English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 75 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
saddle bronc riding U سواری بر اسب وحشی برای 01 ثانیه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
saddle bronc U زین گذاری اسب نیمه رام
riding U سواری
riding U گردش و مسافرت لنگر گاه
riding U بخش
riding anchor U لنگر اولی
riding anchor U لنگر نگهدارنده
bareback riding U سواری بدون زین برای 8ثانیه بر اسب وحشی
riding high <idiom> U جالب توجه
riding habit U جامه سواری زنانه
riding habits U جامه سواری زنانه
riding slip U خفت احتیاطی
riding jacket U لباسسوارکاری
riding glove U دستکشسوارکاری
surf riding U موج سواری
surf riding U موج بازی
riding cap U کلاهسوارکاری
riding lights U چراغ لنگر
riding coat U کتسوارکاری
riding crop U عصایاسبسواری
in the saddle U حاضر
in the saddle U سوار
in the saddle U یراق صاحب مقام
in the saddle U صاحب اختیار
in the saddle U اماده
in the saddle <idiom> U تحت فرمان
saddle U حایل
saddle U پایه
saddle U زمین زینی شکل گردنه
saddle U زین کردن
saddle U تحمیل کردن
saddle U سواری کردن
saddle U پالان زدن
saddle U زین
saddle U گردنه
saddle U حائل
saddle U صفحه رنده بند ماشین تراش
saddle strap U تسمه زین
saddle point U نقطه زینی
saddle strap U فتراک
saddle point U منطقه تعادل در تئوری بازیهاهنگامیکه ماکزیمم مینیمم هابا مینیمم ماکزیمم ها برابراست و استراتژی مطلق وجوددارد
For the moment he is in the saddle. U فعلا که ایشان سوارند ( قدرت را دردست دارد )
saddle tree U یکجورگل لاله درامریکای شمالی
stock saddle U نوعی زین
saddle bag U خورجین [اینگونه قالیچه ها بصورت قرینه بافته می شوند.گاه مجزا بوده و سپس به یکدیگر متصل می شوند و یا بصورت یک تکه که در وسط ساده است بافته می شوند.]
saddle cover U رو زینی [اینگونه بافته ها بصورت قالیچه یا پتو در قدیم بیشتر رواج داشت و اکنون نیز در بعضی عشایر جهت استفاده شخصی بافته شده و برای تزئین روی اسب و پوشش زین بکار می رود.]
to saddle any one with a task U کاری را بدوش کسی گذاشتن
saddle pillar U پایهصندلی
saddle pad U زین
saddle tree U قلتاق
saddle point U نقطه زینی شکل
saddle nose U بینی فرو رفته
saddle bearer U تکیه گاه
saddle bag U کیسه اب
saddle backed U خرپشته
pack saddle U زین مخصوص بار
pack saddle U زین بارگیری
boot and saddle U سوار شوید
side-saddle U زین یک بری
side-saddle U زین زنانه
side saddle U زین یک بری
saddle bearer U زیرسری
saddle bearer U متکا
saddle blanket U نمد زین
saddle link U حلقه زین دار
saddle leather U چرم زین سازی
saddle horse U اسب سواری
saddle cover U غاشیه
saddle cover U زین پیچ
saddle cover U زین پوش
saddle cloth U پارچه زیر یا روی زین باشماره اسب
saddle bow U قاش زین
saddle bow U کوهه زین
side saddle U زین زنانه
butterfly saddle rug U قالیچه نقش پروانه ای [این نوع از قالیچه زین اسبی بیشتر در شمال هند و تبت رواج داشته و حالت ذوزنقه ای آن شبیه پروانه می باشد]
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com