English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
screen dump U روبرداری صفحه
screen dump U رونوشت صفحه نمایش
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
dump U چاپ محل هایی که محتوای آنها در حین اجرای برنامه تغییر کرده است
dump U نرم افزاری که اجرای برنامه را متوقف میکند وضعیت داده و برنامههای مربوطه را بررسی میکند و برنامه مجدداگ شروع میکند
dump U نشان دادن متن یا گرافیک روی صفحه نمایش بر روی چاپگر
dump U نقط های در برنامه که برنامه و داده اش در محل ذخیره سازی حفظ شده اند تا از اثرات خطاها جلوگیری شود
dump U بخشی از حافظه که ریو رسانه دیگر تط بیق شود یا به حالت دودویی چاپ شود
dump U 1-دادهای که از یک وسیله به دیگری برای ذخیره سازی کپی شده است . 2-انتقال داده به دیسک برای ذخیره سازی . 3-چاپ محتوای کل یابخشی از داده در حافظه
dump U جابه جایی داده از یک وسیله یافضای ذخیره سازی به چاپگر
dump U روگرفت
dump U روبرداری کردن روبرداری
dump U رونوشت انباشتن
dump U ریختن
dump U انباشت نسخه برداری
dump U انبار موقتی اشغالدان
dump U با صدا افتادن
dump U شکست دادن حریف درمسابقه موتورسیکلت رانی یااتومبیل رانی یا قایق قایقرانی سرعت
dump U اشغال
dump U زباله
dump U موادی که موقتا برای استعمال انبارمیشود
dump U تفکر
dump U خیال
dump U جنس را
dump U بقیمت خیلی ارزان فروختن فرورفتن درخیالات واهی حالت مالخو لیایی
dump U رو گرفت روبرداری کردن
dump U رها کردن گوی بولینگ از انگشت و شست باهم بطوریکه گوی پیچ نخورد کشیدن طناب یا سیم بازکننده چتر
dump U باخت عمدی
dump U از کار انداختن ناگهانی کل سیستم
dump U مخزن انبار کردن
dump U انبار موقتی زاغه مهمات انبار
dump U انبار کوچک
dump barrow U خاک کش
dump box U فرف مخصوص زباله
dump box U زباله دان اشغالدان
dump bucket U سطل زباله
dump bucket U سطل اشغال
dump car U ماشین شهرداری
dump check U مقابله حین روبرداری
dump slag U هالدن شلاکه
dump slag U سرباره دورریز
dump truck U کامیون کمپرسی
dump barrow U زنبه
dump barrow U حرخ دستی
ammunition dump U انبار مهمات
ammunition dump U زاغه مهمات
beach dump U انبار موقت ساحلی
beach dump U انباراسکله
beach dump U نقطه اماد در سر پل دریایی
binary dump U روگرفت دودوئی
core dump U روگرفت حافظه
disaster dump U اختلال در داده یا برنامه ناشی از خطا یامشکل در سیستم
disaster dump U رونوشت از حافظه کامپیوترکه نتیجه اشتباه غیر قابل پوشش در برنامه است
dump truck U کامیون زباله بر شهرداری
dump valve U شیر کاهنده
rescue dump U دادهای که به طورخودکاردراثربروزخطای کامپیوتری ذخیره شود.
dynamic dump U نسخه برداری پویا
selective dump U روگرفت گزیده
snapshot dump U روگرفت لحظهای
snapshot dump U روبرداری لحظهای
static dump U روگرفت ایستا
static dump U روبرداری ایستا
storage dump U روبرداری حافظه
postmortem dump U روگرفت پس از واقعه
dump tape U نوار روبرداری
dump valve U شیر خروج
dynamic dump U رو گرفت پویا
dynamic dump U روبرداری پویا
gasoline dump U مخزن موقتی بنزین
gasoline dump U باک بنزین
memory dump U روگرفت حافظه
memory dump U رونوشت ازحافظه
post mortem dump U روگرفت پس از واقعه
post mortem dump U رونوشت پس از واقعه روگرفت پس از واقعه
on screen U که روی صحفه نمایش نشان داده میشود و نه به صورت چاپی
to screen [from] U [با پرده] محافظت کردن [از]
one way screen U اینه یکسویه
screen U غربال
screen U صفحه
screen U escort :syn
screen U سد کردن
screen U ایجاد سد بااستفاده از بدن ضربه را ازحریف مخفی نگهداشتن
screen U جدا کردن
screen U نقاب
screen U وسیله نمایش که قادر به نمایش اطلاعات زیادی است مثل CRT یا VDU. مراجعه شود به READOUT
screen U الک پرده چتر
screen U جدار
screen U روی پرده سینمایا تلویزیون نمایش دادن
screen U روی پرده افکندن
screen U صفحه تصویر
screen U تور سیمی که در دهنه ابگذرهای پوشیده جهت جلوگیری از ورود اشغال نصب میشود
screen U پرده پوشش
screen U دیدبانی و شناسایی کردن پوشش کردن منطقه شبکه پوششی استتار کردن استتار
screen U اشغالگیر
screen U تیغه
screen U صفحه تلویزیون
screen U محافظت کردن چیزی با صفحه نمایش , PSU در برابرواسط نمایش داده میشود
on-screen U که روی صحفه نمایش نشان داده میشود و نه به صورت چاپی
screen U پرده سینما
screen U تور سیمی پنجره توری دار
screen U محافظ
screen U الک کردن غربال کردن
screen U تور سیمی نصب کردن
screen U پوشش تجسسی دریایی پوشاندن پوشش
screen U دیوار تخته حفاظ
