English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 163 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
rose colour U رنگ گلی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
a horse of another colour [different colour] U موضوع علیحده
a horse of another colour [different colour] U مطلبی دیگر
colour U انتخاب رنگهایی که در حال حاضر در تصویر استفاده می شوند
colour U چاپگری که میتواند کپیهای رنگی بگیرد. از قبیل -ink get رنگی -dot maxrix رنگی و -thermal transfer
colour U میزان خالص بودن سیگنال رنگ
colour U شماره رنگهای مختلف که توسط پیکسل ها در صفحه نمایش قابل نمایش است که با توجه به تعداد بیتهای رنگی در هر پیکسل نمایش داده میشود
colour U کوچکترین ناحیه در صفحه CRT که میتواند اطلاعات رنگی را نمایش دهد
colour U امکانی در گرافیک یا برنامههای کاربردی DTP که به کاربر امکان میدهد رنگهای خاص با توجه به CMYK و RGB بسازد و سپس ناحیهای را با این رنگ پر کند
colour U احساسی که توسط چشم با توجه به پاسخ آن به فرکانسهای نور مختلف داده میشود
off colour U کسل
off-colour U بی حال
off-colour U کسل
off colour U بی حال
colour U صفحه نمایشی که امکانی برای نشان دادن اطلاعات رنگی دارد
colour U برنامههای گرافیکی برای ذخیره سازی محدوده رنگها در تصویر استفاده می کنند
colour U رنگ
colour U فام
colour U بشره
colour U تغییر رنگ دادن
colour U رنگ کردن
colour U ملون کردن
colour U رنگامیزی
colour U سیستم نمایش رنگی ریز پردازندهای
colour U صفحه نمایشی که حروف و گرافیک ها را رنگی نشان میدهد
colour U جدول شماره هایی که ویندوز
colour U دو بیت برای چهار رنگ و هشت بیت برای ترکیبی از رنگهاست
colour U شماره بیتهای دادهای که به یک پیکسل نسبت داده می شوند تا رنگ آن را شرح دهند. یک بیت برای دو رنگ
colour U رنگزدن
under the rose U نهانی زیر جلی محرمانه در خفا
the rose U حمره
the rose U بادسرخ
the rose U باد مبارک
rose of may U نرگس سفید
rose گل سرخ
rose U رنگ گلی سرخ کردن
saturated colour U رنگهای روشن
to change colour U رنگ برنگ شدن
to change colour U تغییر رنگ دادن
oil colour U رنگ روغنی
primary colour U رنگهایاصلی-قرمز RedسبزGreen آبیBlue
scheme of colour U طرح رنگ
scheme of colour U رنگ بندی
saturated colour U که روی ویدیو خوب نشان داده نمیشوندوممکن است باعث اختلال شوند یا روی صفحه پخش شوند
water colour U ابرنگ
water colour U رنگاب
There is no colour beyond black . <proverb> U بالاتر از سیاهى رنگى نیست .
colour-coded U کدگذاریاز طریقرنگ
colour supplement U مجلهرایگانو ضمیمهروزنامهدر بریتانیا
colour scheme U چینشرنگیکمکان
colour fast U دارایرنگثابت
colour blindness U کوررنگی
colour blind U کوررنگ
colour bar U تبعیضقائلشدنبر مبنایرنگپوست-نژادپرست
colour filter U فیلتررنگ
colour display U نمایشرنگ
colour control U کنترلرنگ
colour chart U نموداررنگ
water colour U نقاشی ابرنگی
Wherever you go the sky has the same colour . <proverb> U به هر کجا که روى آورى آسمان همین رنگ است .
local colour U نمایش جا و زبان و عادات محلی در اثار ادبی
flesh colour U رنگ بدنی
colour bearer U پرچم دار
colour box U جعبه رنگ
flat colour U رنگ نازک مستوی
flat colour U رنگ تخت
false colour U رنگ مصنوعی
high colour U خجالت
high colour U سرخی
false colour U فیلم رنگی مصنوعی
dust colour U خاکی
dead colour U رنگ ضعیف
flesh colour U رنگ بشره
dead colour U رنگ دست اول
ground colour U رنگ زمینه
achromatic colour U رنگ بین سیاه و سفید که توسط آداپتور گرافیکی نمایش داده میشود
level colour U رنگ یکدست یا یکنواخت
adjective colour U زنگی که برای ثابت شدن محتاج به افزایش چیزدیگری است
dog rose U نوعی از گل نسرین
rose preserve U گل انگبین
rose water U گلاب
rose water U لطافت
rose water U لطیف احساساتی
rose water U گلاب زدن
the rose of tehran U زیباترین زن یادختردرتهران ملکه وجاهت تهران
rose window U پنجره گرد که ارایش هایی بشکل گل دارد
tea rose U گل چای
guelder rose U بداغ
damask rose U گل محمدی
European rose U طرح گل رز اروپایی [که نام دیگر آن همان گل فرنگ است.]
