Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 150 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
safety net
U
وسیله سخت افزاری یا نرم افزاری که فایل ها وسیستم را از خطاهای موجود در صورت خرابی سیستم محافظت میکند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
safety nets
U
وسیله سخت افزاری یا نرم افزاری که فایل ها وسیستم را از خطاهای موجود در صورت خرابی سیستم محافظت میکند
safety
U
ایمنی
safety
U
سلامت
safety
U
امنیت محفوفیت
safety
U
بی خطری
safety
U
تامین
safety
U
امنیت
safety
U
برقرار کردن تامین
safety
U
به ضامن کردن ضامن
safety
U
نجات
safety
U
اطمینان
safety
U
اعطای دو امتیاز به تیم مدافع به خاطر عقب نشینی عمدی تیم مهاجم
safety
U
بازی بیلیارد دفاعی که گویها را در جای نامناسبی برای حریف باقی می گذاردضامن تفنگ
safety-valve
U
دریچه اطمینان
safety-valves
U
دریچه اطمینان
safety pin
U
اشبیل ضامن
safety pin
U
خار ضامن میله ضامن
safety pins
U
اشبیل ضامن
safety pins
U
خار ضامن میله ضامن
safety belt
U
کمربند ایمنی
safety belt
U
کمربند اطمینان
safety belt
U
کمربند نجات
safety belt
U
کمربند رکاب
safety belts
U
کمربند ایمنی
safety belts
U
کمربند اطمینان
safety belts
U
کمربند نجات
safety belts
U
کمربند رکاب
angle of safety
U
زاویه امنیت
angle of safety
U
زاویه تامین گلوله
cabin pressurization safety valve
U
شیری مرکب از شیر خلاص فشار و خلاء و شیر تخلیه برای جلوگیری از افزایش بیش از حد فشار داخل کابین
can one pass it with safety?
U
ایا میتوان بیخطر ازانجاگذرنمود
coefficient of safety
U
ضریب اطمینان
safety boat
U
قایق نجات
factor of safety
U
ضریب اطمینان
factor of safety
U
عامل تامین
factor of safety
U
ضریب تامین ضریب اطمینان
factor of safety
U
سازه ابیمی
factor of safety
U
عامل اطمینان
flame safety
U
ایمنی در مقابل شعله اتش
free safety
U
مدافع در منطقه ضعف
healt and safety commision
U
کمیسیون سلامت و امنیت
i provided for his safety
U
وسائل سلامت او را فراهم کردم
overall safety
U
ایمنی کامل
put on safety
U
به ضامن کردن
put on safety
U
روی ضامن گذاشتن
safety biltz
U
حمله با روش استفاده ازبازیگر بالا
safety bolt
U
ضامن
safety bolt
U
تفنگ ضامن دار
safety card
U
کارت تامین جنگ افزار
safety card
U
کارت تامین اتشبار
safety device
U
دستگاه ضامن
safety device
U
ضامن
safety device
U
خارضامن
safety diagram
U
دیاگرام تامین
safety factor
U
ضریب تامین
safety factor
U
عامل تامین
safety fence
U
جانپناه کنار راه
safety fence
U
جانپناه
safety fork
U
دوشاخه امنیت
safety fork
U
گیره ضامن
safety fuse
U
فیوز
safety fuse
U
فیوز اطمینان
safety fuse
U
فیوز ایمنی
safety fuze
U
ماسوره تامینی
safety fuze
U
چاشنی
safety gap
U
دهانه حفافت
safety glass
U
عینک ایمنی
safety glass
U
شیشه ایمنی
safety glass
U
شیشه بی خطراتومبیل
safety glass
U
شیشه نشکن
safety glass
U
شیشه اطمینان
safety glasses
U
عینک ایمنی
safety hazard
U
مخاطره ایمنی
safety hook
U
قلاب اطمینان
