English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
provisional ball U گویی که به علت گم شدن یاخروج گوی قبلی از محدوده مورد استفاده قرار میگیردگویی که هنگام پرتاب شدن پرتاب قبلی خطا یا مورداعتراض بوده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
provisional U موقت
provisional <adj.> U موقتی
provisional U شرطی مشروط
provisional U مشروط
provisional U شرطی
provisional U به طور موقت
provisional statement U صورت وضعیت موقت
provisional assignee U مدیر تصفیه موقت
provisional order U دستور موقت اداری
provisional scrip U تصدیق موقت
provisional scrip U تصدیق موقت سهام
provisional frame U ان بخش از بازی بولینگ که گوی موقعی پرتاب شده که بخش قبلی مورد اعتراض است
provisional driver U راننده تازه کار ارابه
three ball U مسابقه گلف بین سه بازیگر باسه گوی
ball U کانون [کاموا]
into a ball U نخ راگلوله کنید
have something on the ball <idiom> U باهوش ،زرنگ
no ball U اصطلاحیدرورزشچوگان
to a. the ball U اماده انداختن
to a. the ball U توشدن
to a. the ball U توپ رانشان دادن
four ball U مقایسه امتیازهای تیم دونفره در هر بخش باامتیازهای تیم حریف
on the ball <idiom> U باهوش
have a ball <idiom> U روزگارخوش داشتن
best ball U بازی یک نفر درمقابل 2 یا 3نفر برای کسب بهترین امتیاز
ball U بیضه
ball U گلوله
ball U ایام خوش
ball U ساچمه
ball U گوی
ball U توپ دور از دسترس توپزن
ball U توپ
ball U ساچمه توپ
ball U توپ بازی مجلس رقص
ball U رقص
ball U گلوله کردن
ball U گلوله توپ
ball U بقچه [کاموا ]
ball U بال [رقص]
ball U مجلس رقص
ball U گرهک
ball game U مسابقه
wash ball U صابون دستشویی
volley ball U والیبال
ball games U گوبازی
ball game U هماورد
track ball U گوی پیگردی گوی شیار
beach ball U توپ بزرگ و رنگارنگ برای بازی در کنارهی دریا و دریاچه و یا استخر
to play ball U توپ بازی کردن
ball games U شرایط وضعیت
ball games U ورزش یا بازی با توپ
ball game U شرایط وضعیت
ball game U گوبازی
ball game U ورزش یا بازی با توپ
working ball U گوی با سرعت و چرخش کافی
ball games U مسابقه
ball peen U توپکنوکچکش
ball of clay U توپبرایساختسفال
ball stand U محلتوقفتوپ
ball assembly U توپمجمع
ball games U هماورد
to kick a ball U توپ زدن
to open the ball U پیش قدم شدن
sour ball U کلوچه سخت ترش مزه
snow ball U با گلوله برف زدن
snow ball U گلوله برف
small ball U پرتاب بی حالت
sit on the ball U بازی محافظه کارانه
shadow ball U تمرین گوی اندازی
running with the ball U با توپ دویدن
racket ball U گوی کوچکی که ازپنبه وریسمان درست میکنند)
push ball U بازی که منظورازان گذراندن توپ است ازدروازه طرف مقابل بزورتنه و دست
punch the ball U مشت کردن دروازه بان
spot ball U گویی که از نقطه معین هدف ضربه با گوی اصلی بیلیاردقرار می گیرد
square ball U پاس عرضی
squat under the ball U توپگیری با شیرجه
to open the ball U اول رقصیدن
to muff a ball U از بی دست و پایی توپ رانگرفتن
to kick a ball U زدن
to kick a ball U توپی را
punch ball U گلابی تمرین بوکس
to keep the ball rolling U رشته سخن رانگسیختن پشتش را امدن
to block a ball U نگهداشتن توپ در بازی
sit on the ball U بازی تاخیری برای حفظ مساوی یابرد
track ball U گوی نشان
straight ball U پرتابی در بولینگ که گوی باچرخش مستقیما حرکت میکند
puff ball U یکجورسماروغ که چون تخم دان گوی مانندان شکسته شودتخم ان پراکنده میشود
get the ball rolling <idiom> U شروع چیزی
to stay on the ball <idiom> U تند ملتفت شدن و واکنش نشان دادن
high ball U شوت کردن بالا توپ [فوتبال]
low ball شوت کردن پائین توپ [فوتبال]
The ball is in your court. <idiom> U حالا نشان بده که چند مرد حلاجی!
The ball is in your court. <idiom> U حالا نوبت تو است.
