Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
roll of honour
U
صورت اسامی کسانی که درجنگ فداکاری کرده اند
roll of honour
U
لیست افتخار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
honour
U
برات
honour
U
عزت دادن به
honour
U
قبول کردن
honour
U
یاحوالهای را قبول کردن
honour
U
ایفای تعهد کردن
honour
U
انجام تعهد
honour
U
احترام کردن به
pledge one's honour
U
قول شرف دادن
maid of honour
U
ندیمه ساقدوش یا ملازم عروس ندیمه در باری
point of honour
U
موضوعی که شرف ادمی وابسته بان است
point of honour
U
قضیه شرف
to pledge one's honour
U
قول شرف دادن
title of honour
U
لقب
title of honour
U
کنایه
the pinnacle of honour
U
اوج عزت
guest of honour
U
مهمانافتخاری
honour a contract
U
قرارداد را محترم شمردن
guard of honour
U
گارداحترام
word of honour
U
قول شرف
lap of honour
U
دورافتخاردوندهیااتومبیلران
honour your contracts
U
اوفوا بالعقود
guard of honour
U
پاسدار تشریفاتی
rolls of honour
U
لیست افتخار
rolls of honour
U
صورت اسامی کسانی که درجنگ فداکاری کرده اند
debt of honour
U
بدهی که پرداخت ان به خوش حسابی بدهکار بستگی دارد
debt of honour
U
وام شرافتی
battle honour
U
نشان افتخار
To pawn ones life ( honour) .
U
زندگی ( شرافت ) خود را درگروی کاری گذاشتن
A prophet is not without honour, save in his own c.
<proverb>
U
یک پیامبر را همه جا ارج مى نهند جز در سرزمین و خانه خودش.
roll in
U
در حافظه پهن کردن
to roll by
U
اسان رفتن
to roll by
U
غلتیدن
roll on roll off
U
سوار کردن و حرکت دادن سریع بار و کالا بین انبارها
to roll by
U
صاف رفتن
roll up
U
انباشتن
to roll on
U
اسان رفتن
to roll on
U
غلتیدن
to roll on
U
صاف کردن
roll around
<idiom>
U
برگشتن
roll in
<idiom>
U
باقیمت بالایی رسیدن
roll up
U
رویهم جمع شدن
roll on roll off
U
روش بارگیری مستقیم ناو
roll on/roll off
U
بارگیری- تخلیه
roll up
U
جمع اوری کردن تاسیسات
roll up
U
پیاده کردن و یا جمع کردن تاسیسات یا وسایل در حال کار
roll up
U
چرخیدن
roll up
U
اندوختن
roll up
U
جمع کردن
roll out
U
معرفی یک کالای تجارتی به بازار
roll out
U
دویدن هواپیما روی باند
roll out
U
سر خوردن هواپیما
roll out
U
ازتختخواب بیرون امدن گسترده شدن
roll out
U
از حافظه جمع کردن
roll on roll off
U
روش سوار وپیاده کردن بار روی غلطک حمال
roll
U
غلطیدن
roll
U
نورد
roll
U
غلتک
roll
U
چرخش گردش
roll
U
چیز پیچیده
roll
U
فهرست پیچیدن
roll
U
فهرست
roll
U
ثبت
roll
U
صورت
roll
U
توپ
roll
U
لوله
roll
U
طومار
roll
U
نورد کردن
roll
U
چرخش توپ والیبال
roll
U
چرخش نیمدایره روی یک پا وبعد روی پای دیگر
roll
U
غلتاندن غلت دادن
roll
U
انحراف به چپ یا راست
roll
U
تلاطم داشتن
roll
U
دوران حول محور طولی غلطش
roll
U
ناوش
roll
U
تردادن
roll
U
تراندن
roll
U
ناویدن
roll
U
غلت خوردن گشتن
roll
U
غلتیدن
roll
U
بدوران انداختن
roll
U
گردکردن
roll
U
غلتک زدن
roll
U
غل دادن
roll
U
طاقه
roll
U
غلتش ناو
roll
U
غلطیدن ناو
roll-on/roll-off
U
بارگیری- تخلیه
roll scroll
U
متن نمایش داده شده که درهرلحظه یک خط بالا یا پایین صفحه نمایش می رود
roll stand
U
مقام نورد
roll up one's sleeves
<idiom>
U
سخت تلاش کردن
sausage roll
U
نوعیغذاباسوسیس
roll paper
U
کاغذ لولهای
roll-calls
U
حاضر و غایب کردن
rock'n'roll
U
رقص راک اندرول
To roll up ones sleeves.
U
آستینهارابالازدن
roll back
U
کاریک برنامه کاربردی پایگاه داده ها برای توقف تراکنش و برگشت پایگاه داده ها به وضعیت قبلی
roll reversal
U
حالتی که سبب معکوس شدن کنترل میگردد
roll pass
U
رخده نورد
to roll one's eyes
<idiom>
U
نشان دادن بی میلی
[بی علاقگی]
به انجام کاری
[اصطلاح مجازی]
hip-roll
U
تیر چوبی نبش
edge-roll
U
ابزار سه ربع گرد
angle-roll
U
ابزار گرد
roll over credit
U
اعتبار گردان
to call the roll
U
حاضر غایب کردن
[نام افراد در گروهی را بلند خواندن]
roll-call
U
حاضر و غایب کردن
roll pass
U
کالیبر نورد
To call the roll. Roll-call.
