Perdic | production platform | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	production platform U	سکویتولیدات

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	platform U	خط مشی
	platform nu U	شمارهسکو
	platform U	مرام
	platform U	نرم افزار یا شبکهای که میتواند با سخت افزارهای مختلف ناسازگار کار کند و متصل شود
	platform U	صحن
	platform U	سکو
	platform U	سکوی شیرجه
	platform U	تخته 4 در 4متر مسابقه وزنه برداری
	platform U	سکوی ایستگاه راه آهن
	platform U	پایگاه
	platform U	پایه
	platform U	کف راه جایگاه خطابه
	platform U	سخن رانی کردن
	platform U	درجای بلند قرار دادن
	platform 3 U	سکوی شماره 3
	where is the platform 3? U	سکوی شماره 3 کجاست؟
	platform U	سطحه
	platform U	پایه نصب
	platform U	رسانگر حامل گیرنده
	platform U	نوع استاندارد سخت افزار که محدوده مشخص از کامپیوترها را می سازد
	space platform U	ایستگاه فضایی
	launching platform U	launcher
	platform load U	بار اماده برای بارریزی هوایی
	aerial platform U	سکوی مخصوص بارریزی هوایی
	flight platform U	سکوی پرواز
	hardware platform U	پایگاه سخت افزار
	lifting platform U	صفحه بالابر
	military platform U	سکوی نظامی
	multi platform U	که روی سخت افزارهای مختلف اجرا میشود
	compass platform U	bridge
	baffle platform U	کف ارام کننده
	platform car U	واگن بی لبه
	airdrop platform U	سکوی بارریزی هوایی
	platform independence U	استقلال پایهای
	platform load U	بار سکودار
	platform load U	بار کف دار
	pouring platform U	سطح ریزش
	aerial platform U	سکوی مخصوص پرتاب بار با چتر
	connectivity platform U	برنامه اتصال
	weighing platform U	صفحهوزنه
	load platform U	سکویبار
	platform entrance U	سکویورود
	platform ladder U	نردبانسکویی
	platform shelter U	سایبانسکو
	platform trolley U	چرخدستیسکویی
	station platform U	سکویایستگاه
	oil platform U	سکوینفتی
	passenger platform U	سکویمسافرین
	jack-up platform U	سکویبالابر
	fixed platform U	سکویثابت
	space platform U	پایگاه فضایی
	stairs with a platform U	پلکان با پاگرد
	starting platform U	سکوی شروع
	stepped platform U	صفحه پله دار
	bath platform U	سکویحمام
	camera platform U	سکویدوربین
	camera platform lock U	محلقفلدوربینبهپایه
	gate operating platform U	سکوی مانور دریچه ها
	semi-submersible platform U	سکوینیمهشناور
	air delivery platform U	پالت مخصوص بارریزی هوایی
	platform pallet truck U	چرخمسطحسکویی
	Is this the right platform for the train to London? U	آیا این سکوی قطار لندن است؟
	Your train will leave from platform 8.	قطار شما از سکوی شماره 8 حرکت خواهد کرد.
	What platform does the train from York arrive at? U	قطار یورک در کدام سکو توقف می کند؟
	What platform does the train to York leave from? U	قطار یورک از کدام سکو حرکت می کند؟
	over production U	عمل اوزدن کالایی بیش ازاندازهای که بدان نیازمندی هست
	production U	فرآورده کارگاه
	over production U	محصول زیادی
	production U	ساخت مواد برای فروش
	production U	ساخته شده طبق طرح کارخانه اتومبیل سازی موتورسیکلت ساخته شده طبق طرح کارخانه
	production U	اقامه
	production U	تولید محصول
	production U	محصول عمل
	production U	ارائه ساخت
	production U	الگوریتم فشرده سازی با کیفیت بالای ویدیویی با استفاده ترتیب ویدیویی تمام حرکتی DIV
	production U	کنترل ساخت یک محصول
	production U	سرعت ساخت محصول
	production U	تولید حجم بزرگ محصولات
	production U	تولید دستهای
	production U	فراوری
	production U	تولید
	production U	ارائه
	production U	عمل اوری ساخت
	production U	استخراج
	production U	فراورده محصول
	production U	ایجاد
	production U	تولید کردن
	production U	حاصل دادن
	production cost U	ارزش ساخت
	production efficiency U	کارائی در تولید
	production efficiency U	کارائی تولید
	production account U	حساب تولید
	production base U	مبنای تولید یا تولیدات ملی
	production capacity U	فرفیت تولید
	production coefficient U	ضریب تولید
	production control U	کنترل تولید
	production cost U	هزینه تولید
	production technique U	روش فنی تولید
	production technique U	فن تولید
	production process U	فرایند تولید
	production process U	جریان تولید
	production process U	روند ساخت
	production program U	برنامه تولید
	production programme U	برنامه تولید
	production routine U	روال تولید
	production rule U	قاعده
	production rule U	تولید
	production run U	اجرای یک برنامه اصلاح شده که بطور معمول اهدافش راباتمام می رساند
	production engineer U	مهندس تولید
	production facility U	سهولت تولید
	surplus production U	تولید اضافی
	surplus production U	مازاد تولید
	surplus production U	فزونی تولید
	track production U	فهور هدف
	track production U	شروع تعقیب هدف
	volume of production U	حجم تولید
	electricity production U	تولیدالکتریسیته
	production adviser	مشاوره محصولات
	production time U	زمان تولید
	production cycle U	زمان یا دوره بافت یک فرش [این دوره از زمان طراحی یا نقشه کشی شروع شده و به بافت کامل فرش منتهی می شود.]
