English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
saddle cover U زین پوش
saddle cover U زین پیچ
saddle cover U غاشیه
saddle cover U رو زینی [اینگونه بافته ها بصورت قالیچه یا پتو در قدیم بیشتر رواج داشت و اکنون نیز در بعضی عشایر جهت استفاده شخصی بافته شده و برای تزئین روی اسب و پوشش زین بکار می رود.]
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
He has read the book from cover to cover . U کتاب رااز اول تا آخر خوانده است
saddle U حائل
saddle U زین کردن
saddle U صفحه رنده بند ماشین تراش
saddle U گردنه
saddle U حایل
saddle U زمین زینی شکل گردنه
saddle U تحمیل کردن
saddle U سواری کردن
saddle U زین
in the saddle <idiom> U تحت فرمان
saddle U پالان زدن
in the saddle U سوار
in the saddle U اماده
saddle U پایه
in the saddle U حاضر
in the saddle U یراق صاحب مقام
in the saddle U صاحب اختیار
For the moment he is in the saddle. U فعلا که ایشان سوارند ( قدرت را دردست دارد )
saddle pillar U پایهصندلی
saddle bearer U زیرسری
saddle pad U زین
boot and saddle U سوار شوید
saddle bag U خورجین [اینگونه قالیچه ها بصورت قرینه بافته می شوند.گاه مجزا بوده و سپس به یکدیگر متصل می شوند و یا بصورت یک تکه که در وسط ساده است بافته می شوند.]
to saddle any one with a task U کاری را بدوش کسی گذاشتن
side-saddle U زین یک بری
side-saddle U زین زنانه
side saddle U زین یک بری
side saddle U زین زنانه
saddle bearer U تکیه گاه
saddle nose U بینی فرو رفته
saddle point U نقطه زینی
saddle bow U قاش زین
saddle point U نقطه زینی شکل
saddle bow U کوهه زین
saddle link U حلقه زین دار
saddle leather U چرم زین سازی
saddle horse U اسب سواری
saddle backed U خرپشته
saddle bag U کیسه اب
saddle bearer U متکا
saddle strap U تسمه زین
pack saddle U زین مخصوص بار
saddle point U منطقه تعادل در تئوری بازیهاهنگامیکه ماکزیمم مینیمم هابا مینیمم ماکزیمم ها برابراست و استراتژی مطلق وجوددارد
saddle cloth U پارچه زیر یا روی زین باشماره اسب
stock saddle U نوعی زین
saddle tree U یکجورگل لاله درامریکای شمالی
saddle blanket U نمد زین
saddle tree U قلتاق
saddle strap U فتراک
saddle bronc U زین گذاری اسب نیمه رام
pack saddle U زین بارگیری
butterfly saddle rug U قالیچه نقش پروانه ای [این نوع از قالیچه زین اسبی بیشتر در شمال هند و تبت رواج داشته و حالت ذوزنقه ای آن شبیه پروانه می باشد]
saddle bronc riding U سواری بر اسب وحشی برای 01 ثانیه
cover off U پشت سر هم قرار گرفتن پشت به گردن
cover all U بارانی یا روپوش
under cover U سربسته درپاکت
to cover in U پوشاندن
from cover to cover U ازاغازتا انجام کتاب
take cover U پشت جان پناه قرار گرفتن
take cover U حفاظ گرفتن
take cover U جان پناه گرفتن
cover U روپوش
to cover in U پرکردن
to cover up U پیچیدن
to cover up U پوشاندن
cover all U رولباسی
cover U پوشاندن
cover U تامین زیان و خسارات بیمه
cover U بسته بندی
cover U بازی دفاعی
cover U اماده شدن برای دریافت توپ
cover U سطح برف
cover U اماده برای برگرداندن توپ
cover U امادگی
cover U مانورکردن بطوریکه قایق عقبی جلو نیفتد محافظت از بدن باشمشیر
cover U بوته زار پناهگاه شکار
cover U سقف زدن
cover U روکش کردن پوشانیدن پوشش
cover U جلد سرپوش
cover U تامین
cover U نگهبان بگوش
cover U دریچه نگهبان مخابراتی پست بگوش
cover U جلد کردن
cover U پنهان کردن
cover U طی کردن
cover U تامین کردن
cover U پوشش
cover U جلد
cover U رویه لفاف
cover U پاکت
cover U حفاظ
cover U جان پناه خفاگاه پوشاندن
cover U انجام دادن
cover U اختفاء
cover U مخفی در بر گرفتن
cover U حایل شدن
cover U حاوی بودن درپوش
under cover <idiom> U پنهان شدن
cover U سرپوش
cover U پوشش مخفی [جامعه شناسی]
cover-up U در لاک دفاعی فرورفتن
cover up U در لاک دفاعی فرورفتن
cover U مخفی گاه [جامعه شناسی]
cover up <idiom> U پنهان کاربدواشتباه
divan cover U [قالیچه رومبلی که معمولا دو تکه قرینه بوده و در یک طرف بدون ریشه می باشد تا در کنار هم بصورت یک قطعه به نظر آید.]
