English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
primary standard U استاندارد اولیه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
primary standard grade U خلوص استاندارد اولیه
Other Matches
primary U اولیه
primary U مقدماتی اصلی
primary U کلمه شناسایی یکتا که یک ورودی از پایگاه داده ها انتخاب میکند
primary U تنها ایستگاه در شبکه داده که میتواند مسیر انتخاب کند و ارسال کند
primary U وضعیت این ایستگاه موقت است و از یک ایستگاه به دیگری ارسال میکند
primary U اولین یا ابتدایی یا بسیار مهم
primary U کانالی که ارسسال داده را بین دو وسیله بر عهده دارد
primary U ابتدایی مقدماتی
primary U ابتدایی
primary U عمده
primary U اصلی
primary needs U نیازهای نخستین
primary U ورودی
primary U نخستین
primary U خط ارتباط و با کارایی بالا ISDN
primary U مقدماتی نخستین
primary U 1-حافظه کوچک با دستیابی سریع داخلی در سیستم کامپیوتری
primary U که برنامه جاری را ذخیره میکند 2-حافظه اصلی داخل سیستم کامپیوتری
primary U که کانالهای B جداگانه را که میتواند ارسال سیگنال و کنترل پاس چند کیلوبایت در ثانیه را که روی کانال D ارسال می کنند را پشتیبانی کند
primary gain U بهره اصلی بیماری
primary planets U سیارات عمده
primary alcohol U الکل 1 درجه
primary alcohol U الکل نوع اول
primary amentia U نقص عقل نخستین
primary treatment U پاکسازی نخستین
primary anxiety U اضطراب نخستین
grounded primary U مدار ورودی زمینی
primary colors U رنگهای اصلی
primary consumers U مصرف کنندگان نخستین
primary current U جریان ورودی
primary drive U سائق نخستین
primary armament U جنگ افزار اصلی
primary colors U رنگهای نخستین
primary coil U پیچک راه انداز
primary cognizance U تحقیقات اولیه روی یک مسئله
primary cognizance U شناختهای اولیه
primary cluster U تشکیل ورودیهای یک جدول در اطراف یک خانه منفردجدول
primary circuit U مدار ورودی
primary center U مرکز اولیه
primary center U مرکز عمده
primary cell U پیل ساده
primary carbon U کربن نوع اول
primary carbon U کربن 1 درجه
primary body U جسم اولیه
primary electron U الکترون اولیه
primary emission U صدور اولیه
primary memory U حافظه رایانه [علوم کامپیوتر]
primary zones U نواحی نخستین
primary wire U سیم ورودی
primary winding U سیم پیچ ورودی
primary treatment U تصفیه نخستین
primary track U شیار اصلی
primary track U شیار اولیه
primary tenses U زمانها یاصلی و گذشته وماضی قریب و ماضی بعید
primary structure U ساختمان اولیه
primary structure U ساختمان اصلی
white primary U اخذ اراء مقدماتی حزبی
primary covert U پرهایاولیه
primary memory U حافظه کامپیوتر [علوم کامپیوتر]
primary accused U متهم اصلی
primary material U مواد اولیه فرش [همچون نخ و رنگ]
primary colour U رنگهایاصلی-قرمز RedسبزGreen آبیBlue
primary root U ریشهاولیه
primary mirror U آئینهابتدائی
primary marshalling U راهاولیه
primary storage U حافظه اولیه
primary storage U انباره اولیه
primary reinforcer U تقویت کننده نخستین
primary mission U ماموریت اصلی
primary masses U نقاط مادی اولیه
primary key [کلید اصلی، همچنین کلید اولیه نامیده می شود، یک کلید در یک پایگاه داده رابطه ای است که منحصر به فرد برای هر رکورد است.]