screen U انتخاب کردن
screen U پرده
screen U پاسیوری کردن
startup screen U متن یا گرافیک نمایش داده شده در حین اجرای برنامه کاربردی یا کتاب چند رسانهای
start up screen U صفحه اغازگر
splinter screen U پوسته زره پوش اطراف پل فرماندهی ناو
smoke screen U پرده پوشش دودبرای استتار یکانهای خودی
smoke screen U پرده دود
split-screen U صفحه شکسته
splash screen U صفحه نمایش ابتدایی که در زمان شروع برنامه برای مدت کوتاهی نمایش داده میشود
smoke screen U موجب تاریکی وابهام
silver screen U پرده سینما
screen grid U شبکه پردهای
screen grid U توری غربال
screen memory U خاطره پوشان
screen pipe U لوله مشبک که در قسمت ابزای چاه نصب میشود
screen position U مکان صفحه
screen size U اندازه صفحه
screen update U بروز دراوردن صفحه
screen pass U پاس کوتاه به جلو پشت سددفاعی
split-screen U صفحه شکافته
split-screen U نرم افزارای که صفحه نمایش را به دو یا چند محل مستقل تقسیم میکند تا دو فایل متن متن یا گراف را در یک فایل متن نشان دهد
side screen U چادر افتاب گیر
silver screen U سینما
screen generator U مولد صفحه نمایش
split screen U صفحه نمایش دوبخشی
screen print U چاپتصویر
screen window U پوششپنجره
flat-screen U تخت
small screen U صفحهتلویزیون
genetic screen U بررسی ژن [پزشکی] [زیست شناسی]
genetic screen U بررسی ژنتیکی [پزشکی] [زیست شناسی]
altar-screen U [پرده محراب که رواق خدمتگاه کشیشان را از بقیه جدا می کند که بسیار پر نقش و نگار از جنس سنگ، چوب یا فلز است.]
chancel-screen U [پرده ای که محراب را از کلیسا جدا می کند.]
choir-screen U [دیواره یا نرده ی جدا کننده ی گروه همسرایان از بقیه ی قسمت های کلیسا]
split screen U صفحه شکافته
split screen U صفحه شکسته
screen case U صفحهنمایش
On the movie screen. U روی پرده سینما
projection screen U صفحهنورافکن
split screen U صفحه نمایش تقسیم شده
split screen U صفحه تقسیم بندی شده
TFT screen U SCREEN TRANSISTOR FILM THIN
TFT screen U روش ایجاد صفحه نمایش LCD با کیفیت بالا در کامپیوترهای Laptop
tilting screen U صفحه نوسان کننده
to screen a scene U در روی پرده نشان دادن
touch screen U صفحه نمایش لمسی
vieming screen U صفحه تلویزیون
viewing screen U صفحه تصویر
wind screen U شیشه جلوی اتومبیل
acoustic screen تور سیمی قابل نفوذ صدا در میکروفن
monitor screen U صفحهنمایشگر
split screen U نرم افزارای که صفحه نمایش را به دو یا چند محل مستقل تقسیم میکند تا دو فایل متن متن یا گراف را در یک فایل متن نشان دهد
metallized screen U صفحه تصویر الومینیمی
focusing screen U شیشه مات
full screen U تمام صفحه
graphics screen U صفحه گرافیکی
light screen U پرده نور
luminescent screen U صفحه تصویر روشن
fire screen U پنجره بخاری
magnetic screen U سپر مغناطیسی
magnetic screen U حفاظ مغناطیسی
fluorescent screen U صفحه فلورسنت
fluorescent screen U صفحه فلوئورسان
band screen U صافی مخازن
bar screen U سرند
bar screen U غربال
bar screen U ریچه مشبک
bar screen U دریچه مشبک
aluminized screen U صفحه تصویر الومینیمی
brass screen U توری برنجی
flashback screen U توری مانع شعله
antisubmarine screen U پرده پوشش ضد زیردریایی پوشش ضد زیردریایی
moving screen U گشتی ممانعتی
moving screen U پوشش ممانعتی
radar screen U indicator position plain :syn display radar
split-screen U صفحه نمایش دوبخشی
screen capture U جذب صفحه نمایش
screen font U فونت یا قلم صفحه نمایش
screen factor U ضریب شبکه
road screen U پوشش و استتار جاده پوشاندن جاده
split-screen U صفحه تقسیم بندی شده
split-screen U صفحه نمایش تقسیم شده
screen coordinator U هماهنگ کنند پوشش دریایی
radar screen U صفحه تصویر رادار
light screen U صفحه نور
screen generator U مولد صفحه
off screen buffer U فضای RAM برای نگهداری تصویر پیش از نمایش آن روی صفحه
picture screen U صفحه تصویر
off screen formatting U قالب بندی نامریی
off screen image U تصویری که در ابتدا در حافظه رسم میشود و پس به حافظه صفحه نمایش منتقل میشود تا باعث عمل نمایش سریع شود
on screen formating U قالب بندی مرئی
panel screen U صفحه
ansi screen control U کنترل صفحه نمایش ANSI
metal backed screen U صفحه تصویر الومینیمی
anti dazzle screen U شیشه ضد نور
anti dazzle screen U شیشه نورگیر
to screen one's eyes from the sun U از چشمهای خود از خورشید محافظت کردن
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com