	production lines U	خط تولید
	production frontier U	مرز تولید
	production function U	تابع تولید
	production gap U	شکاف تولید
	mass-production U	تولید انبوه
	production time U	زمان ساخت
	relations of production U	رابطه تولید
	roundabout production U	تولید با کارائی بیشتر
	scale of production U	مقیاس تولید
	series production U	سری سازی
	production desk U	میزمحصولات
	production planning U	برنامه ریزی تولید
	full production U	تولید در حداکثرفرفیت
	flow of production U	گردش تولید
	flow of production U	جریان تولید
	means of production U	ابزار تولید
	means of production U	وسایل تولید
	branches of production U	شاخههای تولید
	mode of production U	طرز تولید
	mode of production U	وجه تولید
	batch production U	تولیدانبوه
	batch production U	تولید زیاد یک نوع کالا
	census of production U	امار تخمینی تولیدات در یک کشور در مدت معین
	mass production U	تولید ماشینی
	mass production U	تولید بمقدارزیاد
	census of production U	امارگیری در خصوص تولید
	full production U	تولید کامل
	bulk production U	تقسیم سوخت درفروف کوچک
	production of sound	تولیدات صدا
	ingot production U	تولید شمش
	forces of production U	نیروهای تولید
	mode of production U	شیوه تولید
	bulk production U	تخلیه سوخت از تانکر به مخزن
	branches of production U	رشتههای تولید
	mass production U	بس فراوری
	food production U	تولید غذا
	an artistic production U	عمل یا کار صنعتی
	aliterary production U	تصنیف
	pair production U	تغییر شکل انرژی سینتیک فوتون یا هر ذره پر انرژی به جرم
	production management U	مدیریت تولید
	production index U	شاخص تولید
	energy production U	تولید نیرو
	mass production U	تولید انبوه
	energy production U	تولید انرژی
	production method U	روش تولید
	production missile U	موشک یکپارچه یا کامل که ازکارخانه به همان صورت تحویل میشود
	production of oil U	استخراج نفت
	production overheads U	هزینههای بالاسری تولید هزینههای سربار تولید هزینههای غیرمستقیم تولید
	production part U	بخش تولید
	production period U	دوره تولید
	elasticity of production U	کشش تولید
	cost of production U	هزینه تولید
	census of production U	امار سرشماری
	power of production U	نیروی تولید
	agents of production U	عوامل تولید
	period of production U	دوره تولید
	mechanical production U	تولید ماشینی
	factory production U	تولید کارخانهای
	factor of production U	عامل تولید
	pilot production U	تولید نمونه
	aliterary production U	فراورده یا محصول ادبی تالیف
	production factors U	عوامل تولید
	factors of production U	عوامل تولید
	production line U	خط تولید
	To step up ( increase ) production. U	سطح تولید رابالابردن
	fixed production coefficients U	ضرایب تولید ثابت
	production control room U	اتاقکنترلمحصولات
	index of industrial production U	شاخص تولید صنعتی
	mobility of factors of production U	تحرک عوامل تولید
	production of electricity by the generator U	الکتریسیتهتولیدشدهبوسیلهژنراتور
	He works in the production section . U	درقسمت تولید کار می کند
	steps in the production of electricity U	مراحلتولیدالکتریسیته
	production video switcher U	دکمهنمایشگرمحصولات
	multi stage production U	تولید چند مرحلهای
	piece production cost U	ارزش تولید قطعه
	nuclear power production U	تولید انرژی هستهای
	non specific factors of production U	عوامل غیر اختصاصی تولید
	net primary production U	تولید خالص نخستین
	pilot line production U	تولید به حداقل در کارخانجات نظامی
	mass production of goods U	تولید توده وار کالا