Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 25 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
rocking chairs
U
صندلی گهوارهای
rocking chairs
U
صندلی تاب صندلی راحتی تکان خور
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
rocking
U
جنبش
rocking
U
تکان
rocking
U
جنبیده
rocking horse
U
اسب چوبی گهوارهای
rocking horses
U
اسب چوبی گهوارهای
he has a rocking gait
U
هنگام گام برداری بدینسو وان سو می جنبد
rocking tool
U
وسیلهسنگکنی
rocking stone
U
سنگ بزرگی که باندک زوری میتوان انراغلتانید
rocking chair
U
صندلی تاب صندلی راحتی تکان خور
rocking chair
U
صندلی گهوارهای
chairs
U
صندلی
chairs
U
مقر
chairs
U
کرسی استادی در دانشگاه
chairs
U
برکرسی یاصندلی نشاندن
chairs
U
خرک
musical chairs
<idiom>
U
هر روز شخصی را سریککار گذاشتن
stacking chairs
U
صندلیپشتدار
easy chairs
U
صندلی راحت
sedan chairs
U
تخت روان یکنفره
musical chairs
U
نوعی بازی که بازیکنان در حرکتاند و وقتی موسیقی متوقف شد مینشینند و هر کس بی صندلی باشد باخته است
high chairs
U
صندلی پایه بلند غذا خوری بچه
Dust has accumulated
[settled]
on the chairs.
روی صندلی ها خاک نشسته
The stage was bare but for
[save for]
a couple of chairs.
U
صحنه نمایش به استثنای چند تا صندلی لخت بود.
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com