English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 160 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
quota share treaty U قرار سهمیه بندی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
quota U منع و تحدیدواردات ازاد
quota U سهم
quota U بنیچه
quota U کمیت تعیین شده توسط دولت
quota U سهمیه بندی
quota U سهمیه
quota sample U نمونه سهمیه
sale quota U سهمیه فروش
quota sampling U نمونه گیری سهمیهای
appointment quota U سهمیه ماموریت
quota system U نظام سهمیه بندی
quota post U شغل دایمی
to fix quota U تعیین سهمیه کردن
quota agreement U موافقت سهمیه
import quota U سهمیه وارداتی
quota post U پست دایمی
appointment quota U سهمیه مشاغل
quota system U سیستم سهمیهای
direct quota tion U نقل عین گقته
direct quota tion U نقل قول مستقیم
treaty U موافقت نامه
treaty U معاهده
in treaty U مشغول مذاکره و عقد پیمان
treaty U پیمان
treaty U قرار داد پیمان نامه
treaty U عهدنامه
treaty U قرارداد
treaty U عهد نامه
treaty U قرارداد پیمان نظامی
open treaty U معاهده باز
peace treaty U معاهده صلح
approval to the treaty U معاهدهای را تصویب کردن
frontier treaty U معاهده مرزی
locarno treaty U پیمان لوکارنو
locarno treaty U پیمان منعقدبین المان
dunkrik treaty U معاهده منعقده بین انگلستان وفرانسه به سال 7491 که هدف ان تشریک مساعی دودولت در صورت تجاوز یاتهدید به تجاوز از طرف المان و نیز برقراری تماس اقتصادی دایم بود
draft of a treaty U پیش نویس معاهده
denunciation of treaty U الغاء معاهده
denunciation of treaty U اعلان
denunciation of treaty U نقض معاهده
locarno treaty U انگلستان
locarno treaty U ایتالیا
interpertation of a treaty U تفسیر معاهده
construction of a treaty U تفسیر معاهده
conclusion of a treaty U انعقاد معاهده
conclusion of a treaty U عقد معاهده
locarno treaty U بلژیک و فرانسه به سال 5291 که ضمن ان بلژیک فرانسه و المان حفظ مرزهای موجود را تضمین کردند و المان حالت غیرنظامی "راینلند" را تعهد نمود
bilateral treaty U معاهده یا معاهدات دو جانبه
dunkrik treaty U پیمان دونکرک
prolongation of treaty U تمدید مدت معاهده
preamble of a treaty U مقدمه معاهده
rio treaty U پیمان منعقد بین کلیه کشورهای نیمکره غربی به استثناء کانادا
rio treaty U اکوادور ونیکاراگوئه به سال 7491 که به موجب ان در صورت حمله به یک از کشورهای امریکایی همه کشورهای دیگر حق حمله مسلحانه را دارند
warsaw treaty U پیمانی که عنوان اصلی ان "پیمان کمک متقابل اروپای شرقی " است و به سال 5591 در ورشوپایتخت لهستان منعقد شد وهدف ان کمک متقابل کشورهای اروپای شرقی به یکدیگر است و بیشتر جنبه نظامی دارد
termination of the treaty U انقضا مدت معاهده
termination of the treaty U فسخ معاهده
warsaw treaty U پیمان ورشو
versailles treaty U گردید
treaty of friendship U عهدنامه مودت
treaty of friendship U قرارداددوستی
treaty port U بندر پیمانی
rapallo treaty U قرارداد یا معاهده راپالو قرارداد دوستی منعقده بین دولتین المان و شوروی به سال 2291 در محل راپالوواقع در ایتالیا
treaty duty U حق متعارف گمرکی
private treaty U معامله کالا یا توافق فروشنده وخریدار
rio treaty U معاهده ریو
private treaty U معامله خصوصی
promulgation of treaty U اعلام مفاد معاهده
central treaty organization U انگلستان
excess cover treaty U قرارداد پوشش بیمهای ضایعات بیشتر
brucsels treaty organization U سازمان پیمان بروکسل پیمان دفاعی منعقده بین بلژیک و بریتانیا و فرانسه وهلند و لوکزامبورگ در 8491
central treaty organization U سازمان پیمان مرکزی سازمان دفاعی متشکل ازایران
central treaty organization U پاکستان وترکیه که ایالات متحده امریکانیز در ان نظارت دارد و درمانورهایش شرکت میکند .این سازمان به سال 9591تاسیس یافته و دو سازمان دفاعی دیگر غرب یعنی Natoو Seato را به هم متصل میکند
North Atlantic Treaty Organization U ناتو
south east asia treaty organization U مان در بانکوک است
north atlantic treaty organization (nato U سازمان پیمان اتلانتیک شمالی
north atlantic treaty organization (nato U پیمانی که در 9491 باشرکت 51 کشور به وجود امدو هدف ان در واقع مقابله نظامی با پیمان ورشو وبلوک شرق است
