English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
price elasticity of demand U کشش قیمتی تقاضا
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
demand elasticity U درصد تغییرتقاضای یک کالا نسبت به درصد تغییر قیمت ان کالا
demand elasticity U کشش تقاضا
elasticity of demand U کشش تقاضا
income elasticity of demand U کشش
income elasticity of demand U درامدی تقاضا
income elasticity of demand U تغییر مقدار تقاضابرای یک کالا درنتیجه درامدمصرف- کننده . فرمول کشش درامدی تقاضا : q/I *dI / dq = E
arc elasticity of demand U کشش کمانی تقاضا
arc elasticity of demand U عبارت از کشش تقاضا بین دو نقطه روی منحنی تقاضا که بوسیله فرمول زیر محاسبه میشود :
arc elasticity of demand U /
arc elasticity of demand U *
cross elasticity of demand U کشش متقاطع تقاضا
cross elasticity of demand U درصدتغییر تقاضای یک کالا نسبت به درصد تغییر قیمت کالای دیگر فرمول کشش متقاطع عبارت است از :
arc elasticity of demand U = Eنسبت فوق نسبت مقدار تقاضابه قیمت کالاست
cross elasticity of demand U = Eab
cross elasticity of demand U *
price elasticity U کشش قیمت
price elasticity U حساسیت قیمت
price elasticity of supply U کشش قیمتی عرضه
demand price U حداکثر قیمتی که خریداران کل را در بازار بخصوص جذب میکند
marginal demand price U قیمت تقاضای نهائی
elasticity U کشسانی
elasticity U کشواری
zero elasticity U کشش صفر
elasticity U قوه ارتجاع الاستیسیته
elasticity U قابلیت ارتجاعی
elasticity U کشش
elasticity U جهمندی کشسانی
elasticity U ارتجاعی
elasticity U نوانی
elasticity U الاستیسیته
elasticity U برجهندگی
elasticity U خاصیت فنری قابلیت ارتجاع و خم شدن قابلیت انعطاف
elasticity U خاصیت فنری
elasticity U حساسیت
elasticity U قابلیت ارتجاع
elasticity U جهندگی
zero elasticity U بدون کشش
coefficient of elasticity U ضریب کشش
coefficient of elasticity U ضریب حساسیت
coefficient of elasticity U ضریب کشسانی
unit elasticity U کشش واحد
elasticity of substitution U کشش جانشینی
elasticity of supply U کشش عرضه
elasticity of production U کشش تولید
elasticity modulus U ضریب کشسانی
limit of elasticity U حد ارتجاعی
modulus of elasticity U مدول الاستیسیته
modulus of elasticity U ضریب ارتجاعی ضریب فنری ضریب جهندگی
modulus of elasticity U ضریب شکل
limit of elasticity U حد کشسانی
modulus of elasticity U ضریب برجهندگی
modulus of elasticity U مدول نوانی
modulus of elasticity U ضریب کشسانی
modulus of elasticity U ضریب ارتجاعی
elasticity coefficient U ضریب کشش
point elasticity U کشش نقطهای
elasticity of factor substitution U وقتی که قیمت نسبی عوامل تغییرمیکند .
coefficient of cross elasticity U ضریب کشش متقاطع
modulus of elasticity in shear U ضریب کشسانی در برش
shear modulus of elasticity U ضریب کشسانی برینشی
modulus of elasticity in shear U ضریب ارتجاعی برشی
shear modulus of elasticity U ضریب ارتجاعی برشی
elasticity of factor substitution U کشش جانشینی عوامل مقیاسی از درجه قابلیت جانشینی بین عوامل تولید در هر فرایند تولیدی
bulk modulus of elasticity U ضریب کشسانی حجمی
demand U تقاضای خرید کالا
demand U جابجایی فایل هاو داده از وسیله ذخیره سازی جانبی به یک وسیله با سرعت دستیابی بالا در صورتی که توسط پایگاه داده مورد نیاز باشد
to be in demand U طالب داشتن
demand [of] U درخواست [خواست] [طلب] [تقاضا] [از]
demand U درخواست مطالبه
demand U پردازش داده وقتی که آماده شد ونه منتظر ماندن برای آن
demand U درخواست کردن
demand U مطالبه تقاضا کردن
demand U تقاضا کردن
demand U نیاز احتیاج
demand U خواست
demand U تقاضا
demand U درخواست
demand U مطالبه کردن
demand U نیاز
demand U تقاضا کردن تقاضا
demand U طلب
to be in demand U خریدارداشتن مطلوب بودن
demand U مطالبه
demand U تکنیک بار کردن بستههای پروتکل در حافظه فقط در صورتی که برای بخش خاصی نیاز باشند
demand U خواستارشدن
demand U تقاضا برای انجام چیزی
on demand U بنا به تقاضا
demand U نیاز
demand U تقاضا برای چیزی و توقع دریافت آن
demand U یچ کردن بین مدارها وقتی نیاز باشد
demand U نرم افزار سیستم که صفحات را از سیستم حافظه مجازی بازیابی میکند در صورت نیاز
on demand U به در خواست به مجرد تقاضا
demand U احتیاج
demand U انتقال داده مستقیم بین پردازنده و فضای ذخیره سازی
on demand U عندالمطالبه
energy demand U مطالبه انرژی
we demand p in our contract U ما صراحت ودقت در قراردادمی خواهیم
demand surface U میزان تقاضا
elastic demand U تقاضای انعطاف پذیر
demand processing U پردازش بر اساس نیاز
demand side U طرف تقاضا
demand surface U سطح تقاضا
demand shift U انتقال تقاضا
derived demand U تقاضای مشتق شده
derived demand U تقاضابرای یک عامل تولید که خوداز تقاضا برای کالایی که ان عامل تولید در ان بکار میرودناشی میشود .
