English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
production lines U خط تولید
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
outside lines U خطوط حمله
lines U طرز
lines U حدود رویه
lines U خط زدن
lines U نسب
lines U رانی در پیست مقدر امتیازاعطایی در شرطبندی روی اسب طناب مورد استفاده درقایق
lines U لوله منفردی در سیستم سیالات
lines U جبهه جنگ
lines U لاین
lines U محصول
by-lines U کار یاشغل اضافی وزائد
by-lines U خط فرعی راه اهن
by-lines U خط دوم یافرعی
lines U اتصال فیزیکی به ارسال داده
lines U شعبه
lines U سیم
lines U در سمت
lines U صفی در خط
lines U لجام
lines U دهنه
lines U جاده
lines U طناب سیم
lines U رسن
lines U ریسمان
lines U رشته بند
lines U ردیف
lines U سطر
lines U : خط
lines U رشته
lines U : خط کشیدن
lines U خط صف
lines U طناب خط
lines U خط
lines U پوشاندن
lines U استرکردن
lines U ترازکردن
lines U اراستن
lines U بخط کردن
lines U خط دار کردن
lines U خط انداختن در
front lines U خطوط مقدم
front lines U خط مقدم جبهه
fraunhofer lines U خطوط فرانهوفر
frapping lines U طناب تعادل کمکی ناو
flying lines U لولههای متحرک
stream lines U خطوط جریان
inside lines U خطوط حمله شمشیربازی
front lines U خطوط جلو جبهه
ghost lines U نوارهای فسفردار
grid lines U خطوط شبکه
guide lines U دستورالعملها
guide lines U خط مشیها
hard lines U سختی
hard lines U بدبختی
flow lines U خطوط جریان
floating lines U خطوط مواج عکس هوایی
boundry lines U خطوط اطراف زمین والیبال
balmer lines U خطوط بالمر
contour lines U خطوط میزان منحنی
adjacent lines U خطهای مجاور
contour lines U منحنی تراز
contour lines U خط هم ارتفاع
cotidal lines U خطوط هم مد
cotidal lines U خطوط مدیکسان
dark lines U خطوط تاریک
dedicated lines U خطوط اختصاصی
drawing lines U خط کشی
equipotential lines U خطوط هم پتانسیل
extension lines U خطوط دنباله
floating lines U خطوط مواج برجسته نگاری وبرجسته بینی
buttock lines U نیمرخ تلاقی صفحات قائم باسطح اجسام صلب
isostatic lines U خطوط ایزواستاتیک
to read between the lines U معنی پوشیده نوشته یا سخنی را دریافتن
two parallel lines U دو خط موازی
voltage between lines U ولتاژ بین خطوط
hot lines U تلفن قرمز
hot lines U خط تلفنی بیست و چهار ساعته
fuel lines U خطوطسوخت
lines of latitude U خطوطعرضجغرافیایی
lines of longitude U خطوططولجغرافیایی
suspension lines U خطوطآویزان
read between the lines <idiom> U پیدا کردن مفهوم ضمنی
curvature lines U خطوط منحنی
curvature lines U خطوط مدور
lazy lines U سفیدک [رشته تارهای نخ پود که در پشت فرش آزاد بوده و جزء گره قرار نگرفته اند.]
symmetry lines U خطوط تقارن
spectral lines U خطوط طیفی
side lines U محوطه بیرون از خط کناری
lines man U سرباز صف
lines of communication U خطوط مواصلاتی
lines of force U خطوط قوا
lines of force U خطوط نیرو
load lines U علایم بارگیری
marriage lines U گواهی نامه عروسی
open lines U خطوط باز شطرنج
papillary lines U خطهای برجسته انگشتها
passage of lines U عبور از خط
passage of lines U عبور کردن ازخط یک یکان دیگر
striped lines U خطوط راه راه [همچون نقش محرمات]
retrace lines U خطهای بازگشتی
return lines U خطهای بازگشتی
stepped lines U خطوط کنگره ای [خطوط شکسته] [در اطراف نگاره ها و اشکال فرش های هندسی باف و روستایی. گاه بجای استفاده از خطوط صاف از این خطوط استفاده می شود.]
