English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 137 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
rack railway U راه اهن چنگک دار مخصوص عبور از سراشیب
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
railway U خط اهن
railway U راه اهن
railway U وابسته به راه اهن
rack U چارچوب
rack U خون مستاجررا در شیشه کردن
rack U شکنجه کردن
rack U میله رنده
rack U سیستم ای که حاوی تختههای مدار متحرک در یک فریم محافظ است
rack U آویز فرش [قالبی فلزی که در فروشگاه جهت آویزان کردن فرش و نمایش آن بکار می رود.]
rack U چنگک جا لباسی
rack U فریم محافظ فلزی برای تختههای مدار الکترونیکی و وسایل جانبی مثل دیسک درایو
on the rack U درشکنجه
on the rack U درفشار
rack up U بازی کردن- حساب کردن
rack U چهارنعل کوتاه
rack U به هم بستن
rack U اشغال گیر
rack U روی چنگک گذاردن لباس و غیره
rack U دندانه دار کردن
rack U بشدت کشیدن
rack U رنج بردن
rack U عذاب دادن
rack U چرخ دنده دار
rack U بار بند
rack U جاکلاهی
rack U نوعی الت شکنجه مرکب از چند سیخ یا میله نوک تیز
rack U شکنجه
rack U طاقچه
rack U طاقچه مقر
rack U قفسه مهمات و وسایل
rack U ردیف
rack U توری مشبک اشغال گیر
rack U میله دندانه دار
rack U قفسه
rack U قطاع دندانه دار
railway motor U موتوربان
railway rate U نرخ راه اهن
railway rate U مالیات راه اهن
railway embankment U پشت خاک در دو طرف ریلهای راه اهن
railway rates U تعرفه یا کرایههای راه اهن
railway receipt U رسید راه اهن
railway freight U بار راه اهن
railway freight U بارکشی راه اهن
railway freight U کرایه راه اهن
railway engineer U مهندس راه اهن
railway engine U لکوموتیو
railway end U پل سکوی بارگیری راه اهن
railway end U پل سکوی راه اهن
railway bridge U پل راه اهن
railway division U قسمت عملیات راه اهن قسمت ترابری با راه اهن
railway shop U تعمیرگاه راه اهن
railway sleeper U تراورس
cable railway U ترن کابلی
quayside railway U راهآهناسکله
railway line U خطراهآهن
siding [railway] U دوراهی راه آهن [برای بیرون بودن از ترافیک]
railway station U ایستگاه قطار
To the railway station U به طرف ایستگاه راه آهن
Where's the railway station? U ایستگاه راه آهن کجاست؟
siding [railway] U دوراهی راه اهن [برای بیرون بودن از ترافیک]
cable railway U تراموای
underground railway U راه اهن زیرزمینی
railway station U ایستگاه راه اهن
railway superstructure U روسازی راه اهن
railway system U شبکه راه اهن
railway system U سیستم راه اهن
railway traffic U امد و شد راه اهن
railway traffic U عبور ومرور راه اهن حمل و نقل راه اهن
street railway U خطوط تراموا
to lay down a railway U ساختمان راه اهنی را اغازکردن
marine railway U ریل ابی
electric railway U راه اهن برقی
elevate railway U راه اهنی که روی پایه کارگذاشته اندواز تراز جاده بلندتراست
funicular railway U راه اهن دوطرفه
gauge railway U فاصله استاندارد دو ریل موازی راه اهن
marine railway U ریل دریایی
at railway speed U با تندی راه اهن بسرعت راه اهن
at railway speed U بسیار تند
railway tracks U مسیر راه اهن
railway track U مسیر راه اهن
railway siding U دوراهی راه اهن
railway track U خط اهن
railway motor U موتور راه اهن
railway wagon U واگن راه اهن
railway tracks U خط اهن
pipe rack U چنگکپیپ
luggage rack U جایچمدان
equipment rack U پایهوسایل
spool rack U جاقرقره
coat rack U محلآویزکت
card rack U طاقچه کارت
stamp rack U مهرچرخدندهدار
shoe rack U چنگککفش
spice rack U قفسه ادویه
toast rack U شیارهایجداکنندهتوستر
rack one's brains <idiom> U به مغز خود فشار آوردن
rack one's brains <idiom> U سخت فکر کردن یاچیزی را بخاطر آوردن
go to rack and ruin <idiom> U نتیجه بد حاصل کردن
bottle rack U جا بطری
roof-rack U باربنداتومبیل
burning rack U قاب باتری
card rack U جای کارت
trash rack U اشغالگیر
muck rack U کسی که عادتا" می خواهدکارمندان خدمات عمومی و یاجمیع مردم را به رشوه خواری و فساد و خلافکاری متهم کند
plate rack U جایی که بشقاب هامی گذارندخشک شود
loading rack U سکوی بارگیری
hay rack U جای یونجه
hay rack U علف دان
rack and pinion U میله دندانه دار و چرخ دندانه کوچک
ready rack U قفسه مهمات حاضر برای تیراندازی
shelving rack U قفسه
rack control U نوعی کنترل پروازی غیر دستی
rack rent U اجازه تمام سال
to rack rent U حداکثر اجاره رابر ملکی بستن
cuvette rack U جاکووتی
to go to rack and ruin U نابودشدن
rack space U محوطه کف چینی شده انباربرای استقرار پالتها یا جعبههای مهمات
rack rent U اجازه گزاف بستن بر
paper rack U جاکاغذی
railway consignment note U سند ارسال کالا با راه اهن
Take me to the main railway station! U مرا به ایستگاه اصلی راه آهن برسانید.
in the centre near the railway station U در مرکز شهر نزدیک ایستگاه قطار
buffer-bar [railway] U ضرب خور [قطار]
suburban or local railway U راه اهن ناحیهای
car railway carriage U واگن
railway track layer U ریل گذر راه اهن
suburban commuter railway U راهآهنحومههرروزه
railway bill of lading U بارنامه راه اهن
central railway station U ایستگاه مرکزی راه اهن
rack type cutter U اسکنه نوع شانهای
print drying rack U میلهرنگیخشکشونده
pipet tray rack U جا پی پتی
rack type cutter U شانه رنده
test tube rack U جای لوله ازمایش
double track railway bridge U پل راه اهن باسکوی دوبل
I want to leave the car in the railway station U من میخواهم اتومبیل را در ایستگاه قطار تحویل بدهم.
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com