cabbage rose U طرح گل رز کلمی که بیشتر بصورت گل های توپر و در نقشه های اروپایی و طرح گل فرنگ دیده می شود
as fresh as a rose <idiom> U مثل هلوی پوست کنده
as fair as a rose <idiom> U مثل ماه
There is no rose without thorn . <proverb> U هیچ گلى بى خار نیست .
He rose against the regime. U بر ضد دولت قیام کرد
rose hip U نوعیمیوهنارنجییاسرخرنگ
rose colored U گلگون
china rose U خطمی مجلسی
compass rose U صفحه جهت یاب
compass rose U دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
compass rose U شمال نما
corn rose U گل خشخاش
corn rose U شقایق
yellow rose U گل زرد
wind rose U شقایق اگرمون
wind rose U نمودار وضع هوا ومیزان وزش بادها وجهت انها
rose motif U نگاره گل رز [در فرش های مختلف ایرانی از انواع گل رز از جمله طرح گل فرنگ، طرح درختی، طرح باغی، طرح گل و بوته استفاده می شود.]
rose coloured U مبنی برخوش بینی
rose bud U دخترزیبا غنچهای
rose bush U بته گل سرخ
rose bush U گلبن
rose chafer U سوسک علفخوار سوسک تغذیه کننده از گل سرخ
rose bud U غنچه گل سرخ
rose cheeked U گلعذار
rose cheeked U گلچهره
rose colored U گلی
rose box U الک ته لوله پمپ خن ناو
rose bay U گل معین التجاری
rose bay U خر زهره
rose rash U کاذب
mallow rose U گل خطمی
monthly rose U خطمی مجلسی
musk rose U گل مشکیجه
no rose without thorn U گل بیخارنچیده است کسی
red rose U گل سرخ
red rose U گل سوری
monthly rose U خطمی درختی
rose coloured U گلی
rose coloured U گلگون
he rose from the ranks U از پایه سربازی باینجارسید از رتبه سربازی ترقی کرد
rose rash U بدل سرخک
rose mallow U گل پنیرک
rose of jericho U کف مریم
rose red U رنگ سرخ
rose red U گل سرخی
rose red U سرخ
rose of sharon U بامیه شامی
rose preserve U گلفند
rose rash U سرخچه
rose mallow U گل خطمی
rose lipped U دارای لبهای گلگون
rose vinegar U خیسانده گل سرخ در سرکه
rose cut U دارای تراش فلامک
rose diamond U الماس فلامک
rose fever U تب بهاره
rose gall U برامدگی در درخت نسترن که انرا حشره ویژهای فراهم می ورد
rose leaf U برگ گل
rose lipped U یاقوت لب
light source colour U رنگ منبع نور
colour selection filter U فیلترجداکنندهرنگ
colour of waste water U رنگ فاضلاب
bishop of the wrong colour U فیل بد رنگ شطرنج
hair colour [British] U رنگ مو
colour television camera U صفحهرنگیدوربین
rose-coloured spectacles U عینک خوش بینی
life is not all rose culour U در زندگی نوش ونیش باهم است
The smoke rose straight up. U دود راست رفت بالا
crumpled rose leaf U چیزی که خوشی انسان رامنغض میکند
colour hard copy device U اسباب نسخه چاپی رنگی
look at the world through rose-colored glasses <idiom> U خیلی مثبت بودن
I planted the garden with rose – bushes . U درباغ بوته های گل سرخ کاشتم
liquid crystal display colour pigmented U صفحه نمایش با محلولهای کریستالی مایعی که رنگی به نظر میرسد
see the world (things) through rose-colored glasses <idiom> U فقط خوبیهای یکچیز را دیدن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com