English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
riot gear U نوعیلباسخاصپلیسضدآشوب
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
riot U تجمع سه نفر یا بیشتر جهت ایجاداغتشاش
riot U اجتماع و بلوا کردن
riot U اغتشاش
riot U شورش کردن
riot U عیاشی کردن
riot U داد و بیداد
riot U بلوا غوغا
riot U فتنه
riot U شورش
riot U اشوب
to run riot U ول شدن
to run riot U رد عوضی
accessory to a riot U همدست درفتنه
accessory to a riot U معاون فتنه
riot police U پلیسضدآشوب
He was exciting a riot. U مردم را به شورش تحریک می کرد
to run riot U افسارگسیختن
riot act قانون پراکنده ساختن اجتماعات آشوب طلب
to run riot U ازادانه ودیوانه وارحرکت کردن
riot gun U تفنگ ضد اغتشاش یا کنترل اغتشاشات
riot control U کنترل شورش عملیات ضد اغتشاش
riot control U کنترل اغتشاشات
run riot U بطورهرزه روییدن
riot act U قانون ضد اغتشاشات
run riot U لجام گسیخته بودن
riot and civil commotion U اعتصاب و تظاهرات
read the riot act <idiom> U به کسی هشدار دادن
gear in U درگیری دو چرخ دنده
get in gear [get into gear] <idiom> U بعد از مدتی دوباره سررشته امور را به دست گرفتن.
out of gear U ازدنده بیرون افتاده
out of gear U خراب
to gear down U باعوض کردن دنده کندکردن
gear in U درگیر شدن
out of gear U ازهم سواشده
to go out of gear U مختل شدن ازکارافتادن
to go out of gear U خراب شدن
to gear up U باعوض کردن دنده تندکردن
gear U ابزار وسایل لباس مخصوص
gear U پوشش دنده دار
gear U اسباب لوازم
gear U انتقال دادن
gear U کردن اماده کارکردن
gear U پوشانیدن
gear U جعبه دنده
gear U الات جامه
gear U افزار
gear U ادوات
in gear U اماده
in gear U دایر
in gear U اماده حرکت
gear دنده
gear چرخ دنده
gear مجموع چرخهای دنده دار
rocker gear U تنظیم جاروبک
reduction gear U جعبه دنده کاهنده سرعت
reduction gear U چرخ دنده کاهنده
loose gear U چرخ دندانه هرزگرد
running gear U قسمت حرکت کننده ماشین
high gear U دنده قوی خودرو
low gear U دنده کندکن
landing gear U عراده هواپیما وسایل فرود امدن
mess gear U جعبه فروف سرباز یا مسافر
landing gear U چرخ هواپیما که هنگام نشستن هواپیما وزن انراتحمل میکند
mess gear U وسایل نظافت نهارخوری
nose gear U قسمت جلوی ارابه فرود ازنوع تری سیکل صرفنظر ازفاصله ان تا دماغه
oil gear U جعبه دنده برقی و هیدرولیکی دستگاه جعبه دنده روغنی برقی
pull gear U چرخ دنده بالابر
hoisting gear U چرخ دنده بالابر
planetary gear U دنده خورشیدی
planetary gear U جعبه دنده خورشیدی
planetary gear U چرخ دنده سیارهای
reduction gear U جعبه دنده تبدیل سرعت
mess gear U وسایل غذاخوری
landing gear U ارابه فرود
spur gear U چرخ دندانه دار
worm gear U دنده حلزونی پیچ حلزونی
worm gear U چرخ دنده حلزونی
gear cable U کابلچرخدنده
gear housing U پوششچرخدنده
get one's rear in gear <idiom> U عجله کردن
high gear <idiom> U آخر سرعت
gear box U جعبه دنده گیرباکس
gear shift U دسته دنده اتومبیل
gear lever U دسته دنده اتومبیل
gear stick U دسته دنده اتومبیل
bathing gear U لوازم شنا [حمام]
bathing gear U لباس شنا [حمام]
gear wheels U چرخ دنده ها
worm gear U دنده مورب
worm gear U دنده مارپیچی
spur gear U دنده ملخی
spur gear U دنده مهمیزی دنده خاردار
steering gear U دنده فرمان
steering gear U دنده سکان
steering gear U جعبه دنده فرمان
steering gear U جعبه فرمان
step up gear U چرخ دنده افزاینده
sun gear U چرخ دنده خورشیدی
switch gear U وسیله اتصال
synchromesh gear U گیربکس سنکرون
timing gear U چرخ دنده میل بادامک
training gear U گردونه در سمت
transmission gear U چرخ دنده انتقال
tumble gear U چرخ واسطه
tumble gear U چرخ دنده واسطه
valve gear U مکانیزمی که برای بحرکت دراوردن سوپاپهای موتورپیستونی
gear wheels U چرخ های دندانه دار
herringbone gear U چرخ دندانه جناغی
back gear U یک رشته چرخ دنده که به پایه نظام ماشین تراش وصل می شوند
