Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
safety glass
U
عینک ایمنی
safety glass
U
شیشه ایمنی
safety glass
U
شیشه بی خطراتومبیل
safety glass
U
شیشه نشکن
safety glass
U
شیشه اطمینان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
safety
U
اعطای دو امتیاز به تیم مدافع به خاطر عقب نشینی عمدی تیم مهاجم
safety
U
بازی بیلیارد دفاعی که گویها را در جای نامناسبی برای حریف باقی می گذاردضامن تفنگ
right safety
U
مهرهمحافظراست
overall safety
U
ایمنی کامل
safety
U
اطمینان
safety
U
ایمنی
safety
U
سلامت
safety
U
امنیت محفوفیت
safety
U
بی خطری
safety
U
تامین
safety
U
امنیت
safety
U
برقرار کردن تامین
safety
U
به ضامن کردن ضامن
safety
U
نجات
glass
U
لیوان یخ
glass
U
دستگاه ارتفاع سنج دوربین
glass
U
عدسی
looking-glass
U
ائینه
to f. glass
U
شیشه گری کردن
glass
U
دستگاه بارومتر
glass
U
صیقلی کردن
glass
U
گیلاس جام
glass
U
لیوان
glass
U
ابگینه
glass
U
شیشه
looking glass self
U
خود ایینهای
glass
U
زجاج
looking glass
U
اینه
looking glass
U
ایینه
glass
U
استکان
glass
U
الت شیشهای
glass
U
عینک دار کردن شیشهای کردن
glass
U
شیشه گرفتن
glass
U
عینک
glass
U
شیشه الات
glass
U
شیشه ذره بین عدسی
glass
U
ایینه شیشه دوربین
safety officer
U
افسر تامین یکان
safety island
U
سکوی وسط خیابان برای ایستادن پیاده رو
safety hook
U
قلاب اطمینان
safety hazard
U
مخاطره ایمنی
safety glasses
U
عینک ایمنی
safety post
U
پایه ایمنی
safety precaution
U
پیش بینیهای احتیاطی
safety lamp
U
چراغ بی خطر معدن ذغال سنگ
safety lamp
U
فانوس
safety lamp
U
چراغ اطمینان
safety motive
U
انگیزه ایمنی
safety match
U
کبریت بی خطر
safety lock
U
چفت ضامن سلاح
safety lock
U
قفل ضامن
safety lock
U
ضامن اسلحه
safety lock
U
قفل بی خطر مخصوص حفظ محلی از خطر دستبرد
safety limit
U
حد تامین
safety plug
U
پولک اطمینان
safety lanes
U
مسیرهای امن دریایی
safety lamp
U
چراغ ایمنی
safety lever
U
دستگیره ضامن
safety gap
U
دهانه حفافت
safety device
U
ضامن
safety device
U
دستگاه ضامن
safety card
U
کارت تامین اتشبار
safety card
U
کارت تامین جنگ افزار
safety bolt
U
تفنگ ضامن دار
safety bolt
U
ضامن
safety biltz
U
حمله با روش استفاده ازبازیگر بالا
put on safety
U
روی ضامن گذاشتن
put on safety
U
به ضامن کردن
safety tank
U
منبعامنیت
safety device
U
خارضامن
safety diagram
U
دیاگرام تامین
safety factor
U
ضریب تامین
safety fuze
U
چاشنی
safety fuze
U
ماسوره تامینی
safety fuse
U
فیوز ایمنی
safety fuse
U
فیوز اطمینان
safety fuse
U
فیوز
safety fork
U
گیره ضامن
safety fork
U
دوشاخه امنیت
safety fence
U
جانپناه
safety fence
U
جانپناه کنار راه
safety factor
U
عامل تامین
i provided for his safety
U
وسائل سلامت او را فراهم کردم
failure safety
U
[توانایی یک وسیله برای کارکردن بسیار موثر و بدون خطا]
reasons of safety
U
دلایل امنیتی
safety catch
U
ضامنتفنگ
safety thong
U
تسمهامنیتی
safety thermostat
U
ترموساتامنیتی
safety tether
U
احتیاجاتامنیتی
safety scissors
U
قیچیناخنگیر
safety rail
U
سپرامنیتی
safety pad
U
تشکنجات
safety handle
U
دستهایمنی
safety goggles
U
عینکایمنی
for reasons of safety
U
به خاطر دلایل امنیتی
safety mechanism
U
ساز و کار ایمنی
failure safety
U
ایمنی در برابر خرابی
failure safety
U
قابلیت اطمینان
failure safety
U
قابلیت اعتماد
safety interlocks
U
قفل های ایمنی
[تکنیک و تکنولوژی]
safety interlock
U
قفل ایمنی
[تکنیک و تکنولوژی]
safety earmuff
U
گوشپرشامنیتی
safety chain
U
زنجیرهامنیت
safety cap
U
