Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
secondary battery
U
پیل باتری
secondary battery
U
باتری بارشدنی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
secondary
U
هر رسانه ذخیره سازی داده
secondary
U
که حافظه اصلی و سریع کامپیوتر
secondary
U
نیست
secondary
U
وضعیت موقت ایستگاه دریافت داده
secondary
U
سازمانی که دستیابی به اینترنت را برای ناحیه مشخصی از کشور تامین کند
secondary
U
کانال دوم که حاوی اطلاعات کنترلی ارسالی همزمان با داده باشد
secondary
U
در درجه دوم اهمیت یا کم اهمیت تر از اولین
secondary
U
درجه دوم
secondary
U
فرعی
secondary
U
کمکی
secondary
U
حاکی از زمان گذشته
secondary
U
ثانوی
secondary
U
ثانویه
secondary
U
یدکی
secondary electron
U
الکترون ثانوی
secondary item
U
اقلام فرعی تدارکاتی
secondary inhibitor
U
بازدارنده ثانوی
secondary hydrogen
U
هیدروژن درجه دوم
secondary hydrogen
U
هیدروژن 2 درجه
secondary function
U
کارکرد ثانوی
secondary evidence
U
ادله فاقداعتبار زیاد
secondary evidence
U
ادله درجه دوم
secondary emission
U
صدور ثانوی
secondary item
U
کالای تدارکاتی فرعی
secondary plan
U
طرح ثانوی
secondary obligation
U
تعهدات ثانویه
secondary nozzle
U
نازل ثانویه
secondary motivation
U
انگیزش ثانوی
secondary memory
U
حافظه ثانویه
secondary markets
U
بازارهای فرعی
secondary markets
U
بازارهای ثانوی
secondary landing
U
منطقه پیاده شدن فرعی برای پشتیبانی از عملیات پیاده شدن اصلی
secondary key
کلید ثانویه
secondary elaboration
U
بسط ثانوی
secondary effects
U
اثرات ثانوی
secondary education
U
اموزش متوسطه
secondary alcohol
U
الکل نوع دوم
secondary alcohol
U
الکل 2 درجه
secondary airflow
U
جریان هوای فرعی
of secondary importance
U
کمترمهم
of secondary importance
U
از حیث اهمیت د ردرجه دوم دردرجه دوم اهمیت
secondary effects
U
آثار جانبی
secondary gain
U
بهره ثانوی بیماری
secondary unit
U
واحد فرعی
secondary amine
U
امین 2 درجه
secondary armament
U
جنگ افزار فرعی تانک یاهواپیما یا ناو
secondary beam
U
تیرک
secondary drive
U
سائق ثانوی
secondary current
U
جریان خروجی
secondary costs
U
هزینههای غیر مستقیم یاثانوی
secondary consumers
U
مصرف کنندگان دومین
secondary cone
U
برج هدایت یدکی ناو
secondary coil
U
پیچک ثانوی
secondary carbon
U
کربن نوع دوم
secondary carbon
U
کربن 2 درجه
secondary amine
U
امین نوع دوم
secondary planet
U
پیرو
secondary effects
U
اثرهای جانبی
secondary mirror
U
دومینآینه
secondary inlet
U
دومینوردی
secondary channel
U
دومینجهت
secondary wire
U
سیم خروجی
secondary winding
U
سیم پیچ خروجی
secondary winding
U
سیم پیچ ثانویه
secondary treatment
U
تصفیه دومین
secondary treatment
U
پاکسازی دومین
secondary stresses
U
تنشهای درجه دوم
secondary reflector
U
منعکسکنندهثانوی
secondary root
U
دومینریشه
secondary effect
U
عوارض جانبی
[اثر جانبی]
secondary effect
U
نتیجه جانبی
secondary effect
U
اثر فرعی
secondary effect
U
اثر جانبی
secondary picketing
U
کشاندناعتصاببهبیرونکارخانهیاشرکت
secondary modern
U
نوعیمدرسهکهتاچندیپیشدربریتانیارایجبود
secondary action
U
انجام عملیاتیجهتموثرترکردنیکاعتصاب
secondary stress
U
خستگی فرعی
secondary storage
U
انباره ثانوی
secondary storage
U
حافظه ثانویه
secondary processes
U
فرایندهای ثانوی
secondary port
U
station secondary
secondary port
U
subordinatestation : syn
secondary port
U
,
secondary port
U
بندر فرعی
secondary planet
U
ماه
secondary planet
U
اقمار
secondary planet
U
انگل قمر
secondary planet
U
ملتزم
secondary productivity
U
فراوردگی دومین
secondary qualities
U
صفات ثانوی
secondary storage
U
انباره ثانویه
secondary standard
U
استاندارد ثانویه
secondary stairs
U
پلکان فرعی
secondary soil
U
خاک جابجا شده یا ثانوی خاک دستی
secondary sewers
U
لولههای فرعی فاضلاب
secondary road
U
جاده فرعی یا درجه 2
secondary road
U
جاده درجه دو
secondary reward
U
پاداش ثانوی
