Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
rail section
U
بخشریل
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
rail
U
وادارمیانی در و پنجره
z rail
U
ریل یا شینه "زد"
by rail
U
باقطار
rail
U
سرزنش
rail
U
توبیخ
rail
U
سرکوفت طعنه
rail
U
ریل خط اهن
rail
U
نرده
rail
U
نرده کشیدن توبیخ کردن
rail
U
ریل
rail
U
دست انداز کمرکش در و پنجره
rail
U
الت میانی در و پنجره
rail
U
شینه
rail
U
خط اهن
per rail
U
با راه اهن
third rail
U
ریل کنتاکت
by rail
U
با راه اهن
sill rail
U
ریلپایه
cross rail
U
نردهمیانی
side rail
U
ریلکناری
lock rail
U
ریلقفلشده
contact rail
U
ریل کنتاکت
conductor rail
U
ریل هادی شمش هادی
guard rail
U
نرده هائیکه در دوطرف پل جهت عابرین ساخته میشود
conductor rail
U
شینه هادی
sliding rail
U
ریلمتحرک
free on rail
U
تحویل کالا روی قطار
free on rail
U
قراردادی که در ان فروشنده کالا را درایستگاه راه اهن کشور مبداء به خریدار تحویل میدهد
rail track
U
مسیرریل
running rail
U
ریلسیار
safety rail
U
سپرامنیتی
rail joint
U
اتصالریل
metal rail
U
ریلفلزی
crane rail
U
مسیر حرکت پاتیل جرثقیل مسیر بالابر
hammer rail
U
ریلچکش
fishplate rail
U
ریل وصلهای
fishplate rail
U
ریل پشت بندی
damper rail
U
ریلدمبر
rail track
U
خطآهن
free on rail
U
تحویل در راه اهن
rub rail
U
ریلساینده
closure rail
U
ریلفرعی
hand rail
U
دست انداز نرده
hug the rail
U
غلطیدن یا بلندشدن گوی کنارلبه خارجی میز بیلیارد درنتیجه پیچش گوی
manning the rail
U
گماردن پرسنل به دور ناو یاوسیله برای انجام تشریفات
to rail a place
U
گرداگردجائی نرده یامحجرکشیدن
post and rail
U
مانع در پرش اسب 4 تیر افقی و 2 تیر عمودی
rail capacity
U
فرفیت راه اهن
rail capacity
U
حداکثرفرفیت کشش ریلها از نظرتعداد قطار در روز
rail loading
U
سوار کردن بار یا پرسنل روی درزینهای راه اهن
rail spike
U
میخ یا پیچ ریل
rail switch
U
دوراهی
rail tanker
U
واگن مخزن دار
railroad rail
U
ریل راه اهن
hand rail
U
دست انداز
hand rail
U
جانپناه
hand rail
U
دستگیره نرده
rail bond
U
پل ریل
check-rail
U
ریلتنظیم
grab a rail
U
خارج شدن از موج با گرفتن میله تخته موج
grooved rail
U
ریل شیاردار
guard rail
U
جان پناه
guard rail
U
نرده دست انداز راه پله
guide rail
U
ریل راهنما
guide rail
U
شینه راهنما
balance rail
U
ریلتوازن
hand rail
U
نرده
hand rail
U
جان پناه
ship's rail
U
راه اهن منتهی به کشتی
catch a rail
U
برخورد تخته موج سواری باموج و سرنگونی
chancel-rail
U
دیواره مشبک
[کلیسا]
communion-rail
U
نرده محراب
cross-rail
U
اسکلت چوبی
frieze-rail
U
نرده پیشخوان
transport by rail
U
حمل و نقل بار بوسیله راه آهن
altar-rail
U
[نرده ای در جلو محراب کلیسا کشیش برگزار کننده ی مراسم را از سایر عبادت کنندگان جدا می کند.]
guard-rail
U
نرده
bottom rail
U
پاسار
choir-rail
U
[ردیفی از نرده ها یا جداره ی مشبک که جایگاه همسرایان را از شبستان کلیسا جدا می کند.]
