Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 25 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
rammed
U
قوچ
rammed
U
گوسفند نر
rammed
U
دژکوب پیستون منگنه ابی
rammed
U
تلمبه کلوخ کوب
rammed
U
کوبیدن
rammed
U
فروبردن
rammed
U
بنقطه مقصودرسانیدن
rammed
U
سنبه زدن باذژکوب خراب کردن
rammed
U
برج حمل
rammed
U
موشک رام
rammed
U
رام
rammed
U
بازوی انتقال نیرو سگدست
rammed
U
سمبه زدن
rammed
U
پر کردن توپ راندن به داخل لوله
rammed
U
راندن با فشار
rammed
U
چکش تیرکوب
rammed
U
چکش
rammed
U
افزایش فشار در لوله و غیره که روبروی جهت حرکت نسبی باد قرار گرفته
rammed
U
شاخ
rammed
U
رام کوبه
rammed
U
حافظهای که امکان دستیابی به هر محلی به به هر ترتیبی را میدهد بدون نیاز به دستیابی به باقی مانده در اول مقایسه شود با sequatial accen memory
rammed
U
Access Random
rammed
U
حافظه با دستیابی تصادفی emory
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
rammed concrete
U
بتن کوبیده
Her car brushed mine . She rammed my car .
U
با اتو موبیل اش مالید به اتوموبیل من
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com