Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
ring gate
U
دهانهحلقوی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
gate operating ring
U
حلقهورودیعملکننده
Other Matches
ring wall or ring fence
U
پرچین یامحجرگرداگرد
ring wall or ring fence
U
حصار گرد
gate
U
محل سوار شدن مسافرین هواپیما در فرودگاه
gate
U
دروازه شروع اسکی
gate
U
قسمت فنری قلاب کوهنوردی
Gate
U
ورودی به باند
gate
U
فرمان استفاده ازموشک و راکت در جنگ هوایی
gate
U
فرمان پرواز هواپیما باحداکثر سرعت در درگیری هوایی
and gate
U
مدار AND
gate
U
دریچه تنظیم اب در مخزن سد
gate
U
وسایل ورود ورودیه
gate
U
مدخل دریجه سد
gate
U
در بزرگ
gate
U
دروازه
gate
U
گیت
gate
U
راه تغذیه لشعلث
and gate
U
دریچه و دریچه ضرب منطقی
and gate
U
دریچه و
gate
U
مدخل
gate
U
سوزن اتصال به یک FET
gate
U
یچ الکترونیکی منط قی که خروجی آن بستگی به وضعیت ورودی ها و نحوه پیاده سازی توابع منط قی دارد
gate
U
دروازهای که یک خروجی منط قی تولید میکند که بستگی به موقعیت ورودی ها دارد
gate
U
دروازهای که عمل AND منط قی را انجام میدهد
gate
U
پیاده سازی الکترونیکی تابع EXNOR
gate
U
پیاده سازی الکترونیکی تابع EXOR
gate
U
پیاده سازی الکترونیکی تابع NAND
gate
U
دروازه ورودی که خروجی آن معادل معکوس منط ق ورودی است
gate
U
مدار الکترونیکی که تابع NOR را انجام میدهد
gate
U
مدار الکترونیکی که تابع OR را انجام میدهد
gate
U
قط عات الکترونیکی که یک تابع منط قی را پیاده سازی می کنند
gate
U
دریچه
gate
U
تعداد دروازههای منط ق متصل بهم که در یک مدار مجتمع ایجاد شده تا یک تابع پیچیده را انجام دهد
nor gate
U
دریچه نایا
not and gate
U
دریچه نا- و
not gate
U
دریچه نا
saw gate
U
چارچوب اره
gate
U
زمانی که یک دروازه خروجی تولید میکند پس از دریافت داده ورودی
down gate
U
راهگاه پایین دست
not gate
U
دریچه نقیض
not or gate
U
دریچه نا- یا
or gate
U
دریچه یا
or gate
U
دریچه OR
take out gate
U
دریچه ابگیر ابیاری
nor gate
U
دریچه نقیض یا
exclusive nor gate
U
دریچه نقیض یای انحصاری
equivalence gate
U
دریچه معادل
exclusive or gate
U
دریچه یای انحصاری
gate valve
U
شیر کشویی
crash the gate
<idiom>
U
بی دعوت رفتن ،پابرهنه وسط پریدن
gate valve
U
شیر قطع جریان
flap gate
U
دریچه یک طرفه
burst gate
U
لامپ پیام گذار
flood gate
U
ابگیره
gate tube
U
لامپ دریچهای
flood gate
U
بندسیلگیر
flood gate
U
سد دریچهای
gate crasher
U
میهمان ناخوانده
gate vessel
U
شناور درب حوض تعمیرات ناو
equivalence gate
U
دریچه هم ارزی
cow gate
U
چراگاه گاو
spillway gate
U
درخروجآبسطحسد
gate leaf
U
بدنه دریچه سد
complement gate
U
دریچه متمم ساز
upper gate
U
دروازهبالایی
check gate
U
دریچه تنظیم
gate post
U
تیرچارچوب دروازه باهویابازوی در
gate meeting
U
انجمنی که بادادن ورودیه بدان درایند
discharge gate
U
دریچه تخلیه
gate hanger
U
التی که دریچه سد را باز نگه میدارد
gate electrode
U
الکترود دریچهای
equality gate
U
برابر سازی
gate money
U
پولبلیطورودیه
gate transition
U
شیر فلکه تبدیل
equal gate
U
دریچه برابری
exjunction gate
U
دریچه یای انحصاری
wicket gate
U
دهانهدریچه
elementary gate
U
دریچه ابتدایی
elementary gate
U
دریچه مقدماتی
color gate
U
دریچه پیام رنگی
roller gate
U
دریچه غلطان
pouring gate
U
تغذیه قالب
pouring gate
U
دریچه ریزش
nonequality gate
U
دریچه نابرابری
nand gate
U
دریچه ناو
nand gate
U
دریچه نقیض و
majority gate
U
دریجه اکثریت
logic gate
U
دروازه منطقی
lich gate
U
سرپوشیده گورستان کلیساکه مرده رادران می گذاشتندتاکشیش بیاید
xor gate
U
دریچه یای ضمنی
waste gate
U
مکانیزم کنترلی برای توربین گازهای خروجی موتورهای دارای توربوشارژر
railroad gate
U
درب ورودی راه اهن
sluice gate
U
ابگیره
sluice gate
U
اب بند
sluice gate
U
دریچه
lich-gate
U
راهرو سرپوشیده
starting gate
U
دروازه شروع
tainter gate
U
دریچه قطائی
tainter gate
U
دریچه لولادار
threshold gate
U
دریچه استانهای
lich gate
U
راهرو
gate-leg
U
پایهدروازهایشکل
proselte of the gate
U
کسی که به دین یهود درایدولی ختنه نکند
head gate
U
دریچه فوقانی کانال
caterpillar gate
U
دریچه چرخ زنجیری
lower gate
U
دروازهپائینی
golden gate
U
پرتابی در بولینگ که میلههای 4 و 6 و 7 و 01 راباقی می گذارد
bifurcation gate
U
دریچهای که با دو مجراجریان را از خود عبور میدهد
blind gate
U
دروازههای مسیر که دیده نمیشوند
He was approaching the gate.
