English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
secondary gain U بهره ثانوی بیماری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
It is a gain . U اینهم خودش غنیمت است
to gain a over U پیش افتادن از
gain U به دست آوردن
gain U افزایش یا بزرگتر شدن . مقدار تغییرات سیگنال که در مدار حرکت میکند به صورت نرخ خروجی به ورودی
gain U بدست آوردن
gain U دستیابی داشتن به یک فایل
gain U بهره برداری
gain U تقویت
to gain a over U برتری یاتفوق جستن بر
to gain a over U پیشدستی کردن بر
gain over U با خود همراهی کردن
to gain over U ربودن
to gain over U باخودهم رای کردن
to gain over U سوی خودکشیدن
to gain on U کم کم پیش رفتن سوی خردخردفراگرفتن
to gain on U نزدیک شدن به
gain on U نزدیک شدن به
gain over U سوی خود کشیدن
gain over U ربودن
gain U حصول تحصیل منفعت کردن
gain U فایده بردن
gain U سود بردن
gain U بدست اوردن
gain U افزایش
gain U صرفه استفاده
gain U حصول
gain U بهره تقویت
gain U نفع
gain U منفعت
gain U سود
gain U پیدا کردن
gain U کسب کردن باز یافتن
gain U نائل شدن پیشرفتن
gain U جلوبردن توپ
gain U افزوده
gain U سود بردن بهره
gain U بهره
gain U زیاد شدن
gain U بهبودی یافتن رسیدن
secondary U در درجه دوم اهمیت یا کم اهمیت تر از اولین
secondary U کانال دوم که حاوی اطلاعات کنترلی ارسالی همزمان با داده باشد
secondary U نیست
secondary U که حافظه اصلی و سریع کامپیوتر
secondary U هر رسانه ذخیره سازی داده
secondary U درجه دوم
secondary U یدکی
secondary U ثانویه
secondary U وضعیت موقت ایستگاه دریافت داده
secondary U کمکی
secondary U حاکی از زمان گذشته
secondary U سازمانی که دستیابی به اینترنت را برای ناحیه مشخصی از کشور تامین کند
secondary U ثانوی
secondary U فرعی
paranosic gain U بهره اصلی بیماری
primary gain U بهره اصلی بیماری
to gain ground U پیشرفت کردن
to gain any ones ear U نمودن
to gain any ones ear U کسیرا اماده شنیدن حرفی
to gain a victory over U ففریافتن بر غلبه کردن بر
to gain a victory over U پیروزشدن بر
transducer gain U بهره دگرسازی
to gain a victory U فاتح شدن
to gain a victory U فیروزشدن ففرکردن
to gain a ccess U باریافتن
to gain a ccess U تقرب جستن
gain the ear <idiom> U رگ خواب کسی را به دست آوردن
to gain a victory U پیروزشدن
to gain ground upon U شدن به
No gain without pain. <proverb> U بدون رنج چیزى بدست نمى آورى .
gain ground <idiom> U به جلو رفتن
To gain an advantage. U کسب امتیاز کردن
gain control U کنترلصدا
voltage gain U بهره ولتاژ
to gain time U به بهانه گذراندن
to gain time U دست بدست کردن
to gain the day U پیروزشدن
to gain in nealth U شفایافتن
to gain in nealth U بهبودی یافتن
to gain hearts U جلب قلوب کردن
You are going to gain weight. if you let yourself go. U اگر جلوی خودت را نگیری چاق می شوی
to gain ground upon U نزدیک
to gain ground U تجاوزکردن تعدی کردن
no pain no gain <proverb> U نابرده رنج گنج میسر نمی شود
maximum gain U تقویت حداکثر
gain ground U ضربه با پا به امید بل گرفتن ان نزدیک دروازه حریف پیشروی شمشیرباز بسوی حریف
energy gain U بازده انرژی
gain ground U پیشروی کردن
gain a victory U پیروز شدن
laser gain U بهره لیزر
epinosic gain U بهره ثانوی بیماری
capital gain U منافع حاصل از فروش یاتعویض اقلام دارایی به قیمتی بیش از ارزش دفتری اضافه ارزش سرمایه سرمایه باز یافته
loss and gain U ضرر و منفعت
gain time U اغتنام وقت کردن
loss and gain U زیان و سود
antenna gain U بهره انتن
gain opportunity U اغتنام فرصت کردن
lateral gain U پوشش جانبی زمین درعکاسی هوایی
light gain U تقویت نور
gain time U اغتنام وقت
gain time U دفع الوقت کردن
gain or loss U سود یا زیان
gain score U نمره افزوده
gain ground U خاک دشمن راتصرف کردن تجاوز و تعدی کردن
