English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
verba chartarum fortius accipiuntur U proferentem contra الفاظ اسناد بیشتر علیه امضاکننده ان قابل تعبیر است
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
verba accipienda sunt secundum U materiam subjectam الفاظ باید به مقتضای موضوع تعبیر و تفسیر شوند
translatable U قابل تعبیر
predicable U قابل اسناد
ascribable U قابل اسناد
attributable U قابل اسناد
imputably U بطور قابل اسناد
negotiable instruments U اسناد قابل معامله
commercial paper U اوراق و اسناد بهادار قابل انتقال
desk accessories U وسائل کاری که به هنگام استفاده از سایر اسناد قابل دسترس است
subscribers U امضاکننده
subscriber U امضاکننده
attestation clause U امضاکننده سند
interpretable U تعبیر کردنی تعبیر پذیر
multi strike printer ribbon U ریبون جوهری در چاپگر که بیشتر از یک بار قابل استفاده است
in personam U علیه شخص خاصی علیه انسان
covenant real U شرطی در یک سند که وراث مشروط علیه را در مقابل مشروطه یا خریدار متعهدمیکند شرط قابل تسری به وراث
nitro U مایع قابل اشتعال مورداستفاده در اتومبیل بصورت خالص یا مخلوط برای نیروی بیشتر
You have to watch your diet more [carefully] and get more exercise. U شما باید بیشتر به تغذیه خود توجه و بیشتر ورزش بکنید.
words U الفاظ
extending U در یک IBM PC روش استاندار معروف برای افزودن حافظه زیادی بیشتر از مگا بایت که توسط چندین سیستم عامل یا برنامه قابل استفاده مستقیم است
extends U در یک IBM PC روش استاندار معروف برای افزودن حافظه زیادی بیشتر از مگا بایت که توسط چندین سیستم عامل یا برنامه قابل استفاده مستقیم است
extend U در یک IBM PC روش استاندار معروف برای افزودن حافظه زیادی بیشتر از مگا بایت که توسط چندین سیستم عامل یا برنامه قابل استفاده مستقیم است
periphrase U با الفاظ زائداداکردن
paraphrased U بازی با الفاظ
paraphrasing U بازی با الفاظ
paraphrase U بازی با الفاظ
paraphrases U بازی با الفاظ
wordsman U نقاد الفاظ
periphrastic U دارای الفاظ زائد
conventional RAM U این فضای حافظه مستقیماگ توسط DOS-MS قابل کنترل است و محلی است که بیشتر برنامههای بار شده برای اجرا آنجا هستند
conventional memory U این فضای حافظه مستقیماگ توسط DOS-MS قابل کنترل است و محلی است که بیشتر برنامههای بار شده برای اجرا آنجا هستند
bandwidth U صفحه تصویرهای با resolution بیشتر پیکسل در فضای بیشتری نمایش میدهد و به ورودی سریع و پهنای بلند بیشتر نیاز دارند
paraphrase U تغییر الفاظ یالفظی پیام
purism U افراط در استعمال صحیح الفاظ
paraphrased U تغییر الفاظ یالفظی پیام
paraphrases U تغییر الفاظ یالفظی پیام
paraphrasing U تغییر الفاظ یالفظی پیام
words in contracts should U الفاظ عقود محمول است برمعانی عرفیه
words of limitation U الفاظ تعیین کننده سهم هرکس در سند
reddendo singula singulis U الفاظ در قسمتهای مختلف سندباید متناسب با هم تعبیرشوند
mini U کامپیوتر کوچک با محدوده توان پردازش و دستورات بیشتر از یک ریز کامپیوتر ولی قابل رقابت با سرعت یا توان کنترل داده کامپیوتر mainframe نیست
without recourse U عبارتی که درفهر نویسی اسناد قابل انتقال بکار می رود و به وسیله ان فهر نویس مسئوولیت خودرا در برابر فهر نویسان بعدی نفی میکند و تنها خودرا در برابر کسی که سند رابرایش صادر کرده است مسئول قرار میدهد
worid U کلمه لغت لفظ الفاظ واژه سخن گفتار حرف
synonymize U الفاظ مترادف بکار بردن فرهنگ لغات هم معنی راتالیف کردن
expanded memory system U دریک IBM PC استانداردی که حافظه اضافی که بیشتر از حد کیلو بایت است از حافظه معمولی را معرفی میکند. این حافظه فقط توسط برنامههای مخصوص نوشته شده قابل اجراست و نیز مراجعه شود به LIM
guild socialism U سوسیالیسم صنفی عقیده کسانی که درعین اعتقاد به سوسیالیسم معتقد به ایجاد سیستم عدم تمرکز در مورد اصناف ودادن ازادی بیشتر به انهابودند و کنترل دولتی صاحبان حرف را جایز نمیشمردند واز این نظر گرایش ایشان به سندیکالیسم قابل توجه است
drives U چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
drive U چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
commented U تعبیر
construing U تعبیر
commenting U تعبیر
Alucinari U تعبیر
rendering U تعبیر
phrases U تعبیر
expressions U تعبیر
expression U تعبیر
phrased U تعبیر
