English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 147 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
quantity allowance U تخفیف کلی
quantity allowance U تخفیفی که به خرید عمده تعلق میگیرد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
allowance U مقرری مستمری
allowance U فوق العاده و هزینهء سفر
allowance U مددمعاش
allowance U جیره دادن فوق العاده دادن
allowance U کمک هزینه
allowance U مزایا
allowance U سهمیه
allowance U جیره حق معاش
allowance U اجازه دادن
allowance U اختلاف یا لقی عمدی بین ابعادو اجزاء جفت شونده
allowance U پاداش
allowance U تخفیف مقرری
allowance U تخفیف وزن بار اسب
allowance U فوق العاده
allowance U اعطاء
allowance U میزان مجاز
field allowance U فوق العاده ماموریت رزمی فوق العاده جنگی
basic allowance U سهمیه اولیه ضریب حقوقی معاش
quarters allowance U حق مسکن
bat allowance U فوق العاده افسران بابت حمل ونقل بنه سفر
machining allowance U تراش خور
bend allowance U فاصله خطی اضافی روی ورقه ها برای ایجاد خم هایی با شعاع معین
cashier's allowance U کسر صندوق
weekly allowance U هفتگی
delay allowance U زمان تقسیم
mobility allowance U پولیکهدولتبهافرادمعلولمیدهد
fitting allowance U فوق العاده مناسب
seam allowance U اختلافدرز
family allowance U مدد معاش
family allowance U معاش اولاد حق اولاد
fitting allowance U کاملا" اندازه
yearly allowance U مقرری سالیانه
victualling allowance U جیره روزانه
ration allowance U حق معاش
ration allowance U پول جیره
serverance allowance U حق بدی هوا
serverance allowance U حق پوشاک برای سختی هوا
subsistence allowance U معاش
table of allowance U جدول سهمیه مجاز
to make allowance U منظور کردن
to make allowance U در نظر گرفتن
travel allowance U خرج سفر
travel allowance U فوق العاده سفر هزینه سفر
monthly allowance U مقر ری ماهیانه
monthly allowance U ماهیانه
subsistence allowance U مد د
ration allowance U حق جیره
basic allowance U شارژ انبار
authorized allowance U سهمیه مجاز
allowance method U روش ایجاد ذخیره
allowance for depreciation U ذخیره استهلاک
allowance for anticipated U سهمیه مجاز تلفات پیش بینی شده اماد
allowance for anticipated U losses stock
authorized allowance U حق
authorized allowance U مزایا مزایای قانونی
capital consumption allowance U کسر مصرف سرمایه مترادف با استهلاک سرمایه
basic allowance for quarters U حق مسکن
dailgy food allowance U جیره روزانه
dailgy food allowance U جیره غذایی روزانه
current operating allowance U سهمیه موجود عملیاتی سهمیه عملیاتی فعلی
authorized allowance supplies U سهمیه اماد مجاز
consolidated table of allowance U جدول سهمیه مشترک
consolidated table of allowance U جدول سهمیه عمومی
common table of allowance U جداول سهمیه عمومی
basic allowance for subsistence U جیره نقدی
basic allowance for subsistence U حق معاش
authorized allowance supplies U سهمیه مجاز اماد
quantity U مقدار
quantity U تعداد زیاد
quantity U تعداد یا شماره چیزی
quantity U مبلغ
quantity U حد
quantity U کمیت
quantity U چندی
quantity U قدر اندازه
rated quantity U مقدار اسمی
r.m.s. value of a periodic quantity U جذر متوسط مربعهای کمیتهای دورهای
scalar quantity U کمیت اسکالر
scalar quantity U کمیت عددی
scalar quantity U کمیت نردهای
scalar quantity U کمیت غیر برداری
sinusoidal quantity U کمیت سینوسی