gain opportunity U فرصت را مغتنم شمردن
gain opportunity U اغتنام وقت کردن
directive gain U تقویت انتن
secondary reinforcer U تقویت کننده ثانوی
secondary stresses U تنشهای درجه دوم
secondary wire U سیم خروجی
secondary road U جاده درجه دو
secondary road U جاده فرعی یا درجه 2
secondary sewers U لولههای فرعی فاضلاب
secondary soil U خاک جابجا شده یا ثانوی خاک دستی
secondary stairs U پلکان فرعی
secondary standard U استاندارد ثانویه
secondary winding U سیم پیچ ثانویه
secondary storage U انباره ثانویه
secondary storage U حافظه ثانویه
secondary storage U انباره ثانوی
secondary stress U خستگی فرعی
secondary treatment U پاکسازی دومین
secondary treatment U تصفیه دومین
secondary winding U سیم پیچ خروجی
secondary reward U پاداش ثانوی
secondary planet U ماه
secondary position U موضع فرعی
secondary position U موضع یدکی
secondary schools U دبیرستان
secondary effect U اثر جانبی
secondary effect U اثر فرعی
secondary effect U نتیجه جانبی
secondary effect U عوارض جانبی [اثر جانبی]
secondary effects U اثرهای جانبی
secondary cell U پیل باتری
secondary picketing U کشاندناعتصاببهبیرونکارخانهیاشرکت
secondary modern U نوعیمدرسهکهتاچندیپیشدربریتانیارایجبود
secondary effects U آثار جانبی
secondary school U دبیرستان
secondary unit U واحد فرعی
secondary channel U دومینجهت
secondary inlet U دومینوردی
secondary mirror U دومینآینه
secondary reflector U منعکسکنندهثانوی
secondary root U دومینریشه
secondary action U انجام عملیاتیجهتموثرترکردنیکاعتصاب
secondary hydrogen U هیدروژن درجه دوم
secondary current U جریان خروجی
secondary drive U سائق ثانوی
secondary education U اموزش متوسطه
secondary effects U اثرات ثانوی
secondary elaboration U بسط ثانوی
secondary electron U الکترون ثانوی
secondary port U بندر فرعی
secondary emission U صدور ثانوی
secondary amine U امین نوع دوم
secondary evidence U ادله درجه دوم
secondary evidence U ادله فاقداعتبار زیاد
secondary function U کارکرد ثانوی
secondary hydrogen U هیدروژن 2 درجه
secondary inhibitor U بازدارنده ثانوی
secondary costs U هزینههای غیر مستقیم یاثانوی
secondary consumers U مصرف کنندگان دومین
of secondary importance U از حیث اهمیت د ردرجه دوم دردرجه دوم اهمیت
of secondary importance U کمترمهم
secondary airflow U جریان هوای فرعی
secondary alcohol U الکل 2 درجه
secondary alcohol U الکل نوع دوم
secondary amine U امین 2 درجه
secondary armament U جنگ افزار فرعی تانک یاهواپیما یا ناو
secondary battery U پیل باتری
secondary battery U باتری بارشدنی
secondary beam U تیرک
secondary carbon U کربن 2 درجه
secondary carbon U کربن نوع دوم
secondary coil U پیچک ثانوی
secondary cone U برج هدایت یدکی ناو
secondary item U اقلام فرعی تدارکاتی
secondary item U کالای تدارکاتی فرعی
secondary key کلید ثانویه
secondary motivation U انگیزش ثانوی
secondary processes U فرایندهای ثانوی
secondary nozzle U نازل ثانویه
secondary planet U اقمار
secondary planet U انگل قمر
secondary planet U ملتزم
secondary obligation U تعهدات ثانویه
secondary plan U طرح ثانوی
secondary planet U همراه
secondary port U ,
secondary planet U پیرو
secondary qualities U صفات ثانوی
secondary productivity U فراوردگی دومین
secondary port U station secondary
secondary landing U منطقه پیاده شدن فرعی برای پشتیبانی از عملیات پیاده شدن اصلی
secondary markets U بازارهای ثانوی
secondary port U subordinatestation : syn
secondary markets U بازارهای فرعی
secondary memory U حافظه ثانویه
automatic gain control U کنترل بازده بطور خودکار
automatic gain control U نافم خودکار فزونسازی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com