guard-rail
U
ریل نگهدار حائل ریل
towel rail
U
میلهحوله
chair-rail
U
[قرنیز دور تا دور دیوار شبیه پایه ستون]
top rail
U
ریلبالایی
chancel-rail
U
نرده مشبک
[کلیسا]
bullhead rail
U
ریل سردوبل
picture rail
U
قابعکس
double rail logic
U
منطق دو خطی
film guide rail
U
ریلراهنمایفیلم
double curtain rail
U
میلهدوتاییپرده
rail cambering machine
U
دستگاه ریل خم کن
strategic concentration by rail
U
سیستم پولی فلزی
rail borne vehicle
U
وسیله نقلیهای که روی ریل حرکت میکند
pedestrian guard rail
U
جانپناه برای پیاده رو
strategic concentration by rail
U
نشرمسکوکات فلزی
missile launch rail
ریل فراگیرنده موشک
rail tank car
U
واگن نفت کش
single curtain rail
U
ریلپردهتکی
bottom side rail
U
ریللغزندهزیرین
single rail logic
U
منطق تک خطی
top rail of sash
U
حمایلریلی
skidding door rail
U
ریل زیر در کشویی
bonding resistance of rail
U
مقدار مقاومت اتصال به ریل
rail shuttle service
U
سرویسانتقالریل
to shift freight traffic from road to rail
U
حمل نقل بار را از جاده به راه آهن منتقل کردن
top and bottom rail of door frame
U
پاسار
section
U
رسدتوپخانه
section
U
جوخه
section
U
شعبه
section
U
بخشی از برنامه اصلی که مستقل اجرا میشود وبدون نیاز به اجرای بقیه برنامه
section
U
نیمرخ
z section
U
پروفیل "زد"
section
U
قبضه توپ
section
U
رسددریایی یا هوایی
t section
U
پروفیل " T "
t section
U
عضو " T "
section
U
دسته
section
U
رسد
section
U
گروه دایره
section
U
بخش
section
U
قسمت
section out
U
شکستن موج بطور ناهموار
section
U
مقطع
section
U
قسمت قسمت کردن برش دادن
section
U
برشگاه
section
U
قطعه
section
U
بره
section
U
برش
section
U
بخش قسمت
section hand
U
کارگرعضو دسته معینی ازکارگران راه اهن
structural section
U
مقطع سازهای
section crew
U
دسته کارگران مسئول یک قسمت از راه اهن
section of valley
U
نیمرخ عرضی دره
standard section
U
پروفیل استاندارد
staff section
U
قطعات سمبه
section of dike
U
نیمرخ راه
section leader
U
فرمانده رسد یا جوخه
staff section
U
بخش ستادی
section gang
U
دسته کارگران مسئول یک قسمت از راه اهن
staff section
U
قسمت ستادی دسته سمبه
transition section
U
مقطع تبدیل
main section
U
قسمتاصلی
tip section
U
قسمتنوک
pipe section
U
قسمتلوله
radio section
U
بخشرادیو
build up section
U
مقاطع مرکب
ground section
U
بدنه و پیکر اصلی فرش
[که از در هم رفتگی نخ های تار و پود بدست می آید و اسکلت فرش را بوجود می آورد.]
in the non-smoking section
U
در قسمت غیر سیگاری ها
sagittal section
U
قسمتهایزیرشکم
section of a bulb
U
قسمتهایمختلفپیاز
section of a log
U
قسمتهایمختلفکندهدرخت
black section
U
گروهیغیراداریدرداخلیکحزبسیاسیکهمدافعحقوقسیاهپوستاناست
section of a raspberry
U
قسمتهایمختلفتمشک
section of a strawberry
U
قسمتهایمختلفتوتفرنگی
section of a walnut
U
قسمتهایمختلفگردو
honeycomb section
U
شانهعسل
flotation section
U
بخششناور
transversal section
U
برش عرضی
transverse section
U
مقطع عرضی
transverse section
U
برش متقاطع
trenched section
U
زیرگاه صندوقهای
trenched section
U
فرم صندوقهای تو گود
trough section
U
مقطع ناودانی
weaving section
U
منطقه تقاطع
weaving section
U
منطقه همبری
wing section
U
بخش مرکزی یا پانل خارجی بال
working section
U
قسمتی از تونل باد که مدل یاجسم مورد ازمایش در ان قرار میگیرد
section of a hazelnut
U
قسمتهایمختلففندوق
butt section
U
قسمتهدف
longitudinal section
U
برش طولی
dining section
U
قسمتغذاخوری
wallet section
U
قسمتکیفپول
gauging section
U
مقطعی از کانال یا رودخانه که عمق اب یا سرعت اب اندازه گیری میشود
cross section
U
مقطع
cross section
U
نیمرخ پهنا مقطع موثر
cross section
U
نیمرخ عرضی
cross section
U
سطح مقطع
cross section
U
سطح مقطع موثر
cross section
U
برش عرضی
cross section
U
رویه برش
cross section
U
سطح مقطع عرضی
full section
U
برش کامل
extruded section
U
پروفیل اشترانق پرس
enlisted section
U
قسمت مربوط به افراد یاسربازان قسمت اقدام افراد
economic section
U
انتخاب سطح مقطع مناسب ازنظر اقتصادی
data section
U
بخش داده ها
crown section
U
برش در کلید قوس
cross section
U
برش متقاطع نمونه یا حد وسط
cross section
U
مقطع عرضی
control section
U
قسمت کنترل
axial section
U
برش محوری
auxiliary section
U
برش کومکی
aircraft section
U
رسدهواپیمایی
aircraft section
U
قسمت هواپیمایی
air section
U
رسد هوایی
advance section
U
قسمت جلویی
advance section
U
قسمت مقدم در منطقه مواصلات
accessory of section
U
قسمتی از موتور که متعلقات روی ان نصب شود
base section
U
بخش اماد لجستیکی منطقه جلو
base section
U
رسد مبنا قسمت پایه قسمت تحتانی
beaded section
U
شیار برجسته روی گچ وچوب
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com