English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
report program generator U زبان برنامه نویسی درکامپیوترهای شخصی برای آماده کردن گزارشات تجاری که به دادههای درون فایل , پایگاه داده ها و...امکان شامل شدن میدهد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
report generator U گزارش زایی گزارش گیری
report generator U گزارش زا
report generator U مولد گزارش
report generator U نرم افزاری که امکان ادغام فایل ازپایگاه داده ها به متن را میدهد
report generator U گزارش ساز ایجادکننده گزارش
report generator U تولیدگزارش
report generator U برای تامین گزارش کامل
report progarm generator U تولیدبرنامه گزارش
report progarm generator U مولدبرنامه گزارش
report progarm generator U زبان ار- پی- جی
report program U برنامه گزارش
program generator U تولیدکننده برنامه
program generator U برنامه ساز
generator program U برنامه مولد
program generator U برنامه زا
program generator U مولد برنامه
report U گزارش
report U صدا
report U انتشار
report U شهرت
the report goes U چنین گویند
report U گزارش تفصیلی وتاریخی جریان محاکمات که متضمن کلیه استدلالات وکلای طرفین و ادله ابرازیه است ودر CL از اهم منابع حقوق محسوب میشود
report U خبر
report U گزارش دادن به
report U معرفی کردن خود
report U خبردادن
report U اطلاع دادن
report U شایعه
report U گزارش دیدبانی
report U گزارش دادن
report U صدای شلیک
report U گواهی
report U مدرک
snap report U گزارش فوری یا انی
shelling report U گزارش تیراندازی دشمن گزارش تیراندازی توپخانه دشمن
self report inventories U پرسشنامههای خودسنجی
neither report was correct U هیچیک از ان دو گزارش درست نبود
school report U گزارش اموزشگاه
schedule report U گزارش زمانبندی شده
command report U گزارش فرماندهی
report writer U نویسنده گزارش
feeder report U گزارشات بعدی
mortar report U گزارش تیراندازی خمپاره انداز دشمن گزارش تیرخمپاره انداز
management report U گزارش مدیریت
technical report U گزارش فنی
fitness report U تعرفه خدمتی
interim report U گزارش پیشرفت کار
survey report U گزارش بازرسی
submit a report U گزارش دادن
subemit a report U گزارش دادن
internal report U گزارش داخلی
fitness report U گزارش ارزیابی از نحوه خدمتی
status report U گزارش وضعیت
spot report U گزارش مشاهدات یا گزارش فوری از تحقیقات محلی
final report U گزارش نهایی
situation report U گزارش وضعیت
report writer U گزارش نویسی
feeder report U گزارشات تکمیلی
periodic report U گزارش دورهای
flash report U گزارش برق اسا
report file U فایل گزارش
detailed report U گزارش مشروح
report generation U گهارش زایی
departure report U گزارش پایان تعمیرات گزارش عزیمت ناو گزارش حرکت
demand report U گزارشی که به هنگام نیازتولید میشود
report generation U تولید گزارش
contact report U گزارش اخذ تماس
contact report U گزارش تماس با هواپیمای دشمن
readiness to report U امادگی برای پاسخ دادن
readiness to report U حاضر جوابی
evaluation report U گزارش ارزیابی وضعیت
error report U گزارش خطا
progress report U گزارش پیشرفت کار
of good report U نیک نام
draft report U گزارش نیمه نهایی
docking report U گزارش عملیات تعمیراتی در حوضچه
report of survey U گزارش تحقیقات یا بررسیها
docking report U گزارش تعمیر ناو
flash report U گزارش انی
critic report U گزارش نتیجه جلسه انتقاد
quarterly report U گزارش سه ماهه
press report U گزارش خبری
hot report U اطلاعات مهم کسب شده از روی تفسیرعکس هوایی
annual report U گزارش سالیانه
annual report U گزارش سالانه
to report to the police U خود را به پلیس معرفی کردن [بخاطر خلافی]
an incomprehensive report U گزارش کوتاه
amplifying report U گزارش تماس با دشمن گزارش تکمیلی اخذ تماس بادشمن
hot report U گزارش مهم
action report U گزارش عملیات جنگی گزارش درگیری با دشمن
to report [to a body] U گزارش دادن [به اداره ای]
report cards U کارنامه
report card U کارنامه
to draw up a report U به تفصیل نوشتن گزارشی
i saw the report in the rough U من پیش نویس این گزارش رادیدم
to write up a report U به تفصیل نوشتن گزارشی
to report for duty U برای کار حاضر شدن وخود رامعرفی کردن
to report oneself U حاضر شدن وخود را معرفی کردن
to write out a report U به تفصیل نوشتن گزارشی
viva report U گزارش شفاهی
