English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 64 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
radiant exposure U پخش حرارت یا انرژی حرارتی
radiant exposure U وسیله عکسبرداری مادون قرمز یا انرژی حرارتی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
radiant U شعاعی
radiant U متشعشع
radiant U پر جلا درخشنده
radiant U ساطع
radiant U تشعشع کننده حرارتی
radiant U دستگاه پخش کننده حرارت
radiant U تابان
radiant U گسترده
radiant U شعاع گستر درخشان
radiant U نورباران
radiant U تابناک
radiant look U نگاهی که حاکی ازخوشی یاامیدواری باشد
radiant flux U درجه نشر و تراوش نیروی موجی
radiant energy U نیروی موجی
radiant heater U گرم کنندهگسترده
radiant energy U انرژی تابشی
radiant power U شاره تابان
radiant intensity U شدت تابش
radiant heat U گرمای تابنده
radiant heat U گرمایی که پرتووارازجسمی بیرون اید
radiant flux U شار تابشی
radiant flux U شاره تابان
radiant tube heating U گرمایش لوله تابان
radiant energy density U چگالی انرژی تابشی
exposure value U دریچهانفجار
exposure U پیدا شدن
exposure U درمعرض گذاری
exposure U ارائه
exposure U در معرض نهادن
exposure U پرتودهی
exposure U پرتوگیری
exposure U نوردهی
exposure U فاهر شدن عکس
exposure U در معرض دید قرار گرفتن فاهر شدن فهور
exposure U کشف شدن
exposure U اشکاری افشاء
exposure U نمایش
indecent exposure U نمایش [افشاء] بی حیا
exposure scale U جدول پرتوگیری [عکاسی]
time exposure U مدت بازماندن دیافراگم دوربین عکاسی
exposure to cold U درمعرض سرما بودن
exposure mode U دکمهتغیرفیلم
thermal exposure U در معرض حرارت قرار گرفتن
thermal exposure U میزان جذب حرارت
exposure station U ایستگاه عکاسی هوایی
exposure suit U لباس محافظ
exposure time U زمان نوردهی
exposure time U زمان پرتوگیری
exposure time U زمان پرتودهی
exposure station U ایستگاه هوایی
indecent exposure U نمودار سازی تن برهنه درپیش مردم
inductive exposure U پیوست القائی
exposure of a crime U کشف جرم
exposure meter U دستگاه سنجش نوردهی نورسنج
exposure dose U مقدار دوز مصرفی
exposure dose U دوزدریافتی
operation exposure guide U حداکثر دوز اتمی قابل قبول یاقابل دریافت
aperture/exposure value display U دهانهنمایشیمقدارنمایش
multiple exposure mode U چندحالته
exposure adjustment knob دکمه نمایش تعداد فیلم
exposure-time scale U صفحهزمانانفجار
Her face wreathed in smile . Her face broke into a radiant smile . U گل از گلش شکفت
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com