کلاهکامنیتی
safety wire
U
سیم ضامن
safety valve
U
پاس کوتاه به مدافع وقتی دریافت کنندگان دیگر بوسیله حریف مهار شده اند
safety valve
U
دریچه اطمینان
safety trap
U
تله ایمنی
safety stop
U
ضامن اسلحه گیره ضامن
safety stop
U
ترمز خطر
safety stock
U
موجودی تضمینی
safety stock
U
موجودی ذخیره انبار
safety stakes
U
دستکهای تامین
safety regulations
U
ایین نامه جلوگیری از خطر
safety wire
U
اشبیل ضامن
safety wire
U
سیم ایمنی
safety zone
U
بلندی وسط خیابان مخصوص عابرین
safety cage
U
قفسهبازی
safety boot
U
چکمهیایمنی
safety binding
U
نوارامنیت
safety area
U
مهرهایپشتدست
right safety back
U
مهرهمحافظعقبیراست
left safety
U
مهرهمفمنچپ
weak safety
U
جلوگیری درزمین مهاجم درجبهه او
troop safety
U
حفافت عده ها در مقابل اثرات ترکش اتمی
troop safety
U
تامین عده ها
strong safety
U
مدافع ایمنی در سمت قوی خط تهاجم حریف
ship safety
U
سلامت کشتی
safety razor
U
تیغ خود تراش
safety lever
U
اهرم ضامن
safety belt
U
کمربند رکاب
free safety
U
مدافع در منطقه ضعف
flame safety
U
ایمنی در مقابل شعله اتش
safety belts
U
کمربند ایمنی
safety belt
U
کمربند اطمینان
safety belts
U
کمربند اطمینان
safety belts
U
کمربند نجات
safety belts
U
کمربند رکاب
angle of safety
U
زاویه امنیت
angle of safety
U
زاویه تامین گلوله
safety nets
U
وسیله سخت افزاری یا نرم افزاری که فایل ها وسیستم را از خطاهای موجود در صورت خرابی سیستم محافظت میکند
can one pass it with safety?
U
ایا میتوان بیخطر ازانجاگذرنمود
coefficient of safety
U
ضریب اطمینان
safety boat
U
قایق نجات
safety belt
U
کمربند نجات
safety belt
U
کمربند ایمنی
factor of safety
U
ضریب اطمینان
safety net
U
وسیله سخت افزاری یا نرم افزاری که فایل ها وسیستم را از خطاهای موجود در صورت خرابی سیستم محافظت میکند
safety-valve
U
دریچه اطمینان
safety-valves
U
دریچه اطمینان
safety pin
U
اشبیل ضامن
safety pin
U
خار ضامن میله ضامن
safety pins
U
اشبیل ضامن
safety pins
U
خار ضامن میله ضامن
factor of safety
U
سازه ابیمی
factor of safety
U
ضریب تامین ضریب اطمینان
factor of safety
U
عامل تامین
factor of safety
U
عامل اطمینان
tempered glass
U
شیشه ابداده
crystal glass
U
بلور
crown glass
U
شیشه گردیاچرخی
spy glass
U
تلسکپ یادوربین کوچک
colored glass
U
شیشه رنگی
watch glass
U
شیشه ساعت
water glass
U
شیشه محلول
water glass
U
اب شیشه
water glass
U
شیشه مایع
water glass
U
لیوان اب
cupping glass
U
شاخ حجامت
stined glass
U
شیشه رنگی
drinking glass
U
فنجان
security glass
U
شیشه نشکن
sheet glass
U
شیشه جام
drinking glass
U
گیلاس
sight glass
U
شیشه مرئی
soluble glass
U
سدیم سیلیکات
sheet glass
U
شیشه ورقی
soluble glass
U
شیشه مایع
spun glass
U
شیشه تاب خورده
spun glass
U
شیشه مذاب الیاف مانند
spun glass
U
شیشه ریسیده
security glass
U
شیشه ایمنی
weather glass
U
هواسنج میزان الهوا
wire glass
U
شیشه دارای شبکه سیمی در متن ان
wired glass
U
شیشه دارای شبکه سیمی در متن ان
burning glass
U
عدسی محدب یاایینه مقعر
burning glass
U
ذره بین
ornamental glass
U
شیشه تزئینی
glass fibre
U
فایبرگلاس
bell glass
U
مردنگی
a glass of water
U
یک لیوان آب
There is a glass missing.
یک لیوان کم است.
hand glass
U
کوچک دسته دار
plate glass
U
شیشه سنگ شیشه تختهای
plate glass
U
شیشه لوحی
crown glass
U
شیشه پنجره
[در قرن نوزدهم انگلیس]
magnifying glass
U
ذره بین
cut glass
U
بلور کریستال
stained glass
U
شیشه بندی منقوش
burning glass
U
عینک جوشکاری
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com