English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
secondary beam U تیرک
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
secondary U وضعیت موقت ایستگاه دریافت داده
secondary U در درجه دوم اهمیت یا کم اهمیت تر از اولین
secondary U کانال دوم که حاوی اطلاعات کنترلی ارسالی همزمان با داده باشد
secondary U سازمانی که دستیابی به اینترنت را برای ناحیه مشخصی از کشور تامین کند
secondary U هر رسانه ذخیره سازی داده
secondary U نیست
secondary U که حافظه اصلی و سریع کامپیوتر
secondary U درجه دوم
secondary U فرعی
secondary U یدکی
secondary U حاکی از زمان گذشته
secondary U ثانوی
secondary U ثانویه
secondary U کمکی
secondary markets U بازارهای فرعی
secondary electron U الکترون ثانوی
secondary planet U همراه
secondary planet U ملتزم
secondary planet U انگل قمر
secondary planet U اقمار
secondary planet U ماه
secondary port U بندر فرعی
secondary port U ,
secondary planet U پیرو
secondary inhibitor U بازدارنده ثانوی
secondary markets U بازارهای ثانوی
secondary landing U منطقه پیاده شدن فرعی برای پشتیبانی از عملیات پیاده شدن اصلی
secondary memory U حافظه ثانویه
secondary item U کالای تدارکاتی فرعی
secondary item U اقلام فرعی تدارکاتی
secondary motivation U انگیزش ثانوی
secondary nozzle U نازل ثانویه
secondary obligation U تعهدات ثانویه
secondary key کلید ثانویه
secondary amine U امین نوع دوم
secondary coil U پیچک ثانوی
secondary carbon U کربن نوع دوم
secondary carbon U کربن 2 درجه
secondary battery U باتری بارشدنی
secondary battery U پیل باتری
secondary armament U جنگ افزار فرعی تانک یاهواپیما یا ناو
secondary amine U امین 2 درجه
secondary alcohol U الکل نوع دوم
secondary alcohol U الکل 2 درجه
of secondary importance U کمترمهم
of secondary importance U از حیث اهمیت د ردرجه دوم دردرجه دوم اهمیت
secondary plan U طرح ثانوی
secondary unit U واحد فرعی
secondary cone U برج هدایت یدکی ناو
secondary consumers U مصرف کنندگان دومین
secondary hydrogen U هیدروژن درجه دوم
secondary hydrogen U هیدروژن 2 درجه
secondary function U کارکرد ثانوی
secondary evidence U ادله فاقداعتبار زیاد
secondary evidence U ادله درجه دوم
secondary emission U صدور ثانوی
secondary elaboration U بسط ثانوی
secondary effects U اثرات ثانوی
secondary education U اموزش متوسطه
secondary drive U سائق ثانوی
secondary current U جریان خروجی
secondary costs U هزینههای غیر مستقیم یاثانوی
secondary gain U بهره ثانوی بیماری
secondary port U subordinatestation : syn
secondary effects U اثرهای جانبی
secondary inlet U دومینوردی
secondary channel U دومینجهت
secondary effects U آثار جانبی
secondary wire U سیم خروجی
secondary winding U سیم پیچ خروجی
secondary treatment U تصفیه دومین
secondary treatment U پاکسازی دومین
secondary stresses U تنشهای درجه دوم
secondary stress U خستگی فرعی
secondary winding U سیم پیچ ثانویه
secondary mirror U دومینآینه
secondary effect U عوارض جانبی [اثر جانبی]
secondary effect U نتیجه جانبی
secondary effect U اثر فرعی
secondary effect U اثر جانبی
secondary picketing U کشاندناعتصاببهبیرونکارخانهیاشرکت
secondary modern U نوعیمدرسهکهتاچندیپیشدربریتانیارایجبود
secondary action U انجام عملیاتیجهتموثرترکردنیکاعتصاب
secondary root U دومینریشه
secondary reflector U منعکسکنندهثانوی
secondary storage U انباره ثانوی
secondary road U جاده فرعی یا درجه 2
secondary position U موضع یدکی
secondary position U موضع فرعی
secondary stairs U پلکان فرعی
secondary reinforcer U تقویت کننده ثانوی
