Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 100 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
rural district council
U
انجمن محلی زراعی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
governor of a rural district
U
دهدار
rural
U
کشاورزی
rural
U
روستائی
rural
U
رعیتی
rural
U
روستایی
rural development
U
توسعه روستائی
rural planning
U
برنامه ریزی روستائی
rural property
U
ملک زراعتی
rural property
U
کشتزار کشتخوان
a rural backwater
U
محل روستایی عقب افتاده
rural markets
U
بازارهای روستائی
rural labor force
U
نیروی کار روستائی
rural urban migration
U
مهاجرت از روستا به شهر
district
U
ایستگاه پلیس
[در منطقه ای که پلیس پاسخگو باشد]
district
U
بخش
district
U
حوزه
district
U
منطقه
district
U
ناحیه نظامی
district
U
ناحیه
district
U
بلوک
district nurse
U
پرستار سرخانه
district boundary
U
بخشمرزی
district court
U
دادگاه بخش
district court
U
صلحیه
district overseer
U
مباشر
district superintendent
U
رئیس یاسرپرست بخش
naval district
U
ناحیه عملیات دریایی
naval district
U
ناحیه دریایی
consular district
U
منطقه عمل کنسول
district attorney
U
بازپرس بخش قضایی
hunting district
U
صیدگاه
district attorneys
U
بازپرس بخش قضایی
policing district
U
ایستگاه پلیس
[در منطقه ای که پلیس پاسخگو باشد]
hunting district
U
شکار گاه
police district
U
ایستگاه پلیس
[در منطقه ای که پلیس پاسخگو باشد]
district call box
U
جعبه خبر محلی
red light district
U
محله فواحش
council
U
هیات
council
U
کنکاشگاه
council
U
شورا مجلس
council
U
شورا
council
U
مشاوره
council
U
انجمن
parish council
U
شورای محلی
order of council
U
تصمیم هیات مشاورین سلطنتی در غیاب یا بیماری پادشاه یا ملکه
security council
U
یکی از ارکان ششگانه سازمان ملل که 11 عضودارد و وفیفه عمده ان حفظ صلح و امنیت جهانی است
security council
U
شورای امنیت سازمان ملل متحد
security council
U
شورای امنیت
security council
U
شورای حفافتی یکان
the king in council
U
شورای دولتی باحضوراعلیحضرت
town council
U
انجمن شهر
town council
U
انجمن شهرداری
county council
U
سازماننافر
order in council
U
تصویب نامه دولتی
order in council
U
تصمیم هیات مشاورین سلطنتی
Privy Council
U
هیات مشاورین سلطنتی
council of europe
U
ن پیوستند
council of ministers
U
شورای وزیران
council of ministers
U
هیات وزیران
council of ministers
U
هیات وزرا
bar council
U
هیات مدیره کانون وکلا
council of physicians
U
شورای پزشکی
council of entent
U
ساحل عاج نیجریه و ولتای علیا
council of entent
U
متشکل از جمهوریهای افریقایی داهومی
council of war
U
شورای جنگ
council of war
U
شورای نظامی
appoint as one's council
U
وکیل کردن
appoint as one's council
U
وکالت دادن
borough council
U
انجمن ده
cabinet council
U
جلسه هیات وزیران
council chamber
U
انجمن گاه
council of entent
U
شورای حسن تفاهم
council of physicians
U
شورای پزشکان
council ofwar
U
شورای جنگ
federal council
U
مجلس دولت متحده
guardian council
U
شورای نگهبان
international council
U
education in forcomputers
international council
U
شورای بین المللی کامپیوتر در اموزش
legislative council
U
هیئت عالی مقننه در انگلیس مجلس مقننه
municipal council
U
انجمن شهرداری
municipal council
U
انجمن شهر
nordic council
U
شورای شمالی
nordic council
U
شورای اسکاندیناوی مجمع متشکل ازنمایندگان دانمارک
nordic council
U
سوئد ایسلند
nordic council
U
فنلاند و نروژ که هدف ان بسط همکاریهای کشورهای اسکاندیناوی درشئون مختلف است
federal council
U
مجلس متحده
economic council
U
شورای اقتصادی
council ofwar
U
شورای نظامی
council ot ministers
U
هیئت وزراء
economic and social council
U
شورای اقتصادی و اجتماعی یکی از ارکان ششگانه سازمان ملل متحد که وفیفه اش انجام امور اقتصادی واجتماعی و فرهنگی و تربیتی مربوط به سازمان ملل
economic and social council
U
به نیابت از طرف مجمع عمومی است
election supervisory council
U
انجمن نظارت بر انتخابات
election supervisor council
U
انجمن نظارت بر انتخابات
column research council
U
شورای تحقیق بر ستونها
council of economic advisers
U
شورای مشاوران اقتصادی
executive council
[of a political party]
U
مجلس اجرائی
[سیاست]
executive council
[of a political party]
U
شورای مجریه
[سیاست]
The City Council has decreed that all dogs must be kept on a leash there.
U
شورای شهر مقرر کرده است که تمام سگ ها باید با افسار بسته شوند .
Economic expert
[A person who is a member of the Advisory Council on the Assessment of Overall Economic Development in Germany]
U
حکیم اقتصادی
[ کسی که عضو شورای کارشناسان برای سنجش توسعه کلی اقتصادی در آلمان است]
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com