primary investment U سرمایه گذاری اولیه
primary interest U هدف توجه اصلی
primary interest U مسئولیت اصلی
primary inputs U نهادههای اولیه
primary inputs U دادههای اولیه
primary industries U صنایع اولیه
primary hypertension U افزایش اولیه فشار خون
primary motivation U انگیزش نخستین
primary personality U شخصیت نخستین
primary planets U سیارات کبار
primary reinforcement U تقویت نخستین
primary reciever U دریافت کننده توپ که هدف اصلی پاس است
primary products U محصولاتی که به عنوان مواد اولیه بکار برده میشود
primary products U محصولات پایه
primary products U محصولات اولیه
primary productivity U فراوردگی نخستین
primary processes U فرایندهای نخستین
primary position U موضع ابتدایی
primary position U موضع اصلی
primary group U گروه نخستین
primary schools U دبستان
primary colours U رنگهای اصلی
primary education U اموزش ابتدایی
primary school U دبستان
primary sensory area U ناحیه حسی نخستین
primary storage unit U واحد انبارش اولیه
primary mental abilities U تواناییهای عقلی نخستین
primary cosmic rays U پرتو کیهانی
primary mental deficiency U عقب ماندگی ذهنی نخستین
primary consumers: herbivores U گیاهخواران
primary consumers: herbivores U مصرفکنندهاولیه
primary projection area U ناحیه فرافکنی نخستین
primary process thinking U اندیشیدن در فرایند نخستین
net primary production U تولید خالص نخستین
middle primary covert U پرهایاولیهمیانی
primary cosmic rays U تابش کیهانی
primary vowel sounds U صداهای اصلی
to act through primary agents U به وسیله پاسخگویان اصلی عمل کردن
primary diagonal [matrix] U قطر اصلی [ریاضی]
gross primary product U تولید ناخالص نخستین
standard U سنجه
standard U طبیعی یا معمولی
standard U تابعی که یک تابع که زیاد اجرا شود را اجرا میکند مثل ورودی صفحه کلید یا صفحه نمایش
standard U حالت اجرای ویندوز ماکروسافت که از حافظه گسترده استفاده میکند ولی امکان چند کاره بودن در برنامههای کاربردی Dos را نمیدهد
standard U محدوده رنگها که در یک سیستم مشخص فراهم هستند و توسط تمام برنامه ها قابل اشتراک هستند
standard U متن یا فرم یا پاراگراف چاپ شده طبیعی که چندین بار استفاده شود.
standard U اولین مگا بایت حافظه در PC.
standard U نامهای که بدون تغییر به متن اصلی فرستاده میشود ولی سپس با درج نام و آدرس افراد مختلف مشخص میشود
standard U واسط بین دو یا چند سیستم که از استانداردهای از پیش تعیین شده پیروی می کنند
standard U خصوصیات خاص که به صورت طبیعی در سیستم کامپیوتری وجود دارد
standard U دو میله عمودی پرش با نیزه یا پرش ارتفاع میله عمودی تکیه گاه وزنه
standard U اقلام مورد نیازی که جانشین کالای نظامی می شوند
standard U کالای جانشین رزمی
standard U مطابق نمونه مطابق معیار عمومی معمولی
standard U استاندارد
standard U مرسوم
standard U متداول
standard U نشان پرچم
standard U متعارفی
standard U اقلام قابل قبول برای جانشینی کالای نظامی
standard U استانده
standard U نورم مقیاس
standard U یکسان معیار
standard U همگون یکنواخت یکجور
standard U همشکل
standard U همسان
standard U قانونی
standard U عیار قانونی استاندارد مقرر
standard U نمونه قانونی
standard U نمونه قبول شده معین
standard U معیار
standard U قسمت ساکن دستگاه
standard U معمولی
standard U متعارف
standard U مقرر قانونی
standard A U استانداردA
standard U الگو
standard U استاندارد همگون
standard U قالب
standard interface U رابط استاندارد
standard item U اقلام نمونه یا استاندارد یامطابق معیار تعیین شده
standard bearer U علمدار
standard bearer U پیشوا
standard bearers U پرچم دار
standard bearers U علمدار
standard language U زبان متعارف
standard bearers U پیشوا
standard class U درجه استاندارد
standard lens U نفراستاندارد
standard interface U واسطه استاندارد
standard gauge U اندازه معمولی
standard costs U هزینههای استاندارد
standard costs U هزینههای نرمال
standard deviation U انحراف معیار
standard error U خطای معیار
standard error U خطای استاندارد
standard bearer U پرچم دار
standard error U خطای پایه
standard error U خطای استانده
standard feature U خصیصه متعارف
standard form U صورت متعارف
standard function U تابع استاندارد
standard conditions U شرایط متعارفی
standard time U زمان استانده
standard rate U نرخ استاندارد
standard price U قیمت پایه
standard price U قیمت استاندارد
standard pitch U گام استاندارد
standard penetration U ازمایش نفوذی استاندارد
standard ohm U اهم استاندارد
standard motor U موتوراستاندارد
standard motor U موتور معمولی
standard metre U متر قانونی یا قبول شده
standard method U روش استانده
standard measure U اندازه استاندارد
standard load U بار مهمات مطابق نمونه یا تنظیم شده
standard rudder U 51 درجه سکان
standard section U پروفیل استاندارد
standard solution U محلول استاندارد
standard error U خطای معدل
wage standard U دستمزد استانده
system standard U استانداردسیستم
system standard U معیار سیستم
standard trench U سنگر معمولی
standard time U زمان رسمی
standard time U ساعت بین المللی ساعت استاندارد
standard time U وقت بین المللی
standard subroutine U زیرروال متعارف
standard stimulus U محرک معیار
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com