English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 60 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
progressive taxation U مالیات تصاعدی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
taxation U وضع مالیات
taxation U مالیات
taxation U مالیات بندی مالیات
progressive U مانور با گذاشتن پای ازاد جلوپای اسکیت
progressive U پیش رونده
progressive U تدریجی
progressive U پیشرو
progressive U تصاعدی
progressive U ترقی خواه
progressive U مترقی
progressive U تصاعدی جلو رونده
exemption from taxation U معافیت از مالیات
incidence of taxation U انتقال مالیات
incidence of taxation U اثر مالیات
incidence of taxation U تحمل کننده نهایی مالیات کسی که بار اصلی مالیات رابه دوش می کشد
regressive taxation U مالیات نزولی
regressive taxation U مالیات کاهنده
taxation of monopoly U مالیات بر انحصار
proportional taxation U مالیات تناسبی
excessive taxation U مالیات بندی بیش از حد
taxation of costs U مالیات هزینه دادرسی
double taxation U مالیات مضاعف
direct taxation U اخذ مالیات بصورت مستقیم
indirect taxation U مالیات غیرمستقیم
direct taxation U مالیات مستقیم
value added taxation U مالیات بر ارزش افزوده
burden of taxation U بار مالیاتی
taxation of costs U ارزیابی هزینههای دعوی
double taxation U مالیات بندی مضاعف
progressive wave U موج پخش شونده
progressive rebate U تخفیف تصاعدی
progressive rebate U تخفیفی که با بالا رفتن حجم خرید به درصد ان افزوده می گردد
progressive relaxation U ارمیدگی تدریجی
progressive resistance U مقاومت فزاینده
progressive tax U مالیات تصاعدی
progressive ratio U نسبت تصاعدی
progressive paralysis U فلج تدریجی
progressive chess U شطرنج سریع
present progressive U ماضی قریب استمراری
progressive assambly U نصب تدریجی
progressive attack U پیشروی شمشیرباز با حرکات تهاجمی گوناگون
progressive burning U سوزش تدریجی
progressive burning U سوختن تدریجی خرج
progressive cookery U پخت تدریجی غذای یکان
progressive education U ازمون پیشرو
present progressive U حال استمراری
exempt from taxation [only after nouns] <adj.> U معاف از مالیات
exempt from taxation [only after nouns] <adj.> U بدون مالیات
benefit theory of taxation U نظریه مالیات بندی بر پایه انتفاع
excess burden of taxation U بار اضافی مالیات
nonneutralities of income taxation U خنثی نبودن مالیات بر درامد بی طرف نبودن مالیات بردرامد
progressive income tax U مالیات بر درامد تصاعدی
progressive tax system U نظام مالیات تصاعدی
progressive matrices test U ازمون ماتریسهای مدرج
ability to pay principle of taxation U اصل توانائی پرداخت مالیات برپایه این اصل مالیات بایدمتناسب با توانائی پرداخت مالیات دهنده وضع شود
raven's progressive matrices test U ازمون ماتریسهای مدرج ریون
advanced progressive matrices test U ازمون ماتریسهای مدرج پیشرفته
standard progressive matrices test U ازمون ماتریسهای مدرج معیار
colored progressive matrices test U ازمون ماتریسهای مدرج رنگی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com