driving gear U چرخ دنده محرک
elevating gear U چرخ دندانه بالابر
arrester gear U سیم نگهدارنده
elevator gear U گردونه در ارتفاع
exhaust gear U چرخ دندانه خروجی
external gear U تاج دندانه خارجی
crown gear U چرخ دنده محدب
fishing gear U اسباب ماهیگیری
flight gear U لباس پرواز
four gear drive U گیربکس چهار دنده
foxer gear U صداساز
foxer gear U وسیله تولید صدا
fuse gear U متعلقات فیوز
gear arrangment U نظم و ترتیب درگیری دو چرخ دنده
gear assembly U مجموعه چرخ دنده ها
gear blank U چرخ دنده کار نکرده
differential gear U دنده عقب اتومبیل
crank gear U چرخ دنده سر میل لنگ
control gear U دستگاه کنترل
beach gear U وسایل پیاده کردن بار وسایل تخلیه کشتی تجهیزات اسکله
beaching gear U سرسره قایق
beaching gear U وسایل به ساحل کشیدن ناو
bell gear U چرخدنده ثابت بزرگی درسیستم کاهش دور سیارهای
arresting gear U قلابی برای نگه داشتن هواپیماهنگام فرود در فاصله کم
bevel gear U دنده مورب
bevel gear U چرخ دنده مخروطی
bevel gear U چرخ دندانه مخروطی
reverse gear U دنده معکوس
bevel gear U دنده کرامویل
breathing gear U ماسک تنفسی
arresting gear U دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
breathing gear U وسیله تنفسی
chaffing gear U وسایل ضد ساییدگی
chaffing gear U وسایل ضد سایش
compasition gear U چرخ دنده مرکب
gear box U جعبه دنده
gear friction U اصطکاک چرخ دنده
gear pump U پمپ دندهای
gear pump U پمپ روغن دندهای
gear quadrant U ماهک جعبه دنده
gear ratio U نسبت چره دنده ها
change gear U چرخ دندانه تبدیل
gear grinder U ماشین پرداخت چرخ دنده
gear ratio U نسبت سرعتهای دورانی محورهای ورودی و خروجی یک جعبه دنده
gear wheel U چرخ دندانه دار
gear wheel U چرخ دنده
head gear U پوشش سر
head gear U روسری
helical gear U چرخ دنده حلزونی
spiral gear U چرخ دنده حلزونی
gear level U دسته دنده
gear level U تبدیل کردن
gear cutting دنده تراشی [مهندسی]
gear cutter U دنده تراش
gear cluster U مجموعه چرخ دنده هایی که جزیی از یک محور میباشد
gear case U پوسته جعبه دنده
gear case U جعبه دنده
gear cutter U فرز
gear brake U ترمز سیستم انتقال
head gear U کلاه تمرین بوکس
gear box U گیربکس
gear guard U جعبه محافظ برای چرخ دنده ها
main landing gear U ترمزاصلیفرود
hour angle gear U ساعتدندهدارگوشهای
starter gear ring U چرخ دنده استارتر
gear change box U جعبه تعویض دنده
nose landing gear U ترمزفروددماغه
bevel gear grinder U دستگاه سنگ چرخ دندانه مخروطی
The car is in the reverse gear. U اتو موبیل توی دنده عقب است
internal gear pump U پمپ دوار با رتور دندانه دارداخلی
aircraft arresting gear U جعبه دنده دستگاه مهارهواپیما
fixed-gear bicycle U دوچرخه دنده ثابت [بدون چرخ آزاد]
automobile gear transmission U گیربکس اتومبیل
speed reduction gear U جعبه دنده کاهنده سرعت
back gear shaft U محور چرخ دنده هایی که به پایه نظام ماشین تراش متصل می شوند
bevel gear drive U جعبه دنده مخروطی
bevel gear generator U ماشین رنده چرخ دنده مخروطی
front landing gear U ترمزجلوییفرود
eight speed gear drive U گیربکس هشت دنده
gear lubricant oil U روغن گیربکس
double helical gear U چرخ دندانه مارپیچی دوبل
divided landing gear U ارابه فرود ثابت که هیچ محور افقی بین چرخهای ان وجود ندارد
low supercharger gear U دور کم سوپرشارژر درموتورهای پیستونی که معمولا بصورت اتوماتیک توسط یک فشارسنج کنترل میشود
steering gear housing U بدنه جعبه فرمان
gear friction losses U تلفات اصطکاکی جعبه دنده
switch gear cabinet U قفسه کلیدها
change gear mechanism U مکانیزم چرخ دندانه تبدیل
switch gear cabinet U شالت شرانک
accessory gear box جعبه چرخدنده فرعی
worm gear mechanism U مکانیزم چرخ دنده حلزونی
gear transmission ratio U نسبت دنده گیربکس
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com