safety island
U
سکوی وسط خیابان برای ایستادن پیاده رو
safety lamp
U
چراغ بی خطر معدن ذغال سنگ
safety lamp
U
فانوس
safety lamp
U
چراغ اطمینان
safety lamp
U
چراغ ایمنی
safety lanes
U
مسیرهای امن دریایی
safety lever
U
اهرم ضامن
safety lever
U
دستگیره ضامن
safety limit
U
حد تامین
safety lock
U
قفل بی خطر مخصوص حفظ محلی از خطر دستبرد
safety lock
U
ضامن اسلحه
safety lock
U
قفل ضامن
safety lock
U
چفت ضامن سلاح
safety match
U
کبریت بی خطر
safety motive
U
انگیزه ایمنی
safety officer
U
افسر تامین یکان
safety plug
U
پولک اطمینان
safety post
U
پایه ایمنی
safety precaution
U
پیش بینیهای احتیاطی
safety razor
U
تیغ خود تراش
safety regulations
U
ایین نامه جلوگیری از خطر
safety stakes
U
دستکهای تامین
safety stock
U
موجودی ذخیره انبار
safety stock
U
موجودی تضمینی
safety stop
U
ترمز خطر
safety stop
U
ضامن اسلحه گیره ضامن
Other Matches
right safety
U
مهرهمحافظراست
safety wire
U
سیم ضامن
safety valve
U
پاس کوتاه به مدافع وقتی دریافت کنندگان دیگر بوسیله حریف مهار شده اند
safety valve
U
دریچه اطمینان
safety trap
U
تله ایمنی
safety wire
U
اشبیل ضامن
safety wire
U
سیم ایمنی
safety zone
U
بلندی وسط خیابان مخصوص عابرین
ship safety
U
سلامت کشتی
strong safety
U
مدافع ایمنی در سمت قوی خط تهاجم حریف
troop safety
U
تامین عده ها
troop safety
U
حفافت عده ها در مقابل اثرات ترکش اتمی
weak safety
U
جلوگیری درزمین مهاجم درجبهه او
left safety
U
مهرهمفمنچپ
for reasons of safety
U
به خاطر دلایل امنیتی
reasons of safety
U
دلایل امنیتی
safety mechanism
U
ساز و کار ایمنی
safety interlock
U
قفل ایمنی
[تکنیک و تکنولوژی]
safety interlocks
U
قفل های ایمنی
[تکنیک و تکنولوژی]
failure safety
U
قابلیت اعتماد
failure safety
U
قابلیت اطمینان
failure safety
U
ایمنی در برابر خرابی
safety catch
U
ضامنتفنگ
safety thong
U
تسمهامنیتی
safety thermostat
U
ترموساتامنیتی
right safety back
U
مهرهمحافظعقبیراست
safety area
U
مهرهایپشتدست
safety binding
U
نوارامنیت
safety boot
U
چکمهیایمنی
safety cage
U
قفسهبازی
safety cap
U
کلاهکامنیتی
safety chain
U
زنجیرهامنیت
safety earmuff
U
گوشپرشامنیتی
safety goggles
U
عینکایمنی
safety handle
U
دستهایمنی
safety pad
U
تشکنجات
safety rail
U
سپرامنیتی
safety scissors
U
قیچیناخنگیر
safety tank
U
منبعامنیت
safety tether
U
احتیاجاتامنیتی
failure safety
U
[توانایی یک وسیله برای کارکردن بسیار موثر و بدون خطا]
to carry a piece at safety
U
تفنگی رادرحالی که ضامن ان انداخته است باخود بردن
safety locking devices
U
قفل های ایمنی
[تکنیک و تکنولوژی]
left safety back
U
مهرهمحافظعقبی
drivebelt safety guard
U
محافظهتسمهگرداننده
steel safety wheel
U
فلزایمنیچرخ
to put safety first
[foremost]
U
اولویت اول را به ایمنی دادن
safety locking device
U
قفل ایمنی
[تکنیک و تکنولوژی]
ultimate factor of safety
U
ضریب اطمینان اختیاری
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com