phrase U تعبیر
renderings U تعبیر
comment U تعبیر
interpretation U تعبیر
interpretations U تعبیر
hermeneutic U تعبیر
misreading U بد تعبیر کردن
oneirocritic U خواب تعبیر کن
phrased U تعبیر کردن
idiom U تعبیر ویژه
comment U تعبیر کردن
phrase U تعبیر کردن
misinterpretation U سوء تعبیر
commented U تعبیر کردن
misconstructions U تعبیر غلط
construction U تعبیر ساختمان
an abstract term U تعبیر تصویری
misreads U بد تعبیر کردن
invert U سوء تعبیر
misread U بد تعبیر کردن
inverting U سوء تعبیر
inverts U سوء تعبیر
an interpreter of dreams U تعبیر گو معبر
an interpreter of dreams U خواب تعبیر کن
misconstruing U بد تعبیر کردن
constructions U تعبیر ساختمان
misconstrues U بد تعبیر کردن
misconstrued U بد تعبیر کردن
misconstrue U بد تعبیر کردن
phrases U تعبیر کردن
troplogy U تعبیر مجازی
explanation U شرح تعبیر
euphemistically U باحسن تعبیر
euphemisms U حسن تعبیر
reads U تعبیر کردن
idioms U تعبیر ویژه
interpretation of a dream U تعبیر خواب
misconsture U بد تعبیر کردن
euphemism U حسن تعبیر
interpretation U تعبیر ترجمه
interpretations U تعبیر ترجمه
dream interpretation U تعبیر رویا
commenting U تعبیر کردن
misconstructions U تعبیر نادرست
misconstruction U تعبیر غلط
misconstruction U تعبیر نادرست
read U تعبیر کردن
explanations U شرح تعبیر
euphemistic U دارای حسن تعبیر
euphemisical U وابسته به حسن تعبیر
euphemisical U دارای حسن تعبیر
travesty U تعبیر هجو امیز
euphemisic U دارای حسن تعبیر
atticism U تعبیر یا اصطلاح اتنی
latinism U تعبیر یا اصطلاح لاتینی
travesties U تعبیر هجو امیز
proverbial expression U تعبیر ضرب المثلی
euphemisic U وابسته به حسن تعبیر
proverbial phrase U تعبیر مثلی یا ضرب المثلی
segments U از تعبیر جدا شده است
segment U از تعبیر جدا شده است
take U تعبیر یا تفسیرکردن حمل کردن بر
takes U تعبیر یا تفسیرکردن حمل کردن بر
pragmatize U موافق دلائل عقلی تعبیر کردن
barbarize U با تعبیر بیگانه و غیر مصطلح امیختن
cons U بر علیه
conned U بر علیه
pros and cons U له و علیه
pro and con U له و علیه
conning U بر علیه
against U علیه
con U بر علیه
v U علیه
versus U علیه
records U اسناد
material U اسناد
materials U اسناد
documents U اسناد
attribution U اسناد
predication U اسناد
ascription U اسناد
imputation U اسناد
chain of authorities of a tradition U اسناد
delation U اسناد
out of court U محکوم علیه
presentee U معروض علیه
respondents U مدعی علیه
respondent U مدعی علیه
respondent U مستانف علیه
respondents U مستانف علیه
pro and con U دلائل له و علیه
anti U مخالف علیه
recognizor U محکوم علیه
pupils U مولی علیه
party against whom a protest is made U معترض علیه
peace be upon him U علیه السلام
assignee U محال علیه
beneficiary of an endowment U موقوف علیه
person placed under guardianship U مولی علیه
pupil U مولی علیه
appellee U مستانف علیه
drawee U محال علیه
denominators U مقسوم علیه
judgement debtor U محکوم علیه
object of protest U معترض علیه
divtsor U مقسوم علیه
beneficiary U موقوف علیه
third person of a transfer U محال علیه
beneficiaries U موقوف علیه
losing party U محکوم علیه
denominator U مقسوم علیه
victim of an offence U مجنی علیه
wards U مولی علیه
defendants U مدعی علیه
ward U مولی علیه
defendant U مدعی علیه
lady ship U سرکار علیه
divisor U مقسوم علیه
treasury bill U اسناد خزانه
ascribe U اسناد کردن
predicability U قابلیت اسناد
ascribed U اسناد کردن
ascribes U اسناد کردن
liabilities U اسناد دیونی
document file U پرونده اسناد
treasury securities U اسناد خزانه
forgeries U جعل اسناد
forgery U جعل اسناد
imputability U قابلیت اسناد
promissory note U اسناد اعتباری
promissory notes U اسناد اعتباری
writing obligatory U اسناد تعهداور
liability U اسناد دیونی
Br U اسناد دریافتنی
aircraft records U اسناد هواپیما
turnaround documents U اسناد برگشت
treasury bonds U اسناد خزانه
treasury bills U اسناد خزانه
identity paper U اسناد هویت
documentary collection U وصولی اسناد
assignment U واگذاری اسناد
assignments U واگذاری اسناد
shipping documents U اسناد حمل
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com