Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 196 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
secondary evidence
U
ادله درجه دوم
secondary evidence
U
ادله فاقداعتبار زیاد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
evidence
U
بینه
self evidence
U
خود اشکاری
self evidence
U
وضوح فی نفسه
self evidence
U
بی نیازی از اثبات بدیهیت
evidence
U
گواهی
he had no evidence to go upon
U
مدرکی نداشت که بدان متکی شود
evidence
U
مدرک
evidence
U
شاهد باگواهی ثابت کردن
evidence
U
گواه
evidence
U
مدرک
evidence
U
ملاک گواهی
evidence
U
شهادت
evidence
U
شهادت دادن
evidence
U
ثابت کردن
evidence
U
شواهد
evidence
U
ثابت کردن سند
evidence
U
دلیل
oral evidence
U
گواهی
parol evidence
U
شهادت شفاهی
preservation of evidence
U
تامین دلیل
presumptive evidence
U
evidence cicumstantial
rebutting evidence
U
شاهد معارض
oral evidence
U
شهادت
oral evidence
U
شهادت شفاهی
oral evidence
U
دلیل شفاهی
hearsay evidence
U
شهادت بر شهادت
indirect evidence
U
قرینه و اماره
indirect evidence
U
مدارک و ادله غیر مستقیم
internal evidence
U
مدارک یا گواهی که از درون چیزی بدست میاید
internal evidence
U
مدارک یاگواه درونی
hearsay evidence
U
شهادت سماعی
king's evidence
U
گواهی واعتراف شریک گناه برضدهمدستان خودرادرامریکا.....گویند
clear evidence
U
دلیل واضح
rebutting evidence
U
دلیل معارض
rebutting evidence
U
رد دلیل
secondhand evidence
U
دلیل دست دوم
state's evidence
U
گواه دادگاه جنایی
state's evidence
U
گواه جنایی
summing up evidence
U
نطق اختتامیه وکیل در انتهای دادرسی که ضمن ان ادله ومدافعات خود را برای هیات منصفه شرح میدهد
to call in evidence
U
گواهی خواستن از
to call in evidence
U
بشهادت طلبیدن
to call in evidence
U
استشهادکردن از
written evidence
U
دلیل کتبی
written evidence
U
مدرک
taking of evidence
U
پذیرش سند و گواهی
[حقوق]
hearing of evidence
U
پذیرش سند و گواهی
[حقوق]
taking of evidence
U
شنوایی گواهی
[حقوق]
hearing of evidence
U
شنوایی گواهی
[حقوق]
secondhand evidence
U
مدرک دست دوم
anecdotal evidence
U
شواهد داستان گونه
conclusive evidence
U
دلیل قاطع
conclusive evidence
U
مدرک قاطع
clear evidence
U
بینه
circumstantial evidence
U
قرینه
circumstantial evidence
U
قراین
circumstantial evidence
U
اماره اتفاقی
circumstantial evidence
U
اماره
call in evidence
U
گواهی خواستن از
documentary evidence
U
دلیل کتبی
false evidence
U
گواهی کدب
giving evidence
U
اداء شهادت
give evidence of
U
گواه دان
give evidence of
U
گواهی دادن در مورد
evidence of the corpus
U
مدرک جرم
evidence of conformity
U
دلیل مطابقت
give evidence of
U
گواه اوردن
cumulative evidence
U
قرائن یا مدارک اضافی
prima facie evidence
U
مدرک به فاهر قاطع
to give evidence before the court
U
در دادگاه گواهی دادن
legal circumstantial evidence
U
اماره قانونی
judicial circumstantial evidence
U
اماره قضایی
turn kings evidence
U
شرکای جرم و همدستان خودرا لو دادن
prima facie evidence
U
مدرک محمول بر صحت مدرکی که در صورت تکذیب یا توضیح طرف برای روشن کردن قضیه کافی باشد مدرکی که در نظر اول و پیش از بررسی بیشتر قاطع به نظر می اید
prime facie evidence
U
قرائن فاهری
documentary evidence signed by witnesses
U
ورقه استشهاد
He left no trace (mark,evidence).
