Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 56 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
producer console
U
کنسولتولید
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
console
U
کنسول
[نوعی ستون نگهدارنده تزئینی یا پیش گردی]
console table
U
میزی که پایههای کج داردوبه دیوارتکیه میدهند
control console
U
پیشانه کنترل
control console
U
کنسول کنترل
display console
U
پیشانه نمایشگر
display console
U
کنسول نمایش
console printer
U
چاپگر کنسول
duplex console
U
پیشانه مضاعف
master console
U
پیشخوان اصلی
operator console
U
پیشانه متصدی
operator console
U
پیشانه اپراتور
systems console
U
پیشانه سیستم ها
console operator
U
اپراتور کنسول
operator console
U
کنسول اپراتور
key-console
U
[تیر یک طرف بسته شده]
To comfort (console) someone.
U
از کسی دلجویی کردن
sound console
پایه صدا
score-console
U
صفحهنمایشامتیاز
organ console
U
قسمتهایکنسول
information console
U
کنسولاطلاعاتی
centre console
U
میزفرمانمرکزی
systems console
U
میزفرمان سیستم ها
vacuum system console
U
کاهشدهندهسیستمخلاء
console type writer
U
ماشین تحریر میز فرمان
computer control console
U
panel control
producer
U
ژنراتور
producer
U
فراور
producer
U
شخص یا شرکت یا کشور تولید کننده
producer
U
تولیدکننده
producer
U
عمل اورنده سازنده باراورنده
producer
U
مولد
producer
U
سازنده
producer
U
تولید کننده
producer
U
تولید کننده مولد
producer
U
فراورگر
producer's goods
U
مواد تولیدی
producer advertising
U
تبلیغ محصولات صنعتی
marginal producer
U
تولید کننده نهائی
technical producer
U
محصولاتتخصصی
producer goods
U
کالاهای تولیدی
producer buyer
U
خریدار صنعتی
producer goods
U
کالاهای سرمایهای
producer advertising
U
تبلیغ توسط سازنده
producer surplus
U
مازاد تولید کننده
producer surplus
U
اضافه ارزش تولید کننده
producer's goods
U
هرچیزی که تولید کننده یا صاحب کارخانه در جهت تولید جنس دیگری ازان استفاده کند
producer's risk
U
ریسک تولید کننده
rational producer
U
تولید کننده منطقی
producer's goods
U
کالاهای مولد
producer's goods
U
کالاهای سرمایهای کالاهای تولیدی
the producer and the consumer
U
تولید کننده و مصرف کننده
the well was a bad producer
U
ان چاه یک چاه نفت خیز خوبی نبود
technical producer monitor
U
صفحهنمایشگرمحصولاتفنی
producer durable equipment
U
تجهیزات با دوام تولیدی
producer price index
U
شاخص قیمت تولیدی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com