Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 174 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
reserve fund
U
سرمایه احتیاطی
reserve fund
U
وجوه ذخیره
reserve fund
U
وجوه اندوخته
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
fund
U
تهیه وجه کردن
fund
U
پشتوانه
fund
U
سرمایه ثابت یاهمیشگی
fund
U
تنخواه ذخیره وجوه احتیاطی صندوق
fund
U
سرمایه
fund
U
وجوه
fund
U
ذخیره
fund
U
سرمایه گذاری کردن
fund
U
صندوق
fund
U
موجودی سرمایه
fund
U
دارائی
fund
U
وجه
fund
U
اعتبار مالی
fund
U
اعتبار
fund
U
تنخواه قرضه دولتی سهام
fund
U
موجودی دارائی
pension fund
U
صندوق بازنشستگی
point fund
U
پاداش پایان فصل
amortization fund
U
وجه استهلاک
aid fund
U
صندوق تعاون
fund code
U
کد اعتبارات
trust fund
U
وجوه سپرده
trust fund
U
سپرده امانی
trust fund
U
وجوه پس انداز شده
trust fund
U
وجوه متراکم شده
emergency fund
U
وجوه اضطراری
loan fund
U
صندوق وام
current fund
U
اموالی که سریعا "بتوان به پول تبدیل کرد
current fund
U
نقدینه
contingent fund
U
اعتبار هزینههای پیش بینی نشده ذخیره احتیاطی
contingency fund
U
وجوه احتیاطی
consolidated fund
U
سرمایه ذخیره
fund holder
U
دارنده سهام قرضه دولتی
guarantee fund
U
سپرده تضمینی
imprest fund
U
اعتبار مساعده
imprest fund
U
اعتبار مربوط به پرداخت مساعده
capital fund
U
وجوه سرمایه
blended fund
U
سرمایههای بهم منظم شده
trust fund
U
سرمایه امانی
depositary for a fund
U
سپرده برای یک صندوق
sinkin fund
U
وجوه استهلاکی
sustentation fund
U
اعانه برای روحانیون بی نوا
sinking fund
U
دخیره استهلاک دین
sinking fund
U
ذخیره مخصوص پرداخت دیون ملی و مملکتی
sinking fund
U
وجه استهلاکی
revolving fund
U
اعتبار در گردش
mutual fund
U
شرکتی که بکار خرید سهام شرکتهای دیگر مبادرت کند
provident fund
U
وجوه متراکم شده برای تامین مالی دوره بازنشستگی
relief fund
U
وجوه اعانه
revolving fund
U
تنخواه گردان
unemployment fund
U
صندوق تامین بیکاری
slush fund
U
بودجه یا پولیکه برای رشوه دادن یا تطمیع و غیره کنار گذاشته میشود
slush fund
U
پولی که از فروش مواد زاید آشپزخانهی کشتی به دست میآمد
benevolent fund
U
کمکبهانجمنخیریه
provident fund
U
وجوه احتیاطی
fund-raising
U
گردآوری اعانه
trust fund
U
سپرده
trust fund
U
وجه امانی
deposit fund account
U
اعتبار تشکیل سرمایه
deposit fund account
U
حساب تشکیل سرمایه
craft revolving fund
U
حساب اعتبار مربوط به امادهنرهای دستی اعتبار خریدوسایل صنایع دستی
electronic fund transfer
U
ارسال الکترونیکی دارائی
european monetary fund
U
صندوق پولی اروپا
exchanged stabilization fund
U
صندوق تثبیت ارز
personal deposit fund
U
اعتبارات مربوط به پس اندازافراد
army deposit fund
U
پس انداز انفرادی افراد
international monetary fund
U
صندوق بین المللی پول
social insurance fund
U
صندوق بیمههای اجتماعی
army deposit fund
U
سپرده پولی پرسنل نیروی زمینی
chaplain activities fund
U
اعتبارمسجد
exchanged stabilization fund
U
مقصودتاسیسی است در ان پول خارجی و داخلی یک کاسه میشود و به این وسیله مظنه ارز خارجی ثابت نگهداشته میشود تا تنزل پول داخلی باعث رکود تجارت و عدم اعتماد نشود
chaplain activities fund
U
اعتبار امور مذهبی
I'd like to reserve ...
