Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
secondary emission characteristic
U
مشخصه صدور ثانوی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
emission characteristic
U
مشخصه صدور
secondary emission
U
صدور ثانوی
secondary emission ratio
U
شدت صدور ثانوی
secondary electron emission
U
پیل ثانویه الکترون
emission
U
گسیل
emission
U
خروج
emission
U
نشر بیرون دادن
emission
U
صدور خروج
emission
U
دفع مایعات
emission
U
صدور الکترون
emission
U
صدور
emission
U
انتشار سهام دولتی و اوراق قرضه و اسکناس
emission
U
انتشار امواج
emission
U
نشر
emission
U
تابش
emission
U
تشعشع
emission
U
انتشار
emission
U
تشعشع امواج پس دادن ساطع کردن
emission current
U
جریان صدوری
emission efficiency
U
بازده کاتد
specific emission
U
ضریب صدور
spontaneous emission
U
نشر خود به خود
thermal emission
U
تابش حرارتی
thermionic emission
U
صدور گرمیونایی
electronic emission
U
انتشار الکترونها
nocturnal emission
U
احتلام
emission control
U
کنترل تشعشع امواج مغناطیسی یا صوتی دستگاه کم کننده تشعشع امواج
emission nebula
U
ابری تشعشعی
emission nebula
U
ابری نشری سحابی گسیلشی
emission spectroscopy
U
طیف بینی نشری
emission spectrum
U
طیف نشری
emission theory
U
فرض اینکه نورعبارت است ازیک رشته ذرات سبک که ازجسم نورانی ریزش میکند
field emission
U
پخش شدن الکترونها از یک فلز یا نیمه هادی به درون یک خلاء تحت تاثیر میدان الکتریکی
electron emission
U
صدور الکترون
light emission
U
انتشار نور
field emission
U
صدور میدانی
thermionic emission
U
پدیده نشر گرمایونی
primary emission
U
صدور اولیه
emission spectrum lines
U
خطوط نشری
photo electric emission
U
صدور نور- برقی
photo emission effect
U
صدور نور- برقی
field free emission current
U
جریان صدوری بی میدان
high field emission arc
U
قوس میدانی
emission of seminal fluids during orgasm
U
انزال
characteristic
U
صفت ممیزه
characteristic
U
مشخصه
characteristic
U
مفسر
characteristic
U
صفت اختصاصی یا ممیز نشان ویژه علامت مشخصه مشخصه
characteristic
U
ویژگی
characteristic
U
منشی
characteristic
U
خیمی
characteristic
U
نهادی
characteristic
U
نهادین منش نما
characteristic
U
نشان ویژه
characteristic
U
مشخصات
characteristic
U
وصف
characteristic
U
آنچه مخصوص یا ویژه است
characteristic
U
مقدار نمای یک عدد اعشاری که از حد معمول بزرگتر است
characteristic
U
اندازه گیری مشخصات یک عنصر
characteristic
U
خصوصیت
characteristic of somebody
U
صفت ویژه کسی
characteristic
U
مقدار نمای یک عدد اعشاری
shunt characteristic
U
منحنی مشخصه شنت
spectral characteristic
U
مشخصه مرئی
emergent characteristic
U
مشخصه نوخاسته
static characteristic
U
مشخصه استاتیک
transfer characteristic
U
مشخصه متقابل
mutual characteristic
U
مشخصه متقابل
input characteristic
U
منحنی مشخصه ورودی
grid characteristic
U
منحنی مشخصه لامپ
grid characteristic
U
منحنی مشخصه جریان شبکه
frequency characteristic
U
منحنی مشخصه فرکانس
frequency characteristic
U
منحنی فرکانس
filter characteristic
U
مشخصه صافی
interference characteristic
U
مشخصه انترفرنس
internal characteristic
U
منحنی مشخصه داخلی
magnetization characteristic
U
منحنی مغناطیس گردانی
impedance characteristic
U
مشخصات امپدانس
electrode characteristic
U
مشخصه الکترد
arc characteristic
U
مشخصه قوس
characteristic impedance
U
ناگذرایی ماهیتی
characteristic function
U
مشخصه تابع
characteristic function
U
ویژه تابع
characteristic function
U
تابع مشخصه
characteristic feature
U
خصوصیت
characteristic equation
U
معادلههای شاخص
characteristic equation
U
معادله مشخصه
characteristic curves
U
منحنیهای مشخصه
characteristic curve
U
منحنی شاخص
characteristic curve
U
منحنی مشخصه
characteristic action
U
عامل مشخصه
characteristic number
U
ویژه مقدار
characteristic values
U
مقادیر مشخصه
decay characteristic
U
مشخصه پستاب
diode characteristic
U
مشخصه الکترد مرکب
control characteristic
U
مشخصه فرمان
dynamic characteristic
U
مشخصه دینامیک
dynatron characteristic
U
اثر دیناترون
persistence characteristic
U
مشخصه پستاب
characteristic strength
U
مقاومتی که احتمال عدم حصول واقعی ان ضعیف میباشد
characteristic root
U
ویژه مقدار
characteristic strength
U
مقاومت مشخصه
characteristic roots
U
ریشههای شاخص
characteristic root