U
حاضر غایب کردن
sheet roll
U
نورد ورق
shoulder roll
U
چرخیدن روی شانه ها
swing roll
U
چرخش نیمدایره روی یکپاوبعد روی پای دیگر با کنترل پای ازاد از جلو بعقب
roll film
U
فیلملولهای
crushing roll
U
غلتکسنگشکن
drum roll
U
تندزنی
drum roll
U
ضربات مداوم
rock and roll
U
رقص راک اندرول
wire roll
U
نوعی سیم خاردار تاشو برای ساختن موانع ضد مکانیزه
rock and roll
U
رقص بحنبان وبچرخان
universal roll
U
نورد یونیورسال
western roll
U
غلطیدن افقی از روی میله
to be on the pay roll
U
مواجب یا مزد گرفتن
to be on the pay roll
U
جزوکارمندان یا مزدوران بودن
straightening roll
U
غلطک مستقیم کنی
striking off the roll
U
اسم یک solicitor را به تقاضای خودش یا بعلت ارتکاب خطا از لیست وکلاحذف کردن
toilet roll
U
دستمالتوالت
spring roll
U
مربوطبهغذایچینی
pancake roll
U
گوشتو...درستمیشود
pancake roll
U
کلوچهایکهباسبزیجاتچینی
the roll of a ship
U
غلت کشتی
the roll of the sea
U
غلت یا موج اب دریا
rock'n'roll
U
رقص بحنبان وبچرخان
universal roll
U
برای شکل دادن تیرهای بال پهن معمولابا چهار استوانه دوار نوردمیکنند که به همین نام معروف است
bead roll
U
صورت مردگانی که برای ارواح انها فاتحه یادعامیخوانند
back up roll
U
غلطک پشت بند
drag roll
U
غلطک کششی
dummy roll
U
غلطک کور
dummy roll
U
نورد کور
giant roll
U
تاب
grooved roll
U
غلطک شیاردار
grooved roll
U
نورد شیاردار
hot roll
U
نورد کردن داغ
idle roll
U
غلطک کور
jack roll
U
چرخ چاه
jelly roll
U
رولت
jelly roll
U
نان شیرینی ژله دار ولوله کرده
pay roll
U
لیست حقوق
backing roll
U
غلطک پشت بند
cross roll
U
نورد عرضی
cold roll
U
نورد کردن در حالت سرد
bed roll
U
رختخواب پیچ
bed roll
U
خاموت انکادره
blooming roll
U
نورد شمشه
blooming roll
U
دستگاه نوردشمشه
bottom roll
U
غلطک ماتریسی
break down roll
U
پیش نورد
roughing roll
U
پیش نورد
breaking down roll
U
نورد شکست
call the roll
U
حضور و غیاب کردن
call the roll
U
حاضر و غایب کردن
chest roll
U
چرخیدن ژیمناست از حالت ایستاده بروی سینه
chilled roll
U
نورد سخت کننده
cogging roll
U
دستگاه نورد اولیه شمش
pay roll
U
لیست پرداخت حقوق
To roll up the map. ,
U
نقشه را پیچیدن ( تا کردن )
roll back
U
عمل تنزل دادن
roll back
U
عقبگرد
roll call
U
حاضر و غایب
roll call
U
شیپورجمع
roll call
U
حضور و غیاب
roll call
U
نامیدن افراد
roll call
U
حضور و غیاب سازمانی
roll call
U
حاضر و غایب کردن افراد
roll back
U
به عقب راندن تدریجی مواضع دفاعی دشمن در هم نوردیدن تدریجی دفاع دشمن
roll forward
U
تابع پایگاه داده ها که کاربر را ازیک آسیب نجات میدهد.
roll forward
U
, با خواندن ورودی تراکنش واجرای مجدد تمام دستورات برای بازگشت به پایگاه داده وبه وضعیت پیش از آسیب
roll housing
U
پایه دستگاه نورد
roll in point
U
نقطه ورود به شاخه تک به وسیله هواپیما نقطه شروع حرکت تک هواپیما
roll kitchen
U
اشپزخانه متحرک
roll of thunder
U
غرش رعد
eastern roll
U
شیوه قیچی در پرش ارتفاع باغلطیدن پس از عبور از میله و فرود روی پا
roll back
U
عقب کشی
muster roll
U
دفتر اسامی افراد نظامی وافسران یک منطقه یا کشتی
period of roll
U
دوره تناوب
pilger roll
U
غلطک زائر
plate roll
U
غستگاه نورد صفحه
roll axis
U
محور غلطش
roll back
U
عقب کشیدن
muster roll
U
دفتر بازدید افسران وسربازان در یک یکان نظامی
period of roll
U
زمان تناوب چرخش
pick and roll
U
ایجاد سد و چرخش
roll back
U
قیمت جنسی یاکالایی را بسطح اولیه پایین اوردن
roll piercing process
U
روش نورد مایل
intermediate roll stand
U
مقام نورد میانی
roll out the red carpet
<idiom>
U
برای خوشآمد فرش زیرپای مهمان پهن کردن
to roll up the enemy line
U
حمله جناحی
roll out the red carpet
<idiom>
U
حسابی پذیرایی کردن
center disc roll
U
نورد دیسکی
center disc roll
U
غلطک دیسکی
To toss and turn. To roll over.
U
از پهلو به پهلو غلتیدن (درخواب وغیره )
to roll up the enemy line
U
بخط دشمن کردن
Roll the blanket round yourself.
U
پتو رابدور خودت بپیچ
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com