secondary soil U خاک جابجا شده یا ثانوی خاک دستی
secondary reward U پاداش ثانوی
secondary road U جاده درجه دو
secondary sewers U لولههای فرعی فاضلاب
secondary cell U پیل باتری
secondary standard U استاندارد ثانویه
secondary qualities U صفات ثانوی
secondary storage U انباره ثانویه
secondary port U station secondary
secondary processes U فرایندهای ثانوی
secondary productivity U فراوردگی دومین
secondary school U دبیرستان
secondary schools U دبیرستان
secondary airflow U جریان هوای فرعی
secondary storage U حافظه ثانویه
secondary consumers: carnivores U دومینمصرفکننده
secondary projection area U منطقه فرافکنی ثانوی
secondary great circle U دایره عظیمه ثانویه
secondary mental deficiency U عقب ماندگی ذهنی ثانوی
secondary storage device U دستگاه حافظه ثانوی
secondary storage medium U رسانه انباره ثانوی
secondary emission ratio U شدت صدور ثانوی
secondary electron emission U پیل ثانویه الکترون
secondary structure of portein U ساختار دوم پروتئین
secondary emission characteristic U مشخصه صدور ثانوی
secondary consumers: insectivores U دومینمصرفکننده
secondary sex characteristics U ویژگیهای جنسی ثانوی
secondary marshalling track U دومینراهباریکه
t beam U تیر سپری
beam U شاه تیر فرسب
beam U تیر سقف
beam U نورافکندن
beam U عرض ستون نور نورافکن شعاع نور
off the beam <idiom> U اشتباه ،خطا
on the beam <idiom> U خوب انجام دادن
beam U تیرک
beam U شاهین ترازو
t beam U تیراهن T شکل
beam U عریضترین قسمت قایق
beam U حرکت اشعههای الکترون توسط CRT در صفحه نمایش
beam U ستون
beam U دسته کردن اشعه الکترونی جهت دادن
beam U ترازو میله
beam U نورد
beam U باریکه
i beam U تیر اهن یا فولاد
beam U تیر بنا
beam U عرض ناو
beam U تیر
beam U شعاع
beam U پرتو
beam U نورافکندن پرتوافکندن
beam U شاهپر تیرعمارت
beam U میله
i beam or i beam U تیری که به شکل ) باشد
beam U مجموعه باریکی از نور یا اشعه الکترون
h beam U تیر بال پهن
beam bender U تیر خم کن
sleeper beam U بالشتک
beam-ends U انتهای قسمت عقبی کشتی
spreader beam U تیر تقویتی
stress in beam U تنش در تیرها
sun beam U پرتو افتاب
supporting beam U تیر حمال
supporting beam U تیر باربر
beam ends U انتهای قسمت عقبی کشتی
the beam sagged U تیر شکم داد
sleeper beam U زیر سری
beam switching U کلیدزنی انتن
simple beam U تیره ساده
beam compass U پرگار بازودار
simple beam U تیر ساده
beam contering U داربست
beam contering U چوب بست
beam attack U تک هواپیمای رهگیری که بازاویه افقی بیش از 54 درجه و کمتر از 531 درجه انجام میشود
beam anchor U تیری که دیوار را محکم نگاه میدارد
balance beam U چوب موازانه
angle beam U تیراهن نبشی
sill beam U تیرک استانه
sill beam U تیر درگاه
tie beam U تیر کش
to be on her beam ends U یک برشدن
to be on her beam ends U نزدیک بوارونه شدن
upper beam U تیر فوقانی
full beam U نور بالا [در خودرو]
small beam U تیرچه
box-beam U تیر مستطیلی
red beam U اشعهمادونقرمز
rear beam U دنبالهشاهینترازو
laser beam U اشعهلیزر
green beam U شعلهیسبز
upper beam U سردار [قالی]
vertical beam U راست رو
dragon-beam U شاه تیر
cross-beam U تیر افقی
build up beam U تیر ساخته شده
arch-beam U کمرکش شیروانی
warp beam U چوب افقی بالای دار [قالی]
warp beam U نورد بالا
warp beam U سردار [قالی]
vertical beam U چوب [میله] طولی دار [قالی]
front beam U شاغولجلویی
breast beam U میلهیبرابر
walking beam U میل لنگ
upstand beam U تیر رو زده
upright beam U استا
upper beam U تیر بالا
unsymmetrical beam U تیر غیرمتقارن
to kick the beam U کم بودن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com