U
مشخصه مقدار
characteristic number
U
مشخصه مقدار
laser
[light amplification by stimulated emission of radiation]
U
لیزر
[تقویت نور به روش گسیل القایی تابش]
[فیزیک]
characteristic actuation probability
U
احتمال مسلح شدن مین توسط مین جمع کن
telephone frequency characteristic
U
منحنی مشخصه فرکانس صحبت
spectral response characteristic
U
مشخصه طیفی
spectral sensitivity characteristic
U
مشخصه حساسیت مرئی
low frequency characteristic
U
مقدار مشخصه فرکانس پایین
characteristic detection width
U
عرض منطقه اکتشافی کشتی مین جمع کن
grid anode characteristic
U
منحنی مشخصه شبکه-جریان اند
characteristic expansion time
U
زمان شاخص انبساط
sex linked characteristic
U
ویژگی وابسته به جنس
grid current characteristic
U
منحنی مشخصه جریان شبکه
characteristic diagram for the concrete
U
دیاگرام مشخصه بتن دیاگرامی که تغییر شکلهای بتن را بر حسب مقادیرمشخصه تنشهای نظیر انهانشان میدهد
grid current characteristic
U
منحنی مشخصه شبکه
characteristic diagram for the steel
U
دیاگرام مشخصه فولاد دیاگرامی که تغییر شکلهای فولاد را برحسب مقادیرمشخصه تنشهای نظیر انهانشان میدهد
fermi characteristic energy level
U
تراز فرمی
secondary
U
در درجه دوم اهمیت یا کم اهمیت تر از اولین
secondary
U
نیست
secondary
U
درجه دوم
secondary
U
یدکی
secondary
U
کانال دوم که حاوی اطلاعات کنترلی ارسالی همزمان با داده باشد
secondary
U
سازمانی که دستیابی به اینترنت را برای ناحیه مشخصی از کشور تامین کند
secondary
U
هر رسانه ذخیره سازی داده
secondary
U
وضعیت موقت ایستگاه دریافت داده
secondary
U
که حافظه اصلی و سریع کامپیوتر
secondary
U
ثانویه
secondary
U
حاکی از زمان گذشته
secondary
U
فرعی
secondary
U
کمکی
secondary
U
ثانوی
secondary reward
U
پاداش ثانوی
secondary treatment
U
تصفیه دومین
secondary treatment
U
پاکسازی دومین
secondary stresses
U
تنشهای درجه دوم
secondary stress
U
خستگی فرعی
secondary storage
U
انباره ثانوی
secondary storage
U
حافظه ثانویه
secondary storage
U
انباره ثانویه
secondary standard
U
استاندارد ثانویه
secondary stairs
U
پلکان فرعی
secondary soil
U
خاک جابجا شده یا ثانوی خاک دستی
secondary productivity
U
فراوردگی دومین
secondary sewers
U
لولههای فرعی فاضلاب
secondary qualities
U
صفات ثانوی
secondary reinforcer
U
تقویت کننده ثانوی
secondary road
U
جاده فرعی یا درجه 2
secondary road
U
جاده درجه دو
secondary winding
U
سیم پیچ ثانویه
secondary winding
U
سیم پیچ خروجی
secondary root
U
دومینریشه
secondary reflector
U
منعکسکنندهثانوی
secondary mirror
U
دومینآینه
secondary inlet
U
دومینوردی
secondary channel
U
دومینجهت
secondary picketing
U
کشاندناعتصاببهبیرونکارخانهیاشرکت
secondary modern
U
نوعیمدرسهکهتاچندیپیشدربریتانیارایجبود
secondary effects
U
آثار جانبی
secondary schools
U
دبیرستان
secondary school
U
دبیرستان
secondary effect
U
اثر جانبی
secondary effect
U
اثر فرعی
secondary effect
U
نتیجه جانبی
secondary effect
U
عوارض جانبی
[اثر جانبی]
secondary effects
U
اثرهای جانبی
secondary wire
U
سیم خروجی
secondary action
U
انجام عملیاتیجهتموثرترکردنیکاعتصاب
secondary processes
U
فرایندهای ثانوی
secondary unit
U
واحد فرعی
secondary coil
U
پیچک ثانوی
secondary cone
U
برج هدایت یدکی ناو
secondary consumers
U
مصرف کنندگان دومین
secondary costs
U
هزینههای غیر مستقیم یاثانوی
secondary current
U
جریان خروجی
secondary drive
U
سائق ثانوی
secondary education
U
اموزش متوسطه
secondary effects
U
اثرات ثانوی
secondary elaboration
U
بسط ثانوی
secondary electron
U
الکترون ثانوی
secondary position
U
موضع یدکی
secondary evidence
U
ادله درجه دوم
secondary evidence
U
ادله فاقداعتبار زیاد
secondary carbon
U
کربن نوع دوم
secondary carbon
U
کربن 2 درجه
secondary gain
U
بهره ثانوی بیماری
of secondary importance
U
از حیث اهمیت د ردرجه دوم دردرجه دوم اهمیت
of secondary importance
U
کمترمهم
secondary cell
U
پیل باتری
secondary position
U
موضع فرعی
secondary airflow
U
جریان هوای فرعی
secondary alcohol
U
الکل نوع دوم
secondary amine
U
امین 2 درجه
secondary amine
U
امین نوع دوم
secondary armament
U
جنگ افزار فرعی تانک یاهواپیما یا ناو
secondary battery
U
پیل باتری
secondary battery
U
باتری بارشدنی
secondary beam
U
تیرک
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com