secondary reinforcer
U
تقویت کننده ثانوی
secondary planet
U
همراه
secondary school
U
دبیرستان
secondary position
U
موضع فرعی
secondary cell
U
پیل باتری
secondary position
U
موضع یدکی
secondary schools
U
دبیرستان
secondary storage device
U
دستگاه حافظه ثانوی
secondary consumers: carnivores
U
دومینمصرفکننده
secondary emission ratio
U
شدت صدور ثانوی
secondary consumers: insectivores
U
دومینمصرفکننده
secondary great circle
U
دایره عظیمه ثانویه
secondary marshalling track
U
دومینراهباریکه
secondary electron emission
U
پیل ثانویه الکترون
secondary emission characteristic
U
مشخصه صدور ثانوی
secondary structure of portein
U
ساختار دوم پروتئین
secondary sex characteristics
U
ویژگیهای جنسی ثانوی
secondary projection area
U
منطقه فرافکنی ثانوی
secondary storage medium
U
رسانه انباره ثانوی
secondary mental deficiency
U
عقب ماندگی ذهنی ثانوی
h.t. battery
U
باتری ب
b battery
U
باتری ب
battery still
U
دیگ تقطیر باتری
battery
U
وسیله شیمیایی که جریان الکتریکی ایجاد میکند
battery
U
استفاده از باتری برای وسایل با حافظه قرار
battery
U
که پس از قط ع کامپیوتر داده ها را برگرداند
h.b. battery
U
باتری ا
battery
U
که یک باتری پشتیبان دارد
c battery
U
باطری شبکه
battery
U
ایراد ضرب و جرح
battery
U
قرارداشتن یک مهره خودی بین مهره مهاجم خودی و شاه حریف
battery
U
گهواره یا سکوی استقرارلوله توپ
battery
U
توپزن و توپگیر
battery
U
باطری برجک توپ
battery
U
اتشبار
battery
U
حمله با توپخانه ضرب و جرح
battery
U
باطری
battery
U
اتشبار صدای طبل
battery
U
باتری
battery bus
U
ترمینال
battery bus
U
جعبه تقسیم
battery filler
U
سرنگ باتری
battery box
U
جعبه باطری
battery box
U
جعبه باتری
battery center
U
مرکز اتشبار
battery carrier
U
شاسی باتری
battery cell
U
پیل باتری
battery capacity
U
فرفیت باتری
biasing battery
U
باطری بایاس
battery case
U
جعبه باتری
battery current
U
برق باتری
battery headquarters
U
ارکان اتشبار
battery charger
U
باتری پر کن
battery executive
U
افسرتیر اتشبار
battery discharger
U
باتری خالی کن
battery depolarizer
U
واقطبنده
battery defense
U
پدافند دور تا دور اتشبار پدافند از اتشبار
battery cradle
U
کلاف باتری
battery copper
U
مس باتری
battery electrolyte
U
الکترولیت باتری
solution of battery
U
الکترولیت باتری
battery executive
U
افسر اجرائیات اتشبار
battery control
U
کنترل برجکهای توپ
battery control
U
وسیله کنترل توپ
battery connector
U
رابط پیل باتری
battery commander
U
فرمانده اتشبار
battery clamp
U
ترمینالهای باطری
battery syringe
U
سرنگ باتری
battery electrode
U
الکترود باتری
battery charger
U
شارژر باطری
discharger for battery
U
باتری خالی کن
battery backup
U
باطری پشتیبان
storage battery
U
اکولاموتور
heater battery
U
باتری ا
suspect battery
U
اتشبار مشکوک دشمن
test battery
U
مجموعه ازمون
thermal battery
U
باطری حرارتی
torch battery
باطری قلمی
traction battery
U
باطری وسیله نقلیه
voltaic battery
U
باتری ولتایی
assault and battery
U
ضرب و شتم
assault and battery
U
ضرب و جرح
assault and battery
U
حملهی بدنی
battery cover
U
پوششباطری
Please check the battery.
لطفا باطری را کنترل کنید.
The battery is dead.
باتری تمام شده است.
The battery is dead.
باتری خالی شده است.
to charge the battery
U
باتری را بار کردن
storage battery
U
انباره
storage battery
U
باتری انبارهای
battery ammeter
U
امپرسنج باتری
battery acid
U
اسید باطری
battery acid
U
اسید باتری
back to battery
U
برگشت لوله به حالت اول عمل برگشت لوله توپ
automobile battery
U
باتری اتومبیل
alkaline battery
U
باتری قلیایی
aircraft battery
U
منبع الکتریکی برای هواپیما
rechargeable battery
U
باتری بارشدنی
acummulator battery
U
باتری بارشدنی
achievement battery
مجموعه آزمون پیشرفت
stand by battery
U
باتری یدکی
accumulator battery
U
اکومولاتور باطری
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com