English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
school neurosis U روان رنجوری اموزشگاهی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
neurosis U اختلال روانی
neurosis U اختلال اعصاب
neurosis U روان رنجوری
neurosis U نژندی
vaccum neurosis U روان رنجوری پوچی
experimental neurosis U روان رنجوری ازمایشی
ecclesiogenic neurosis U روان رنجوری مذهبی
conversion neurosis U روان رنجوری تبدیلی
war neurosis U روان رنجوری جنگ
combat neurosis U روان رنجوری جنگ
character neurosis U روان رنجوری منش
anxiety neurosis U روان رنجوری اضطرابی
actual neurosis U روان رنجوری واقعی
family neurosis U روان رنجوری خانوادگی
narcissistic neurosis U روان رنجوری خود شیفتگی
obsessional neurosis U روان رنجوری وسواسی
traumatic neurosis U روان رنجوری اسیب زاد
social neurosis U روان رنجوری اجتماعی
transference neurosis U روان رنجوری انتقال
the school is out U مدرسه تعطیل است
school U مدرسه
to go to school to U یاد گرفتن یا تقلید کردن از
to go to school U درس خواندن
to go to school U باموزشگاه رفتن
first school U پایهدبسبان
go to school U خواننده میله نوری
first school U -مخصوصبچههایبین5تا9سال
school U رام کردن وعادت دادن
school U تربیب کردن
school U بمدرسه فرستادن درس دادن
school U مکتب
school U مکتب نحله
school U دبیرستان
school U تحصیل در مدرسه
school U تادیب یا تربیت کردن
school U دانشکده
school U مرکز اموزش نظامی
school U دسته ماهی
school U تربیت اسب
school U تدریس درمدرسه
school U گروه
school U جماعت
school U مکتب علمی یافلسفی
school U دسته
school U گروه پرندگان
school U اموزشگاه
school U مکتب دبستان
school U پیروان یک مکتب اموزشگاه
school U جماعت همفکر
theological school U مدرسه علوم دینی
technical school U مدرسه فنی
technical school U هنرستان دبیرستان فنی
training school U کاراموزگاه
training school U اموزشگاه حرفهای
to leave school U ازاموزشگاه یامدرسه بیرون رفتن
to leave school U ترک تحصیل کردن
to leave school U ازتحصیل دست کشیدن
school truancy U مدرسه گریزی
technical school U اموزشگاه فنی
school pence U پول هفتگی اموزشگاه
school of tecnology U مدرسه عالی فنی
school of jurisprudence U مذهب جعفری Ashari Ithna of Imam sixthshii the Sadiq al Imamafar after named uslims
school miss U دخترکم رو یانا ازموده
school figures U حرکات اسب
school figures U مجموعه 96 حرکت در اسکیت
school mate U هم شاگردی
school mate U هم مدرسه
school phobia U مدرسه هراسی
school psychologist U روانشناس اموزشگاهی
school psychology U روانشناسی اموزشگاهی
special school U اموزشگاه استثنایی
secondery school U مدرسه متوسطه
secondery school U دبیرستان
school year U سال تحصیلی
school teacher U اموزگار
school slang U اصطلاح ویژه اموزشگاه
school report U گزارش اموزشگاه
school readiness U امادگی ورود به مدرسه
school fellow U هم شاگردی
vienna school U مکتب وین
drop out (of school) <idiom> U ترک مدرسه
It is some distance to the school . U تا مدرسه فاصله زیاد است
The last school day. U آخرین روز مدرسه
I must take the kid to school . U باید بچه راببرم مدرسه
Since I left school. U ازوقتیکه مدرسه را ترک کردم
raphael school U مکتب رفائیل
school-leaver U کسیکهبتازگیازمدرسهفارغشدهاست
school friend U دوستمدرسهای
to be moved to another school U به آموزشگاه دیگری فرستاده شدن
school shooting U تیراندازی در مدرسه
Glasgow School U [نامی برای معماری ها و طراحی های همزمان در گلاسکو]
to enrol somebody at a school U کسی را در آموزشگاه ای نام نویسی کردن
graduate school U دفتریدرآمریکایشمالیکهبهافرادفارغالتحصیلآموزشمیدهدgovernment
driving school U آموزشگاهرانندگی
pre-school U شیرخوارگاه
old school tie U سر سپردگیها و دوستیهای آموختگان این نوع مدارس
old school tie U کراوات ویژهی دانش آموزان هر مدرسه
day school U مدرسهای که فقط در روز کلاس دارد
day school U مدرسهی روزانه
zurich school U مکتب زوریخ
wurzburg school U مکتب وورتسبورگ
vocational school U اموزشگاه حرفهای
pre-school U مهدکودک
pre-school U وابسته به سنین 2 تا 5 سالگی
business school U مدرسهیا دانشکدهاقتصادیوتجاری
school zone U قلمرومدرسه
Sunday School U مدرسهی یکشنبه
school age U سالهای تحصیل
school age U سن مدرسه
school age U سن آغاز تحصیل
prep school U دبیرستان آمادگی برای ورود به دانشگاه
pre-school U پیش دبستانی