this report is incredible U این گزارش را نمیتوان باورکرد
to make out a report U به تفصیل نوشتن گزارشی
aircraft accident report U گزارش سانحه هوایی
periodic intelligence report U گزارش نوبهای اطلاعاتی
daily progress report U گزارش روزانه پیشرفت کار
report tothe director U خود را حضورا نزد رئیس معرفی کنید
a true and accurate report U گزارشی درست و دقیق
cargo outturn report U گزارش تخلیه محمولات ناو گزارش تخلیه ناو
weekly progress report U گزارش هفتگی کار
project technical report U گزارش فنی طرح
project technical report U گزارش فنی پروژه
The details of the report were verified by the police. U جزییات گزارش توسط پلیس تصدیق وتأیید شد
practical extraction and report language U برای توید متنهای CGI که می توانند فرم هایی را پردازش کنند یا روی وب سرور برای بهبود وب سایت توابعی انجام دهند
action oriented management report U گزارشی که شرایط غیرعادی رابا توجه ویژهای که نیازدارد به مدیریت هشدار میدهد
practical extraction and report language U زبان برنامه نویسی مفسر
to report somebody [to the police] for breach of the peace U از کسی به خاطر مزاحمت راه انداختن [به پلیس] شکایت کردن
generator U دینام موسس
generator U ژنراتور
generator U دستگاه مولد برق
generator U مولد برق
generator U دینام ژنراتور
generator U زایاد
generator U مولد
generator U زاینده
generator U وسیله تولید الکتریسیته
generator U ای که برنامههای جدید طبق قوانین یا مشخصات ای که کاربر تنظیم کرده است تولید میکند
generator U دستگاهی برای تولید انرژی الکتریکی
generator U مولد برق دینام اتومبیل
ignition generator U دینام ماشین
macro generator U درشت زا
line generator U مولد خط
impluse generator U مولد ضربهای
pattern generator U مولد تعمیر کار
impluse generator U مولد فشارضربهای
induction generator U مولد القایی
interference generator U مولد پارازیت
turbo generator U توربو ژنراتور
inductor generator U مولد با القاگر
induction generator U مولد القائی
macro generator U مولد ماکرو
magneto generator U مگنت- دینام
noise generator U خش زا
neutron generator U مولد نوترون
induction generator U ژنراتور القائی
homopolar generator U مولد همقطب
multiphase generator U مولد چند فازه
motor generator U موتور ژنراتور
motor generator U مبدل
motoring of generator U موتور کردن مولد
measuring generator U مولد سنجش
magneto generator U اندوکتور مغناطیسی
magneto generator U میگر
number generator U شماره زا
polyphase generator U تناوب گر چندفازی
static generator U مولد برق ساکن
steam generator U بخارزا
steam generator U دیگ بخار
sweep generator U مولد روبنده
synchronous generator U مولد همزمان
synchronous generator U ژنراتور سنکرون
system generator U مولد سیستم
third brush generator U دینام با زغال اضافی
three phase generator U تناوب گر سه فاز
three phase generator U مولد سه فازه
three phase generator U مولد سه فاز
three wire generator U دینام سه سیمی
two phase generator U تناوب گر دو فازی
video generator U مولد تصویر
welding generator U مولد جوش
welding generator U مولد جوشکاری
wind generator U مولد بادی
starter/generator U استارتر ژنراتور
sort generator U برنامهای که یک برنامه مرتب نموده تولید میکند
pulse generator U تپش زا
pulse generator U مولد تپش
racing of generator U دور برداشتن مولد
relaxation generator U مولد رلاکسیون
two phase generator U ژنراتور دو فاز
sawthoot generator U مولد دندانه ارهای
screen generator U مولد صفحه
screen generator U مولد صفحه نمایش
series generator U مولد زنجیری
series generator U ژنراتور سری
shunt generator U مولد شنتی
shunt generator U ژنراتور شنت
shunt generator U مولد شنت
signal generator U علامت زا
signal generator U پیام ساز
signal generator U سیگنال ژنراتور
signal generator U سیگنال مولد
generator unit U بخشژنراتور
function generator U مولد تابع
generator efficiency U بازده مولد
frequency generator U بسامد زا
electrostatic generator U مولد الکتروستاتیکی
differential generator U مولد تفاضلی
dot generator U مولد خال گذار
electric generator U مولد الکتریسیته
character generator U دخشه زا
electrolytic generator U دینام الکترولیز
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com