Now that you're here, it's a whole new ball game. U حالا که اینجایی قضیه خیلی فرق می کند.
a whole new ball game <idiom> U یک ماجرای کاملا متفاوت
ball-flower U [ابزار تزئینی به سبک گوتیک ثانوی]
to pass the ball to somebody U توپ را به کسی پاس دادن
long ball U [شوت کردن بلند توپ] [فوتبال]
short ball U شوت کردن کوتاه توپ [فوتبال]
ball is in your court <idiom> U [نوبت تو هست که قدم بعدی را برداری یا تصمیم بگیری]
movement off-the-ball U بازی بدون توپ [تمرین ورزش فوتبال]
to swat the ball away U با ضربه سخت جلوی توپ را گرفتن [دربازه بان]
to give the ball away U توپ را [از دست] دادن
to let the ball do the work U توپ را به جایی غلت دادن [فوتبال]
to keep the ball moving U توپ را به جایی غلت دادن [فوتبال]
That's the way the ball bounces. <idiom> U موضوع اینطوری است. [اصطلاح روزمره]
rugby ball U توپلاستیکی
red ball U توپقرمز
pink ball U توپصورتی
lead ball U کلاهکتوپی
ivory ball U توپعاجی
hockey ball U توپهاکی
green ball U توپسبز
cricket ball U توپبازیگریکت
cork ball U توپچوبپنبهای
brown ball U توپقهوهای
bowling ball U توپبولینگ
blue ball U توپآبی
black ball U توپسیاه
squash ball U توپاسکوآش
tennis ball U توپتنیس
ball pens U روان نویس ها
ball pens U خودکار ها
ball pen U روان نویس [نوشت افزار]
ball pen U خودکار [نوشت افزار]
play ball with someone <idiom> U شرکت منصفانه
keep the ball rolling <idiom> U اجازه فعالیت دادن
keep one's eye on the ball <idiom> U
The ball was out of bounds. U توپ خارج [از زمین بازی] بود.
carry the ball <idiom> U قسمت مهم وسخت را به عهده داشتن
She is a ball of fire. U دختر آتش پاره ای (زرنگ وپرتحرک )
ball winder U نخپیچ
drop ball U دراپ بال
ball printer U چاپگر توپی
ball printer U چاپگری که از توپ فلزی کوچک روی سط حی که حروف شکل می گیرند تشکیل شده است
ball player U بازیگر با توپ
ball park U زمین بازیهای با توپ
ball of the eye U تخم چشم
ball mill U اسیاب ساچمهای
ball mill U سنگ شکن گلولهای
ball joint U سیبک
ball joint U توپی اتصال
ball joint U توپی
ball hawking U کار خوب بازیگرمحوطه دوردست
ball hawking U دفاع خوب
ball return U بازگشت گوی بولینگ
ball test U ازمون ساچمهای
banana ball U برش بیش از حد گوی
ball of toe U گوشت زیر پنجه پا
dead ball U توپ خارج ازبازی
dead ball U توپ مرده
darning ball U زیر رفویی
cue ball U گوی سفید اصلی که با ان ضربه به گویهای دیگربیلیارد زده میشود
corn ball U شیرینی چس فیل
canon ball U گلوله توپ
called ball U گوی تعیین شده از طرف بازیگر
break ball U اخرین گوی مانده روی میزبیلیارد
big ball U ضربهای در بولینگ که تمام میله ها را می اندازد
belovedby ball U محبوب همه
ball bearings U بلبرینگ ساچمهای
basket ball U یکجورتوپ بازی
ball hawk U مدافع خوب بازیگر در محوطه دوردست
ball hawk U مدافع پرقدرت
ball bearing U یاطاقان ساچمهای
ball bearing U کاسه ساچمه
ball bearing U بلبرینگ ساچمهای
ball bearing U چرخ فلزی که روی ساچمههای فلزی کوچکی باسانی میلغزد
ball bearing U بلبرینگ
masked ball U بال ماسکه
masked ball U رقص با هیئت مبدل
masked ball U رقص با نقاب
cannon ball U پرش با بدن جمع
cannon ball U سرویس چکشی
cannon ball U گلوله توپ
crystal ball U گنبد انتن رادار انتن صفحه تصویر رادار
ball bearings U بلبرینگ
ball bearings U چرخ فلزی که روی ساچمههای فلزی کوچکی باسانی میلغزد
ball flower U گل سینه
ball cushion U دیوار پشتی دار در انتهای مسیر گوی بولینگ که مانع برگرداندن میله به مسیر میشود
ball control U تسلط به توپ
ball control U حفظ توپ
ball control U مهار توپ
ball carrier U بازیگری که با توپ میدود
ball boy U توپ جمع کن
ball back U ضربه تصادفی با پا به توپ که از مرز بیرون برود ومنتج به تجمع شود
ball ammunition U مهمات مانوری
ball ammunition U فشنگ مانوری
anchor ball U گوی لنگر
ball bearings U یاطاقان ساچمهای
ball bearings U کاسه ساچمه
crystal ball U انتن رادار
drop ball U انداختن توپ بین دو بازیگر برای شرع مجدد
playground ball U توپ پلاستیکی کودکان
gutter ball U گویی که به شیار میافتد
live ball U توپ در جریان
live ball U توپ زنده
ground ball U توپ در جریان
ground ball U توپ زنده
medicine ball U توپ پر تمرینی مدیسین بال
game ball U توپ بازی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com