pan cover U پوششکنه
pillow cover U ستونمخروطی
bed cover U روتختی
mattress cover U گردنبندبلندمهمانی
loose cover U روکش
seat cover U پوششصندلی
sliding cover U پوششمتحرک
cover one's tracks <idiom> U پنهان کردن یا نگفتن اینکه شخصی کجا بوده (پنهان کاری کردن)
speaker cover U پوششصدا
valve cover U روپوشسرپاپ
duvet cover U روپوشقابلشستشو
lever cover U پوششدربازکن
head cover U محافظسر
to cover much ground U رسابودن
to cover much ground U وسیع بودن
to cover one's nakedness U ستر عورت کردن
toilet cover U رو میزی برای میز ارایش
horse cover U قالیچه زیر زین اسب
under cover of letter no U ضمن نامه شماره
sight cover U روپوش دستگاه نشانه روی روپوش زاویه یاب
cover girl U زن جوانی که عکسش روی جلد مجلات چاپ میشود
cover girl U ستارهی روی جلد
cover girls U زن جوانی که عکسش روی جلد مجلات چاپ میشود
cover girls U ستارهی روی جلد
first-day cover U پاکت یا کارت پستال که در روز اول فروش تمبر جدید ارسال شده و تاریخ آن روز را روی تمبر مهر زدهاند
battery cover U پوششباطری
filter cover U پوششفیلتر
glass cover U پوشششیشهای
to cover much ground U جامع بودن
cover charge U مبلغی که اغذیه فروشی ویاکلوب شبانه علاوه بر پول غذاومشروب از مشتریان دریافت میدارد
corset cover U لباس زیر زنانه که روی کرست پوشیده میشود زیرپوش
cover an angle U زاویهای را بستن
cover drive U ضربه در سمت نیمه معینی اززمین
cover note U گواهی بیمه نامه
cover note U گواهی پوشش بیمه
cover plate U صفحه سرپوش
cover plate U پشت بندصفحه بست
cover point U عضو دفاع نزدیک
cover point U محل بازیگر در نقطه معینی دور از توپزن
cover search U جستجوی بهترین منطقه پوشش عکاسی هوایی
cover shame U عذر
cover shame U بهانه
depleted cover U پوشش کاهسته
depleted cover U پوشش کاسته شده
contingency cover U بیمه حمل احتیاطی
concrete cover U پوشش بتنی روی فولاد
cover charges U مبلغی که اغذیه فروشی ویاکلوب شبانه علاوه بر پول غذاومشروب از مشتریان دریافت میدارد
cover-ups U در لاک دفاعی فرورفتن
air cover U پوشش هوایی
basic cover U عکسبرداری اولیه هوایی
batterty cover U سرپوش باتری
binding cover U پوشش تعهد شده
break cover U خروج روباه یا خرگوش ازپناهگاه
cell cover U درپوش باتری
cloud cover U غلظت ابر اتمی
cloud cover U سطح ابر زیرپوشش اتمی
column cover U پوشش ستون
communication cover U پوشش مخابراتی
comparative cover U پوشش نسبی
comparative cover U پوشش گاه بگاه منطقه یاوسایل پوشش نسبی منطقه
dish cover U سرپوش
radiator cover U روکش رادیاتور
hub cover U قالپاق چرخ
ice cover U یخپوش
insurance cover U پوشش بیمه
magneto cover U سرپوش مگنت
cover note U بیمه نامه موقت
open cover U بیمه نامه باز
open cover U بیمه نامهای که جهت حمل محمولههای متعدد تهیه میشود
overhead cover U پوشش بالای سر روپوش بالای سر
base cover U عکس برداری اولیه
piston cover U کف پیستون
piston cover U پوشش پیستون
protective cover U جان پناه دفاعی
protective cover U پوشش حفافتی
protective cover U روپوش حفاظ
protective cover U روکش محافظ
overhead cover U حفاظ بالای سر
extra cover U بازیگر بل گیر
extra cover U پوشش اضافی برای بل گرفتن
fighter cover U پوشش با هواپیماهای شکاری
fighter cover U پوشش هواپیماهای جنگنده
cover and concealment U پوشش و اختفاء
fire cover U پوشش اتش
hatch cover U درب دهلیز
hatch cover U درپوش دوردریچه
dust cover U سرپوش غبارگیر
to have compulsory insurance [cover] U اجباری [الزامی] بیمه بودن
his hat cover his fanily U خودش است و کلاهش
to have private insurance [cover] U بیمه خصوصی داشتن
They escaped under cover of darkness. U درتاریکی شب فرار کردند
can not judge a book by its cover <idiom> U [چیزی را نمی شود صرفا از روی قیافه قضاوت کرد]
perforated cover plates U صفحات مشبک
cut and cover shelter U سنگر انفرادی سر پوشیده سنگری که با کندن زمین وتهیه سرپناه تهیه میشود
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com