English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
school miss U دخترکم رو یانا ازموده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
to miss the bus [to miss the boat (British English) ] <idiom> U فرصتی را از دست دادن [اصطلاح]
I miss you very much. U دلم خیلی برایت تنگ شده
miss U از دست دادن احساس فقدان چیزی راکردن گم کردن
miss out on <idiom> U ازدست دادن فرصت
miss U نداشتن فاقدبودن
miss U : دوشیزه
miss U از دست رفتن
miss U خطا کردن
miss U موفق نشدن عدم اصابت گلوله به هدف خطای گلوله
miss U سوتی !
miss U خطا
miss and out U مسابقه دوچرخه سواری بین 3 نفر یا بیشتر که نفر اخرحذف میشود
near miss U فاصله خیلی دور دو هواپیما
to miss fire U نرسیدن
to miss fire U کامیاب نشدن
to miss fire U در نرفتن از تفنگ
to miss a mark U خطا کردن
hit and miss U گاهی موفق وگاهی مغلوب
hit or miss U اتفاقا تصادفا
to miss a mark U نشانی را نزدن
to miss one's tip U بمقصود نرسیدن
to miss plant U سبز نشدن
to miss the goal U گل نکردن [ورزش]
to miss the goal U به گل نزدن [ورزش]
miss an appointment U از دست دادن قرار ملاقات
you wont miss so much . <proverb> U چیز زیادى از دست نمى دهى .
miss the boat <idiom> U ازدست دادن فرصت
hit and miss <idiom> U ناخوشآیند ،غیر قراردادی
to miss the buy U فرصت را ازدست دادن
hit or miss U برحسب تصادف
air miss U تصادم هوایی دو هواپیما
to miss a flight [plane] U پرواز [خود] را از دست دادن
miss distance scorer U دستگاه تعیین میزان خطای تیردستگاه خطایاب
To miss the bus . To slip up . U قافیه را باختن
to go to school U باموزشگاه رفتن
go to school U خواننده میله نوری
to go to school to U یاد گرفتن یا تقلید کردن از
the school is out U مدرسه تعطیل است
first school U پایهدبسبان
first school U -مخصوصبچههایبین5تا9سال
to go to school U درس خواندن
school U دانشکده
school U دسته ماهی
school U گروه پرندگان
school U مرکز اموزش نظامی
school U تربیب کردن
school U بمدرسه فرستادن درس دادن
school U رام کردن وعادت دادن
school U تادیب یا تربیت کردن
school U مکتب نحله
school U پیروان یک مکتب اموزشگاه
school U مکتب
school U تربیت اسب
school U جماعت
school U جماعت همفکر
school U مدرسه
school U اموزشگاه
school U مکتب دبستان
school U تحصیل در مدرسه
school U دبیرستان
school U تدریس درمدرسه
school U گروه
school U مکتب علمی یافلسفی
school U دسته
Give me those old cars any day . I miss those old cars . U قربان آن اتو مبیل های قدیمی
zurich school U مکتب زوریخ
wurzburg school U مکتب وورتسبورگ
vocational school U اموزشگاه حرفهای
school truancy U مدرسه گریزی
school teacher U اموزگار
school slang U اصطلاح ویژه اموزشگاه
school report U گزارش اموزشگاه
school readiness U امادگی ورود به مدرسه
high school U مدرسه متوسطه دبیرستان
training school U اموزشگاه حرفهای
training school U کاراموزگاه
vienna school U مکتب وین
secondery school U مدرسه متوسطه
finishing school U اموزشگاهی که زنان جوان رابرای دخول درجامعه اماده ومهذب میسار
special school U اموزشگاه استثنایی
technical school U اموزشگاه فنی
technical school U مدرسه فنی
technical school U هنرستان دبیرستان فنی
theological school U مدرسه علوم دینی
junior school U دوره اول دبیرستان
school year U سال تحصیلی
middle school U دبیرستان
secondery school U دبیرستان
comprehensive school U اموزشگاه جامع
to leave school U ترک تحصیل کردن
to leave school U ازتحصیل دست کشیدن
to leave school U ازاموزشگاه یامدرسه بیرون رفتن
day school U مدرسهی روزانه
day school U مدرسهای که فقط در روز کلاس دارد
I must take the kid to school . U باید بچه راببرم مدرسه
It is some distance to the school . U تا مدرسه فاصله زیاد است
drop out (of school) <idiom> U ترک مدرسه
school divine U اموزگارالهیات
pre-school U وابسته به سنین 2 تا 5 سالگی
to be moved to another school U به آموزشگاه دیگری فرستاده شدن
to enrol somebody at a school U کسی را در آموزشگاه ای نام نویسی کردن
Glasgow School U [نامی برای معماری ها و طراحی های همزمان در گلاسکو]
school shooting U تیراندازی در مدرسه
Since I left school. U ازوقتیکه مدرسه را ترک کردم
The last school day. U آخرین روز مدرسه
school-leaver U کسیکهبتازگیازمدرسهفارغشدهاست