to share out U تقسیم کردن
to share out U بخش کردن
share-out U سهمبندیشده
What about my share? U پس حق من چه شد ؟
share [in] U شرکت [سهم] [در]
share U حصه
share U فایل ذخیره شده که توسط بیش از یک کاربر یا سیستم قابل دستیابی است
share U پوشه فایل ها روی دیسک درایوکامپیوتر محلی که قابل استفاده
share U توسط کاربران دیگر شبکه است
share U روش ایجاد امنیت شبکه برای حفافت منابع محلی
share U سیستم عامل شبکه که به منابع کلمه رمز نسبت میدهد به جای اینکه شماره کاربران را تنظیم کند تا دستیابی محدود شود
share U باس مورد استفاده
share U برای آدرس و ارسال داده بین CPU و رسانه جانبی
share U سیستمی که یک وسیله جانبی یا رسانه ذخیره سازی پشتیبان یا منابع دیگر توسط چندین کاربر استفاده میشود
share U یک کامپیوتر و یک حافظه پشتیبان که توسط افراد مختلف در شبکه برای یک برنامه کاربردی به کار رود
share U دانگ
share U شرکت داشتن در سهم بردن
share U تقسیم کردن
share U بخش
share U بهره قسمت
share U بخش کردن
share U تسهیم کردن
share U سهم بردن
share U قیچی کردن
share U فرض
share U پردازشگر کلمات موجود برای چندین کاربر سیستم منط قی اشتراکی
share U حافظهای که با بیش از یک CPV قابل دستیابی باشد
share U دایرکتوری
share U سهم
share U IB که برای ارزیابی محصولات تهیه شده برای فروشندگان تشکیل شده است سازمانی از استفاده کنندگان سیستمهای کامپیورتی متوسط و بزرگ
share U استفاده از کامپیوتر یا رسانههای جانبی توسط بیش از یک شخص یا سیستم
share U استفاده یا مالکیت چیزی به همراه شخص دیگر
share U که توسط کاربران متعدد متصل به شبکه قابل دستیابی است
undivided share U حصه مشاع
lion's share U همهی چیزی
lion's share U بزرگترین سهم
lion's share U بخش عمده
deferred share U سهام موجل
capital share U سهم سرمایهای
wage share U سهم مزد
market share U سهم بازار
lion's share U تمام
share list U صورت بهای سهام شرکتها
to have your share of something [negative] U چیزی [بدی] را گرفتن
to have your share of something [negative] U چیزی [بدی] را اجبارا تحمل کردن [باران یا سرزنش]
lion share U بزرگترین یا بهترین بخش
This is your share ( portion ) . U این قسمت ( سهم) شماست
Please let me take a share in the expenses. U اجازه بدهید منهم قسمتی از هزینه را بدهم
earnings per share U درامد هر سهم
time-share U استفادهازسیستماشتراکزمانیبرایتعطیلات
deferred share U سهامی که دارندگان ان پس از تقسیم سود سهام بین دارندگان سهام عادی باقیمانده سهام را طبق مفاد اساسنامه وشرکتنامه دریافت می دارند
non cash share U سهم غیر نقدی
non registered share U سهم بی نام
share cropper U مستاجر
share holding U سرمایه گذاری در سهام
bearer share U سهم بی نام
share holder U دارنده سهام صاحب سهام
share holder U سهامدار
share cropper U زارع سهم گیر
privileged share U سهم ممتاز
share certificate U گواهی مالکیت سهام
share cropper U زارع
share in cash U سهم نقدی
appointed share U حصه مفروز
ordinary share U سهام عادی
ordinary share U سهام معمولی
registered share U سهم با نام
appointed share U سهم مفروز
apple share U اپل شر
share warrant U گواهینامه سهام
share of inheritance U سهم الارث
to hold a share in a business U در شرکتی سهمی داشتن
to be of [or share] the same view [or opinion] U هم عقیده بودن
paid in cash share U سهام نقدا" پرداخت شده
fixed share of an heir U فرض در ارث
break in share prices U کاهش قیمت سهام
We didnt get a share (acut). U به ما چیزی نرسید
One-hundred Share Index U شاخصقیمتهایسهام
Financial Times Share Index U شاخصقیمتهایسهام
general meeting of share holders U مجمع عمومی صاحبان سهام
Of this amount Europe's share is 20 percent. U از این مقدار ۲۰ درصد مال اروپا است.
share of stock [American English] U سهم [اقتصاد]
I worked ten hours a day this week and my boss bit my head off for not doing my share of the work! U من این هفته روزی ده ساعت کار کردم، اما رئیسم بخاطر کم کاری توبیخم کرد!
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com