the quantity of a vowel U کوتاهی وبلندی حرف صدایی کمیت حرف مصوت
unknown quantity U مقدارمجهول یانامعلوم کسیکه کردارش رانتوان پیش بینی کر د
scalar quantity U اسکالر [فیزیک] [ریاضی]
scalar quantity U کمیت نرده ای [فیزیک] [ریاضی]
partial quantity U زیرمجموعه [ریاضی]
infinite quantity U مقدار بی نهایت
conserved quantity U کمیت ثابت [فیزیک]
copy quantity U مقدارکپی
conserved quantity U کمیت پایسته [فیزیک]
vector quantity U کمیت برداری
dimensionless quantity U کمیت بدون بعد [فیزیک] [شیمی] [مهندسی]
quantity surveyor U ارزیاب کمیت مواد
magnetic quantity U کیفیت مغناطیسی
observable quantity U کمیت مشاهده پذیر
oscillating quantity U کمیت نوسانی
peridic quantity U کمیت تناوبی
physical quantity U کمیت فیزیکی
pseudoscalar quantity U کمیت شبه عددی
pulsating quantity U کمیت ضربانی
quantity control U کنترل کمیت
electrical quantity U مقدار الکتریسیته
quantity surveyor U براورد کننده مقادیر
contract quantity U حجم قرارداد
quantity surveyors U براورد کننده مقادیر
quantity surveyors U ارزیاب کمیت مواد
alternating quantity U کمیت متناوب
an infinite quantity U بی نهایت
batch quantity U کمیت گروهی
certificate of quantity U گواهی کمیت
certificate of quantity U گواهی مقدار
certificating of quantity U گواهی کمیت
quantity controls U کنترلهای کمی
quantity demanded U مقدار تقاضا شده
mean value of periodic quantity U میانگین کمیت دورهای
quantity of leisure U مقدار ساعات بیکاری
quantity of money U مقدار پول
quantity of supply U مقدار عرضه
quantity of labor U مقدار کار
quantity rebate U تخفیف عمده فروشی
quantity supplied U مقدار عرضه شده
quantity surveryor U براوردکننده مقادیر
quantity of capital U مقدار سرمایه
quantity equation U معادله مقداری . منظورمعادله مقداری پول است که در حقیقت نشان دهنده انگیزه معاملاتی برای پول است
quantity discount U تخفیف عمده فروشی
quantity discount U تخفیف کلی
quantity discount U میزان تخفیف
quantity discount U مقدار تخفیف
quantity of demand U مقدار تقاضا
quantity of leisure U مقدار فراغت
quantity theory of money U حاصلضرب حجم در سرعت گردش پول برابر است باحاصلضرب سطح عمومی قیمت و تولید واقعی نظریه مقداری پول که درحقیقت عقیده اقتصاددانان کلاسیک را درباره پول نشان میدهد را میتوان بصورت زیرنوشت : یعنی PQ = V
quantity theory of money U نظریهای که به موجب ان قیمت هرکالا با مقدار پول تعیین میشود
damped sinusoidal quantity U کمیت سینوسی میرنده
phase of a sinusoidal quantity U فاز کمیت سینوسی
quantity equation of exchange U یعنی حاصلضرب حجم پول در سرعت گردش پول باارزش پولی کلیه تولیدات برابر است معادله مقداری مبادله که براساس نظریه مقداری پول است و اولین بار توسط ایروینگ فیشر عنوان شد .این معادله بصورت زیراست :PQ = V
symmetrical alternating quantity U کمیت متناوب متقارن نامتوازن
quantity theory of money U نظریه مقداری پول
input energizing quantity U اندازه تحریک ورودی
economic order quantity U حد مطلوب سفارش
economic order quantity U کمیت سفارش اقتصادی اقتصادی ترین مقدار سفارش
demand versus quantity demanded U تقاضا در برابر مقدار تقاضاشده
quantity theory of money and prices U نظریه مقداری پول و قیمت
time constant of an exponential quantity U ثابت زمانی یک کمیت نمایی
to run to a quantity [to run into a sum] U بر مبلغی [مقداری] بالغ شدن [یا بودن]
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com