school fellow U هم مدرسه
finishing school U اموزشگاهی که زنان جوان رابرای دخول درجامعه اماده ومهذب میسار
finshing school U مدرسه تکمیلی دختران
banking school U مکتب بانکداری
austrian school U مکتب اتریشی
austrian school U یزر و بوهم باورک
association school U مکتب تداعی
grammar school U مدرسه ابتدایی
grade school U مدرسه ابتدایی
summer school U کلاس تابستانی
foundation school U اموزشگاه موقوف
hedge school U اموزشگاه پست
manchester school U مکتب منچستر
liberal school U مکتب اقتصادی کلاسیک
liberal school U مکتب ازادی اقتصادی
leipzig school U مکتب لایپزیک
school of law U دانشکده حقوق
kailyard school U مکتب نویسندگی درباره اسکاتلند
industrial school U اموزشگاه حرفهای مدرسه صنعتی
hedge school U مکتب اموزشگاهی که درهوای ازاددایربود
summer school U مدرسه تابستانی
public school U دبیرستان شبانه روزی مدرسه عمومی
infant school U کودکستان
primary school U دبستان
high school U دبیرستان
high school U مدرسه متوسطه دبیرستان
secondary school U دبیرستان
junior school U دوره اول دبیرستان
middle school U دبیرستان
comprehensive school U اموزشگاه جامع
nursery school U کودکستان
nursery school U مدرسه بچههای کمتر از پنج سال
preparatory school U اموزشگاه امادگی
private school U اموزشگاه خصوصی
private school U مدرسه ملی
trade school U مدرسه حرفهای
elementary school U دبستان
night school U اموزشگاه شبانه
boarding school U اموزشگاه شبانه روزی
manchester school U مکتب انگلیسی طرفدار ازادی مبادله
school fee U ماهیانه یا شهریه اموزشگاه
parochial school U مدرسه وابسته به کلیسای بخش
parochial school U اموزشگاه کلیسایی
preliminary school U مدرسه ابتدائی
principal of a school U مدیر اموزشگاه
ragged school U اموزشگاه مجانی برای بچههای بینوا
roman school U مکتب رفائیل
reform school U دارالتادیب نوجوانان
reform school U مدرسه تهذیب اخلاقی
resident school U مدارس حضوری یا مدارسی که شاگرد عملا در کلاس حاضر میشود
salpetriere school U مکتب سالپتریر
school center U مرکز اموزش
school counselor U مشاور مدرسه
school divine U طلبه
school divine U اموزگارالهیات
school doctor U استاد دانشگاه یا اموزشگاه الهیات در قرنهای میانه
school drop out U ترک تحصیل کرده
school drop out U افت تحصیلی
orthodox school U مکتب اقتصادی سنتی که اقتصاددانان قبل ازکینز را نیزشامل میشود
orthodox school U مکتب کلاسیک
one of the sunni school U شافعی مذهب شافعی
nancy school U مکتب نانسی
monetary school U مکتب اقتصادی تحت رهبری میلتون فریدمن که معتقد به کارائی بیشترسیاست پولی نسبت به سیاست مالی در اقتصاد است
nongraded school U اموزشگاه بی دانشپایه
maternal school U کودکستان
monetary school U مکتب پولی
maternal school U اموزشگاهی که درانجا مانند مادرازکودک نگهداری میشود
mixed school U اموزشگاه مختلط اموزشگاهی که پسران ودختران با هم درس می خوانند
mathematical school U مکتبی که مسائل اقتصادی را از دیدگاه ریاضی مورد تجزیه و تحلیل قرار میدهد از جمله اقتصاددانان این مکتب میتوان از استانلی جونز و لئون والراس نام برد
neoclassical school U مکتب نئوکلاسیک
neoclassical school U مکتبی که براساس ان رقابت و پیروی ازاصول حداکثرساختن مطلوبیت و سود میتواندتخصیص ایده الی از منابع رادر اقتصاد بوجود اورد
mathematical school U مکتب ریاضی
one of the sunni school U Imam after jurisprudencenamed al-shafeiof Idris
normal school U دارالمعلمین
normal school U دانش سرا
senior high school U مدرسه متوسطه
parnassian school of poets U شعرای سده نوزدهم فرانیه که بیشتراهمیت بوزن شعرمیداندتابمعانی لطیف ان
to be excused [from work or school] U معاف بودن [از کار یا مدرسه]
junior high school U دبیرستان مقدماتی
go to the school of hard knocks <idiom> U در کوچه و بازار یاد گرفتن
go to the school of hard knocks <idiom> U نخوانده ملا شدن
blue water school U انانی که نیروی دریایی انگلیس راتنها نیروی کافی ان میدانند
school age children U کودکان واجب التعلیم
The boy is fresh from school. U پسرک تازه مدرسه راتمام کرده
constructive school credit U بورس تحصیلی برای پرسنل شایسته نظامی
school of hard knocks <idiom> U تجربه عادی از زندگی
marginal utility school U قرار داد
Children start school at the age of 7. U بچه از سن 7 سالگی؟ مدرسه راشروع می کند
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com