می خواهم یک ... رزرو کنم؟
to have something in reserve
U
چیزی بطوراندوخته داشتن چیزی درپس داشتن
reserve
U
نگهداشتن
under reserve
U
تحت تضمین
to have something in reserve
U
چیزی درچنته داشتن
with reserve
U
بقید احتیاط
reserve
U
قید شرط
reserve
U
احتیاط
reserve
U
ذخیره کردن
reserve
U
عضو علی البدل
reserve
U
پس نهاد
reserve
U
کتمان حقیقت
reserve
U
ذخیره کردن اختصاص دادن
reserve
U
مقدار وجهی که هر بانک باید جهت پرداخت دیون خود داشته باشد
reserve
U
اندوخته
reserve
U
اندوختن اندوخته
reserve
U
ذخیره
reserve
U
مدارا
reserve
U
نگه داشتن اختصاص دادن
reserve
U
پس نهاد کردن
reserve
U
کنار گذاشتن
reserve
U
توداربودن
reserve
U
از پیش حفظ کردن
reserve
U
رزرو کردن
reserve
U
احتیاط یدکی
wage fund theory of wages
U
نظریه مزد بر اساس وجوه دستمزد براساس این نظریه که توسط استوارت میل بیان شده مزد بر اساس رابطه میان کل وجوه مربوط به پرداخت دستمزد و تعدادکارگران تعیین میشودبنابراین برای افزایش دستمزد بایستی یا کل این وجوه را بالا برد و یا اینکه تعداد کارگران را کاهش داد
reserve parachute
U
چترذخیرهای
reserve price
U
بهای قطعی
reserve price
U
اخرین بها
reserve on board
U
مدارک و اییننامههای طبقه بندی شده ناو
reserve officer
U
افسر احتیاط
reserve officer
U
افسر وفیفه
reserve mobilization
U
بسیج نیروهای احتیاط
tactical reserve
U
احتیاط تاکتیکی
reserve mobilization
U
بسیج احتیاطها
tactical reserve
U
نیروهای احتیاط تاکتیکی
reserve price
U
قیمت نهایی بهای قطعی
central reserve
U
سکوی میانی
reserve requirements
U
ذخائر مورد نیاز
rolling reserve
U
امادذخیره دم دست وهمیشه حاضر در پای کار
rolling reserve
U
اماد ذخیره غلطان
I'd like to reserve a table for 5.
میخواهم برای 5 نفر یک میز رزرو کنم.
Could you reserve a room for me?
U
آیا میتوانید اتاقی برای من رزرو کنید؟
paper in reserve
U
کاغذذخیرهای
reserve price
U
قیمت پنهانی
[در حراجی های فرش و در بازارهای خارج استفاده می شود یعنی صاحب فرش، یک قیمت حداقل در نظر می گیرد و اگر در مزایده قیمت پیشنهادی از آن پایین تر باشد، از فروش امتناع می کند.]
stone reserve
U
ذخیره سنگ
reserve stock
U
موجودی ذخیره
payment under reserve
U
پرداخت تحت تضمین
reserve stock
U
اماد ذخیره
reserve price
U
قیمت پایه در حراج
nature reserve
U
اندوختگاه نیادی
operational reserve
U
ذخیره عملیاتی
operational reserve
U
احتیاط عملیاتی
nature reserve
U
اندوختگاه طبیعی
floating reserve
U
نیروی ذخیره احتیاط متحرک
national reserve
U
پاستگاه ملی
national reserve
U
اندوختگاه ملی
mobile reserve
U
احتیاط متحرک
liability reserve
U
ذخیره بدهیها
battle reserve
U
احتیاط جنگی
capital reserve
U
ذخیره سرمایه
capital reserve
U
اندوخته سرمایه
central reserve
U
سکوی وسط
gold reserve
U
اندوخته طلا
general reserve
U
احتیاط عمومی
floating reserve
U
احتیاط سیال
equipment reserve
U
ذخیره تجهیزاتی
battle reserve
U
ذخیره جنگی
army reserve
U
قسمت احتیاط نیروی زمینی
reserve center
U
مرکز احتیاط
reserve center
U
مرکز اموزش احتیاط
reserve requirement
U
مقدار ودیعه مالی که هر بانک تجارتی در بانک مرکزی بایدداشته باشد
reserve components
U
قسمتهای احتیاط ارتش
reserve curreny
U
ارز ذخیره
reserve curreny
U
پول ذخیره
reserve echelon
U
رده احتیاط
reserve factor
U
نسبت استحکام واقعی یک سازه به کمترین استحکام لازم برای شرایط موردنظر
reserve force
U
نیروی احتیاط
reserve buoyancy
U
جرم اضافی برای غوطه ورساختن کامل شناورها یابدنه هواپیمای دریایی
reflex reserve
U
پس مانده بازتاب
army reserve
U
احتیاط نیروی زمینی
reserve buoyancy
U
حجم بالاتر از خط ابخور ناو
ready reserve
U
ذخیره اماده ذخایر اماده احتیاط اماده برای بسیج یااستفاده
reserve accumulator
U
انباره کمکی
strict nature reserve
U
اندوختگاه طبیعی بازداشته
federal reserve system
U
ایالات متحده علیرغم تقسیم به ایالات مختلف دارای پشتوانه ارزی واحد است
auction sale without reserve
U
فروش به وسیله حراج بدون ذکر قیمت پایه
federal reserve system
U
سیستمی که به موجب ان
federal reserve system
U
سیستم ذخیره فدرال
federal reserve system
U
نظام فدرال رزرو
fractional reserve banking
U
روش مبتنی بر ذخیره جبران کسری در امریکا در ازای هرصد دلاری که مشتریان دربانک می گذارد
fractional reserve banking
U
بانک باید 02دلار ذخیره قانونی داشته باشد
fuel reserve tank
U
مخزن ذخیره سوخت
federal reserve bank
U
بانک فدرال رزرو
reserve army of unemployed
U
ارتش ذخیره بیکاران
reserve army of unemployed
U
سپاه ذخیره بیکاران
army reserve command
U
فرماندهی احتیاط نیروی زمینی قسمت احتیاط ارتش
industrial reserve army
U
ارتش ذخیره صنعتی
civil reserve air fleet
U
گروه هواپیماهای احتیاط کشوری گروه هواپیماهای غیرنظامی که در موقع جنگ مورد استفاده قرار می گیرند
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com