active lines U خطهای فعال
branch lines U خط فرعی
plumb lines U خط قائم
assembly lines U خط کلی
punch-lines U لب مطلب
main lines U خط اصلی
main lines U کانال اصلی
main lines U نهر مادر
main lines U نهر اصلی
clothes lines U ضبه زدن و انداختن حریف
party lines U خط دستهای
party lines U مرز مشترک
party lines U خط مشترک
party lines U خط خصوصی تلفن
power lines U خط جریان قوی
branch lines U شاخه
plumb lines U ریسمان شاغول
punch-lines U جمله اساسی واصلی
plumb lines U خط عمودی
picket lines U خط پرچین
picket lines U خط نرده ها
picket lines U خط دستکها
absorption lines U خطوط دراشامی
picket lines U صف کارگران اعتصابی
assembly lines U تیمار خط
assembly lines U دستگاهی که اشیاء یا مصنوعاتی را پشت سرهم ردیف میکند تا بمحل بسته بندی برسد
absorption lines U طیف جذبی
assembly lines U خط مونتاژ
assembly lines U خط تولید
plumb lines U شاقول
production U کنترل ساخت یک محصول
production U تولید حجم بزرگ محصولات
production U حاصل دادن
production U الگوریتم فشرده سازی با کیفیت بالای ویدیویی با استفاده ترتیب ویدیویی تمام حرکتی DIV
production U تولید محصول
production U سرعت ساخت محصول
production U اقامه
production U ارائه
production U ساخته شده طبق طرح کارخانه اتومبیل سازی موتورسیکلت ساخته شده طبق طرح کارخانه
production U محصول عمل
production U ارائه ساخت
production U تولید کردن
over production U محصول زیادی
production U فرآورده کارگاه
production U عمل اوری ساخت
production U استخراج
production U فراورده محصول
production U تولید
over production U عمل اوزدن کالایی بیش ازاندازهای که بدان نیازمندی هست
production U ایجاد
production U فراوری
production U ساخت مواد برای فروش
production U تولید دستهای
magnetic lines of force U خطوط قوای مغناطیسی
microwave transmission lines U خطوط انتقال ریزموج
magnetic lines of force U خطوط نیروی مغناطیسی
equal cost lines U خطوط هزینه برابر
emission spectrum lines U خطوط نشری
production efficiency U کارائی تولید
production efficiency U کارائی در تولید
production engineer U مهندس تولید
production facility U سهولت تولید
production frontier U مرز تولید
production function U تابع تولید
production gap U شکاف تولید
production time U زمان ساخت
relations of production U رابطه تولید
census of production U امار سرشماری
roundabout production U تولید با کارائی بیشتر
production cost U ارزش ساخت
production cost U هزینه تولید
production control U کنترل تولید
production process U روند ساخت
production program U برنامه تولید
production programme U برنامه تولید
production routine U روال تولید
production rule U قاعده
production rule U تولید
production run U اجرای یک برنامه اصلاح شده که بطور معمول اهدافش راباتمام می رساند
production technique U فن تولید
production technique U روش فنی تولید
production account U حساب تولید
production base U مبنای تولید یا تولیدات ملی
production capacity U فرفیت تولید
production coefficient U ضریب تولید
scale of production U مقیاس تولید
series production U سری سازی
production time U زمان تولید
batch production U تولید زیاد یک نوع کالا
an artistic production U عمل یا کار صنعتی
production adviser مشاوره محصولات
production desk U میزمحصولات
production of sound تولیدات صدا
production platform U سکویتولیدات
aliterary production U تصنیف
production line U خط تولید
aliterary production U فراورده یا محصول ادبی تالیف
production factors U عوامل تولید
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com