old school tie U کراوات ویژهی دانش آموزان هر مدرسه
old school tie U سر سپردگیها و دوستیهای آموختگان این نوع مدارس
pre-school U شیرخوارگاه
pre-school U مهدکودک
pre-school U پیش دبستانی
prep school U دبیرستان آمادگی برای ورود به دانشگاه
school age U سن آغاز تحصیل
school age U سن مدرسه
school age U سالهای تحصیل
Sunday School U مدرسهی یکشنبه
school zone U قلمرومدرسه
business school U مدرسهیا دانشکدهاقتصادیوتجاری
driving school U آموزشگاهرانندگی
graduate school U دفتریدرآمریکایشمالیکهبهافرادفارغالتحصیلآموزشمیدهدgovernment
school friend U دوستمدرسهای
school psychology U روانشناسی اموزشگاهی
neoclassical school U مکتب نئوکلاسیک
manchester school U مکتب منچستر
liberal school U مکتب اقتصادی کلاسیک
liberal school U مکتب ازادی اقتصادی
leipzig school U مکتب لایپزیک
school of law U دانشکده حقوق
kailyard school U مکتب نویسندگی درباره اسکاتلند
industrial school U اموزشگاه حرفهای مدرسه صنعتی
hedge school U مکتب اموزشگاهی که درهوای ازاددایربود
manchester school U مکتب انگلیسی طرفدار ازادی مبادله
maternal school U کودکستان
maternal school U اموزشگاهی که درانجا مانند مادرازکودک نگهداری میشود
nancy school U مکتب نانسی
monetary school U مکتب اقتصادی تحت رهبری میلتون فریدمن که معتقد به کارائی بیشترسیاست پولی نسبت به سیاست مالی در اقتصاد است
monetary school U مکتب پولی
mixed school U اموزشگاه مختلط اموزشگاهی که پسران ودختران با هم درس می خوانند
high school U دبیرستان
elementary school U دبستان
mathematical school U مکتبی که مسائل اقتصادی را از دیدگاه ریاضی مورد تجزیه و تحلیل قرار میدهد از جمله اقتصاددانان این مکتب میتوان از استانلی جونز و لئون والراس نام برد
mathematical school U مکتب ریاضی
hedge school U اموزشگاه پست
foundation school U اموزشگاه موقوف
finshing school U مدرسه تکمیلی دختران
private school U اموزشگاه خصوصی
private school U مدرسه ملی
trade school U مدرسه حرفهای
night school U اموزشگاه شبانه
boarding school U اموزشگاه شبانه روزی
nursery school U مدرسه بچههای کمتر از پنج سال
nursery school U کودکستان
primary school U دبستان
preparatory school U اموزشگاه امادگی
public school U دبیرستان شبانه روزی مدرسه عمومی
banking school U مکتب بانکداری
austrian school U مکتب اتریشی
austrian school U یزر و بوهم باورک
association school U مکتب تداعی
grammar school U مدرسه ابتدایی
grade school U مدرسه ابتدایی
summer school U کلاس تابستانی
summer school U مدرسه تابستانی
infant school U کودکستان
school psychologist U روانشناس اموزشگاهی
school fellow U هم مدرسه
school fee U ماهیانه یا شهریه اموزشگاه
school drop out U افت تحصیلی
school drop out U ترک تحصیل کرده
school doctor U استاد دانشگاه یا اموزشگاه الهیات در قرنهای میانه
school divine U طلبه
school counselor U مشاور مدرسه
school center U مرکز اموزش
salpetriere school U مکتب سالپتریر
school fellow U هم شاگردی
school mate U هم مدرسه
school phobia U مدرسه هراسی
school pence U پول هفتگی اموزشگاه
school of tecnology U مدرسه عالی فنی
school of jurisprudence U مذهب جعفری Ashari Ithna of Imam sixthshii the Sadiq al Imamafar after named uslims
school neurosis U روان رنجوری اموزشگاهی
secondary school U دبیرستان
school figures U حرکات اسب
school figures U مجموعه 96 حرکت در اسکیت
school mate U هم شاگردی
resident school U مدارس حضوری یا مدارسی که شاگرد عملا در کلاس حاضر میشود
parochial school U مدرسه وابسته به کلیسای بخش
parochial school U اموزشگاه کلیسایی
preliminary school U مدرسه ابتدائی
principal of a school U مدیر اموزشگاه
ragged school U اموزشگاه مجانی برای بچههای بینوا
raphael school U مکتب رفائیل
orthodox school U مکتب اقتصادی سنتی که اقتصاددانان قبل ازکینز را نیزشامل میشود
roman school U مکتب رفائیل
orthodox school U مکتب کلاسیک
one of the sunni school U شافعی مذهب شافعی
reform school U مدرسه تهذیب اخلاقی
reform school U دارالتادیب نوجوانان
neoclassical school U مکتبی که براساس ان رقابت و پیروی ازاصول حداکثرساختن مطلوبیت و سود میتواندتخصیص ایده الی از منابع رادر اقتصاد بوجود اورد
nongraded school U اموزشگاه بی دانشپایه
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com