U
اثری بجا نگذاشت
secondary
U
وضعیت موقت ایستگاه دریافت داده
secondary
U
نیست
secondary
U
هر رسانه ذخیره سازی داده
secondary
U
یدکی
secondary
U
ثانویه
secondary
U
ثانوی
secondary
U
حاکی از زمان گذشته
secondary
U
کمکی
secondary
U
درجه دوم
secondary
U
که حافظه اصلی و سریع کامپیوتر
secondary
U
در درجه دوم اهمیت یا کم اهمیت تر از اولین
secondary
U
کانال دوم که حاوی اطلاعات کنترلی ارسالی همزمان با داده باشد
secondary
U
سازمانی که دستیابی به اینترنت را برای ناحیه مشخصی از کشور تامین کند
secondary
U
فرعی
secondary qualities
U
صفات ثانوی
secondary road
U
جاده فرعی یا درجه 2
secondary stairs
U
پلکان فرعی
secondary soil
U
خاک جابجا شده یا ثانوی خاک دستی
secondary reward
U
پاداش ثانوی
secondary reinforcer
U
تقویت کننده ثانوی
secondary sewers
U
لولههای فرعی فاضلاب
secondary standard
U
استاندارد ثانویه
secondary storage
U
انباره ثانویه
secondary storage
U
حافظه ثانویه
secondary storage
U
انباره ثانوی
secondary stress
U
خستگی فرعی
secondary stresses
U
تنشهای درجه دوم
secondary treatment
U
پاکسازی دومین
secondary treatment
U
تصفیه دومین
secondary road
U
جاده درجه دو
secondary winding
U
سیم پیچ ثانویه
secondary winding
U
سیم پیچ خروجی
secondary wire
U
سیم خروجی
secondary effects
U
اثرهای جانبی
secondary effect
U
عوارض جانبی
[اثر جانبی]
secondary effect
U
نتیجه جانبی
secondary effect
U
اثر فرعی
secondary effects
U
آثار جانبی
secondary effect
U
اثر جانبی
secondary picketing
U
کشاندناعتصاببهبیرونکارخانهیاشرکت
secondary modern
U
نوعیمدرسهکهتاچندیپیشدربریتانیارایجبود
secondary action
U
انجام عملیاتیجهتموثرترکردنیکاعتصاب
secondary root
U
دومینریشه
secondary reflector
U
منعکسکنندهثانوی
secondary mirror
U
دومینآینه
secondary inlet
U
دومینوردی
secondary channel
U
دومینجهت
secondary productivity
U
فراوردگی دومین
secondary school
U
دبیرستان
secondary beam
U
تیرک
secondary carbon
U
کربن 2 درجه
secondary carbon
U
کربن نوع دوم
secondary coil
U
پیچک ثانوی
secondary cone
U
برج هدایت یدکی ناو
secondary consumers
U
مصرف کنندگان دومین
secondary costs
U
هزینههای غیر مستقیم یاثانوی
secondary current
U
جریان خروجی
secondary drive
U
سائق ثانوی
secondary education
U
اموزش متوسطه
secondary elaboration
U
بسط ثانوی
secondary electron
U
الکترون ثانوی
secondary emission
U
صدور ثانوی
secondary effects
U
اثرات ثانوی
secondary battery
U
باتری بارشدنی
secondary battery
U
پیل باتری
secondary schools
U
دبیرستان
secondary position
U
موضع یدکی
secondary position
U
موضع فرعی
secondary cell
U
پیل باتری
secondary unit
U
واحد فرعی
secondary gain
U
بهره ثانوی بیماری
of secondary importance
U
از حیث اهمیت د ردرجه دوم دردرجه دوم اهمیت
of secondary importance
U
کمترمهم
secondary airflow
U
جریان هوای فرعی
secondary alcohol
U
الکل 2 درجه
secondary alcohol
U
الکل نوع دوم
secondary amine
U
امین 2 درجه
secondary amine
U
امین نوع دوم
secondary armament
U
جنگ افزار فرعی تانک یاهواپیما یا ناو
secondary function
U
کارکرد ثانوی
secondary obligation
U
تعهدات ثانویه
secondary motivation
U
انگیزش ثانوی
secondary nozzle
U
نازل ثانویه
secondary plan
U
طرح ثانوی
secondary planet
U
پیرو
secondary planet
U
همراه
secondary planet
U
ملتزم
secondary planet
U
انگل قمر
secondary planet
U
اقمار
secondary planet
U
ماه
secondary port
U
بندر فرعی
secondary port
U
,
secondary port
U
subordinatestation : syn
secondary port
U
station secondary
secondary processes
U
فرایندهای ثانوی
secondary memory
U
حافظه ثانویه
secondary markets
U
بازارهای فرعی
secondary hydrogen
U
هیدروژن 2 درجه
secondary hydrogen
U
هیدروژن درجه دوم
secondary inhibitor
U
بازدارنده ثانوی
secondary item
U
اقلام فرعی تدارکاتی
secondary item
U
کالای تدارکاتی فرعی
secondary key
کلید ثانویه
secondary markets
U
بازارهای ثانوی
secondary landing
U
منطقه پیاده شدن فرعی برای پشتیبانی از عملیات پیاده شدن اصلی
secondary storage device
U
دستگاه حافظه ثانوی
secondary mental deficiency
U
عقب ماندگی ذهنی ثانوی
secondary emission ratio
U
شدت صدور ثانوی
secondary structure of portein
U
ساختار دوم پروتئین
secondary electron emission
U
پیل ثانویه الکترون
secondary sex characteristics
U
ویژگیهای جنسی ثانوی
secondary consumers: carnivores
U
دومینمصرفکننده
secondary consumers: insectivores
U
دومینمصرفکننده
secondary projection area
U
منطقه فرافکنی ثانوی
secondary marshalling track
U
دومینراهباریکه
secondary emission characteristic
U
مشخصه صدور ثانوی
secondary storage medium
U
رسانه انباره ثانوی
secondary great circle
U
دایره عظیمه ثانویه
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com