Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 123 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
scratch spin
U
چرخش روی قسمت جلویی تیغه اسکیت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
You scratch my back and Ill scratch yours.
<proverb>
U
خواهان کسی باش که خواهان تو باشد
You scratch my back and Ill scratch yours.
<proverb>
U
تو پشت مرا مى خارانى من نیز پشت تو را .
you scratch my back and I'll scratch yours
<idiom>
U
بهم کمک کردن
you scratch my back and I'll scratch yours
<idiom>
U
بهم نان قرض دادن
[اصطلاح]
spin spin coupling
U
جفت شدن اسپین- اسپین
from scratch
<idiom>
U
از ابتدا
to scratch up
U
بسختی اندوختن
to scratch off
U
تراشیدن
to scratch along
U
پلکیدن
to scratch about
U
جستجو کردن
to scratch about
U
تقلا کردن
scratch
U
چرکنویس
scratch
U
خط زدن
to scratch off
U
پاک کردن
scratch
U
پاک کردن
scratch
U
خراشیدن
scratch
U
خاراندن
scratch
U
خط زدن قلم زدن
scratch
U
خراش
scratch
U
تراش چرکنویس
scratch
U
کناره گیری
scratch
U
حذف بازیگر انجام خطا خطا
scratch
U
علامت روی سطح دیسک
scratch
U
فضای حافظه یا فایل برای ذخیره موقت داده
scratch
U
حذف کردن
scratch
U
سریع پارو زدن موج سواربرای رسیدن به موج خطاکردن
scratch
U
حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر
scratch line
U
خط شروع مسابقه
scratch line
U
خط اغاز
scratch hardness
U
درجه سختی خراش
scratch filter
U
صافی پیکاپ
scratch the surface
<idiom>
U
تازه شروع به کار کردن
scratch file
U
فایل چرکنویس
scratch file
U
فایل موقتی
scratch file
U
ناحیه کاری که برای کار جاری استفاده میشود
scratch line
U
خط فول
scratch paper
U
کاغذ یادداشت
scratch paper
U
کاغذ مسوده کاغذ سیاهه
To start from scratch .
U
از هیچ شروع کردن
To scratch each others back .
U
بهم نان قرض دادن
To start from scratch.
U
از اول شروع کردن ( از اول بسم الله )
scratch one's back
<idiom>
U
کاری را برای کسی انجام دادن به امید اینکه اوهم برای تو انجام دهد
scratch where it itches
U
هر جایی را که میخاردبخارانید
scratch tape
U
نوار چرکنویس
scratch pad
U
یک حافظه کوچک و سریع که بجای ثبات ها بکار می رود
scratch sheet
U
برگه نامنویسی اسبها
scratch file
U
نوار مغناطیسی برای فایل نامناسب
scratch pads
U
یک حافظه کوچک و سریع که بجای ثبات ها بکار می رود
scratch hardness tester
U
ازمایشگر سختی خراش
up to par/scratch/snuff/the mark
<idiom>
U
متناسب با استاندارد طبیعی
spin
U
ماهیگیری با وسایل چرخان
spin
U
فرفره خوردن روی یک پا یا دو پا
spin
U
چرخش توپ
spin
U
به درازاکشاندن چرخاندن
spin-off
U
برنامهی اشتقاقی
spin-off
U
شرکت بخشهسازی شده
spin
U
اسپین
spin
U
تنیدگی
spin
U
فشردن سرد اسپین
spin
U
فشردن فلز
spin-off
U
بخشهسازی
to spin out
U
بسر بردن
to spin out
U
امتداد دادن مفصلا درست کردن
spin
U
تنیدن
to go for a spin
U
با خودرو گردش کوتاهی کردن
spin
U
چرخیدن
spin
U
چرخش
spin
U
فرفره
off spin
U
چرخش توپ که تغییر سمت نزدیک توپزن میدهد
spin
U
ریسیدن رشتن
spin
U
چرخش به سرعت
to spin something
U
چیزی را تند چرخاندن
to spin one's wheels
<idiom>
U
بدون نتیجه زحمت کشیدن
[اصطلاح روزمره]
high spin
U
چرخش زیاد
spin-offs
U
بخشهسازی
spin-offs
U
شرکت بخشهسازی شده
to spin a wheel
U
چرخی را تند چرخاندن
to spin yarns
U
داستان ساختن
to spin a yarn
<idiom>
U
[یک مشت راست ودروغ سر هم کردن]
to spin yarns
U
صفحه گذاشتن
spin-dry
U
باماشینخشککردن
spin drier
U
ماشینخشککن
spin doctor
U
متخصصروابطاجتماعی
to spin yarns
U
دروغ ساختن
upright spin
U
چرخش ایستاده
top spin
U
چرخش فرفره مانند توپ بازی
spin coupling
U
جفت شدن اسپین
hot spin
U
فشردن در حالت گرم
spin casting
U
پرتاب قلاب ماهیگیری باوسایل چرخان
spin bowler
U
توپ اندازی که به توپ چرخش میدهد
high spin
U
پر اسپین
high spin
U
پرچرخش
sit spin
U
چرخیدن روی یک اسکیت
anti spin
U
سیستمی برای جلوگیری ازچرخش چرخهای هواپیماهنگامیکه ارابه فرود خارج از هواپیما قرار دارد
change spin
U
چرخیدن با تغییر پا
electron spin
U
تنیدگی الکترون
jump spin
U
چرخش با اغاز پرش بهوا
spin decoupling
U
واشدن اسپین
spin-offs
U
برنامهی اشتقاقی
one heel spin
U
چرخش با اسکیت قرقره دارروی یک اسکیت
spin wall
U
دیوار درون بنا که بران بارگذاری میشود
spin state
U
حالت اسپین
low spin
U
کم اسپین
one toe spin
U
چرخش با اسکیت قرقره دارروی قرقرههای جلویی
spin paired
U
اسپین زوج شده
leg spin
U
چرخش توپ که تغییر مسیربطرف پا میدهد
spin dyeing
U
زنگرزی پیش از ریسیدن
electron spin
U
اسپین الکترون
lay back spin
U
چرخش روی یک پا با تکیه بعقب و بالابردن دستها و پای دیگر
electron spin resonance
U
رزونانس اسپین الکترون
jackson haines spin
U
چرخیدن روی یک پا در حالت نشسته
spin lattice intraction
U
بر هم کنش اسپین شبکه
spin angular momentum
U
اندازه حرکت زاویهای اسپینی
spin angular momentum
U
اندازه حرکت زاویهای اسپین
spin casting reel
U
قرقره چرخان ماهیگیری
spin casting rod
U
چوب ماهیگیری با قرقره چرخان
teflon spin bar
U
میله همزن تفلونی
spin orbit coupling
U
جفت شدن اسپین- اوربیتال
spin paired complex
U
کمپلکس اسپین زوج شده
electron spin resonance
[ESR]
U
تشدید پارامغناطیس الکترون
[فیزیک]
to spin laundry in the washing machine
U
لباس های شسته شده را در ماشین لباسشویی تند چرخاندن
Dont spin such yarns . Dont tell lies.
U
دیگر صفحه نگذار ( دروغ نساز )
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com