U
او
[مرد]
به دروازه نزدیک شد.
head gate
U
دریچه بالادست سد
inclusive or gate
U
دریچه یای شامل
gate keeper
U
دروازه بان
indicator gate
U
دریچه شاخص
mitre gate recess
U
دریچهتنفسشمار
gate-leg table
U
میزپایهدروازهای
jet flow gate
U
فشاراین دریچه زیاداست
jet flow gate
U
دریچه با سرلوله
master gate valve
U
مدخلدریچهاصلی
gate operating deck
U
سکوی مانور دریچه ها
gate operating platform
U
سکوی مانور دریچه ها
gate chamber wall
U
جایگاه حرکت دریچه
fixed wheel gate
U
دریچه قرقرهای با محورثابت
fixed roller gate
U
دریچه چرخ قرقرهای ثابت
The crowd was pressing against the gate .
U
جمعیت به درورودی فشار می دادند
maximum gate trigger current
U
جریان احتراق حداکثر
A creaking gate hang long.
<proverb>
U
یک دروازه شکسته مدتها سرپا می ایستد.
bear tape shutter gate
U
دریچه شیروانی شکل
maximum gate trigger voltage
U
ولتاژ احتراق حداکثر
memory controller gate array
U
ارایه درگاه کنترل حافظه
Fortune Knocks at least once at everymans gate.
<proverb>
U
خوشبختى بالاخره یکبار در خانه هر کس را مى زند.
insulated gate field effect transistor
U
ترانزیستور اف ای تی باگیت عایق
x ring
U
دایره مرکزی هدف تیراندازی
ring
U
گرد امدن
ring
U
حلقه زدن
ring
U
صدای زنگ تلفن طنین
v ring
U
مثلث شکاف درجه
ring
U
ناقوس
v ring
U
تصویر شکاف درجه تفنگ روی خال سیاه هدف برای نمره دادن به تیراندازی
ring
U
احاطه کردن زنگ اخبار
there was no ring
U
کسی تلفن نکرد
ring
U
تلفن حلقه
ring
U
طنین انداختن صدای زنگ
ring
U
صدا کردن
ring
U
زنگ زدن
ring
U
محوطهای باطناب محصور شده به اندازه 6 متر مربع
ring
U
رینگ بوکس
o ring
U
واشر
ring
U
چرخ خوردن
to ring up
U
با زنگ فراخواندن
ring
U
جسم حلقوی
ring
U
گود
ring
U
عرصه
ring off
U
قطع کردن تلفن
ring off
U
قطع کردن تلفن یا مکالمه تلفنی
ring
U
انگشتر میدان
ring
U
گروه
ring
U
حلقه
ring with
U
منعکس کردن
ring
U
طوقه
ring
U
محفل
ring d.
U
قمری
to ring up
U
کسیرا پشت تلفن خواستن
to ring up
U
تلفن کردن به
to ring the changes
U
کاری راتا انجا که بتوان باشکال گوناگون انجام دادن
to ring off
U
قطع کردن
to ring off
U
بریدن
to ring for
U
با زنگ صدا کردن
ring
U
صحنه ورزش
there was no ring
U
کسی زنگ نزد
ring d.
U
فاخته
ring up
U
به کسی تلفن کردن
ring
U
احاطه کردن
ring
U
تلفن زدن
o-ring
U
حلقهoشکل
ring up
<idiom>
U
تلفن زدن
ring
U
سیستم کامپیوتر راه دور که کاربر به تلفن آن یک بار تماس می گیرد و امکان شماره گیری , قط ع تماس ,انتظار و سپس بماس مجدد دارد.
ring up
<idiom>
U
اضافه کردن آمار پولی
ring
U
لیست داده که آخرین عنصر آن به اولین اشاره کند
ring
U
تویولوژی شبکه که در آن سیم پیچی به ترتیب ایستگاههای کاری را بهمم وصل میکند
ring
U
نوعی شبکه که هر ترمینال آن در حلقه یکی پس از دیگری متصل هستند
ring
U
میدان
treble ring
U
حلقهسهلایه
speed ring
U
میز سایت
sealing ring
U
حلقهآببند
ring step
U
پلههایورودبهزمینبوکس
the ring finger
U
بنصر
split ring
U
فنر نمونه گیر
solitaire ring
U
حلقهتکنگینی
the ring finger
U
انگشت حلقه
stay ring
U
حلقهثابت
speed ring
U
طوقه تطبیق سرعت توپ پدافند هوایی طبله سرعت نما
tip-ring
U
حلقهنوک
teething ring
U
حلقه لاستیکی مخصوص گازگرفتن کودک تا دندان در اورد
snap ring
U
خار حلقوی
ring post
U
لبهزمینبوکس
ring topology
U
در حلقه بهم وصل هستند
retaining ring
U
حلقهنگهدارنده
Lantern ring
U
رینگ مشبک یا پنجره ای
ring motorway
U
شاهراهحلقوی
ear-ring
U
گل آویز
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com