Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Careers
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 109 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
registered share
U
سهم با نام
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
non registered share
U
سهم بی نام
Other Matches
registered
U
ثبت شده
non-registered
[not registered]
<adj.>
U
ثبت نشده
registered
U
ثبتی
registered
U
مسجل
registered
U
قابل اهمیت
registered mail
U
پست سفارشی
registered bond
U
اوراق قرضه با نام
registered trademark
U
علامتتجاریسردکن
Registered mail.
U
نامه سفارشی
non registered shares
U
سهم بی اسم
to be registered as an alien
U
در اداره مهاجرت ثبت شده بودن
registered office
U
اقامتگاه قانونی شرکت
registered nurse
U
پرستار دیپلمه دارای پروانه رسمی
registered port
U
بندر مشخص
registered securities
U
اوراق بهادار با نام
registered shares
U
سهام بانام
registered letter
U
نامه سفارشی
registered land
U
زمین ثبت شده
registered capital
U
سرمایه ثبت شده
registered capital
U
سرمایه به ثبت رسیده سرمایه ثبت شده
registered trade mark
U
علامت تجاری ثبت شده
It hast fully registered with her .
U
درود گرم وصمیمانه
registered by a notary public
U
محضری
registered by a notary public
U
ثبتی
registered letter with receipt attached
U
نامه سفارشی دو قبضه
to share out
U
تقسیم کردن
share
[in]
U
شرکت
[سهم]
[در]
What about my share?
U
پس حق من چه شد ؟
share-out
U
سهمبندیشده
to share out
U
بخش کردن
share
U
سهم
share
U
فرض
share
U
تقسیم کردن
share
U
شرکت داشتن در سهم بردن
share
U
دانگ
share
U
فایل ذخیره شده که توسط بیش از یک کاربر یا سیستم قابل دستیابی است
share
U
پوشه فایل ها روی دیسک درایوکامپیوتر محلی که قابل استفاده
share
U
حصه
share
U
بخش
share
U
بهره قسمت
share
U
بخش کردن
share
U
تسهیم کردن
share
U
سهم بردن
share
U
قیچی کردن
share
U
توسط کاربران دیگر شبکه است
share
U
روش ایجاد امنیت شبکه برای حفافت منابع محلی
share
U
سیستم عامل شبکه که به منابع کلمه رمز نسبت میدهد به جای اینکه شماره کاربران را تنظیم کند تا دستیابی محدود شود
share
U
IB که برای ارزیابی محصولات تهیه شده برای فروشندگان تشکیل شده است سازمانی از استفاده کنندگان سیستمهای کامپیورتی متوسط و بزرگ
share
U
استفاده یا مالکیت چیزی به همراه شخص دیگر
share
U
که توسط کاربران متعدد متصل به شبکه قابل دستیابی است
share
U
دایرکتوری
share
U
حافظهای که با بیش از یک CPV قابل دستیابی باشد
share
U
پردازشگر کلمات موجود برای چندین کاربر سیستم منط قی اشتراکی
share
U
یک کامپیوتر و یک حافظه پشتیبان که توسط افراد مختلف در شبکه برای یک برنامه کاربردی به کار رود
share
U
سیستمی که یک وسیله جانبی یا رسانه ذخیره سازی پشتیبان یا منابع دیگر توسط چندین کاربر استفاده میشود
share
U
استفاده از کامپیوتر یا رسانههای جانبی توسط بیش از یک شخص یا سیستم
share
U
باس مورد استفاده
share
U
برای آدرس و ارسال داده بین CPU و رسانه جانبی
to have your share of something
[negative]
U
چیزی
[بدی]
را اجبارا تحمل کردن
[باران یا سرزنش]
share warrant
U
گواهینامه سهام
time-share
U
استفادهازسیستماشتراکزمانیبرایتعطیلات
lion's share
U
تمام
undivided share
U
حصه مشاع
wage share
U
سهم مزد
lion's share
U
بخش عمده
lion's share
U
بزرگترین سهم
lion's share
U
همهی چیزی
Please let me take a share in the expenses.
U
اجازه بدهید منهم قسمتی از هزینه را بدهم
to have your share of something
[negative]
U
چیزی
[بدی]
را گرفتن
This is your share ( portion ) .
U
این قسمت ( سهم) شماست
share of inheritance
U
سهم الارث
share list
U
صورت بهای سهام شرکتها
ordinary share
U
سهام عادی
non cash share
U
سهم غیر نقدی
market share
U
سهم بازار
lion share
U
بزرگترین یا بهترین بخش
earnings per share
U
درامد هر سهم
deferred share
U
سهام موجل
capital share
U
سهم سرمایهای
bearer share
U
سهم بی نام
appointed share
U
حصه مفروز
appointed share
U
سهم مفروز
apple share
U
اپل شر
ordinary share
U
سهام معمولی
privileged share
U
سهم ممتاز
share certificate
U
گواهی مالکیت سهام
share cropper
U
زارع سهم گیر
share cropper
U
زارع
deferred share
U
سهامی که دارندگان ان پس از تقسیم سود سهام بین دارندگان سهام عادی باقیمانده سهام را طبق مفاد اساسنامه وشرکتنامه دریافت می دارند
share holder
U
سهامدار
share holder
U
دارنده سهام صاحب سهام
share holding
U
سرمایه گذاری در سهام
share in cash
U
سهم نقدی
share cropper
U
مستاجر
break in share prices
U
کاهش قیمت سهام
paid in cash share
U
سهام نقدا" پرداخت شده
to hold a share in a business
U
در شرکتی سهمی داشتن
to be of
[or share]
the same view
[or opinion]
U
هم عقیده بودن
fixed share of an heir
U
فرض در ارث
One-hundred Share Index
U
شاخصقیمتهایسهام
We didnt get a share (acut).
U
به ما چیزی نرسید
quota share treaty
U
قرار سهمیه بندی
Financial Times Share Index
U
شاخصقیمتهایسهام
share of stock
[American English]
U
سهم
[اقتصاد]
Of this amount Europe's share is 20 percent.
U
از این مقدار ۲۰ درصد مال اروپا است.
general meeting of share holders
U
مجمع عمومی صاحبان سهام
I worked ten hours a day this week and my boss bit my head off for not doing my share of the work!
U
من این هفته روزی ده ساعت کار کردم، اما رئیسم بخاطر کم کاری توبیخم کرد!
Recent search history
Forum search
There is no search result on forum.
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com