effective demand U تقاضای موثر
demand shift U تغییر تقاضا
effective demand U تقاضای موثرعبارت است از مقدار کالائی که خریداران در قیمتهای موجود مایل و قادر به خریدان هستند
elastic demand U تقاضای با کشش
elastic demand U تقاضای کشش دار
elastic demand U حساس
demand schedule U جدول تقاضا
demand satisfaction U تحویل اماد مورد نیاز
demand shift U جابجائی تقاضا
demand satisfaction U تحویل درخواستها
demand report U گزارشی که به هنگام نیازتولید میشود
demand side U ستون تقاضا
excess demand U تقاضای بیش از حد
supply and demand U عرضه و تقاضا
market demand U تقاضای بازار
maximum demand U تقاضای بیشینه
maximum demand U پیک بار
maximum demand U بار پیک
maximum demand U بار حداکثر
measurement of demand U اندازه گیری تقاضا
measurement of demand U تخمین تقاضا
quantity of demand U مقدار تقاضا
planned demand U تقاضای برنامه ریزی شده
peak demand U بیشترین تقاضا
peak demand U حداکثر تقاضا
payable on demand U پرداخت عندالمطالبه
replacement demand U نیازمندیهای جایگزینی تقاضای جایگزینی پرسنل
law of demand U براساس قانون تقاضا مقدار تقاضای کالا باقیمت ان کالا رابطه معکوس دارد . هر چه قیمت کالا بالاتررود مقدار تقاضا برای کالاکمتر میشود
law of demand U قانون تقاضا
excess demand U تقاضای زیادی مازاد تقاضا
excess demand U درخواست بیش از حد درخواست اضافی
excess demand U درخواست مازاد
excess demand U فزونی تقاضا
factor demand U تقاضای عوامل
final demand U تقاضای نهائی
total demand U تقاضای کل
financed demand U احتیاجاتی که تامین اعتبارشده اند نیازمندیهایی که هزینه ان پرداخت شده
to meet a demand U تقاضایی را براوردن
national demand U تقاضای ملی
inelastic demand U تقاضای بی کشش
inelastic demand U تقاضای غیر حساس
inelastic demand U تقاضای غیر قابل کشش تقاضا برای اجناسی که به علت گرانی بیش از حد فقط طبقه خاصی قادر به خرید ان می باشند
joint demand U تقاضای مشترک
offer and demand U عرضه و تقاضا
within three days of demand U در طی سه روز پس از تقاضا
demand accommodation U تنظیم تقاضای یکانها با موجودی انبار
demand accommodation U تعدیل درخواستها
demand code U رمز درخواست
demand code U شماره رمزبرگ درخواست
demand curve U منحنی تقاضا
demand deposit U سپرده بانکی که بدون چک میتوان برداشت کرد
demand deposit U سپرده دیداری
demand deposit U سپرده جاری
demand factor U ضریب تقاضا
aggregate demand U تقاضای کل
change in demand U تغییر تقاضا
to make a demand on somebody U مطالبه کردن از کسی
To demand ones right. To get ones due. U حق کسی را خواستن ( گرفتن )
complementary demand U تقاضای مکمل
complementary demand U تقاضای تکمیلی
composite demand U تقاضای مرکب
composite demand U تقاضا برای کالا در موارد استفاده متفاوت مانند استفاده از گازوئیل درمصارف خانگی و مصارف صنعتی
information on demand U اطلاعات با تقاضا
demand factors U عوامل تقاضا
demand factors U عواملی که درتغییر تقاضا موثرند عبارتنداز : درامد
demand frequency U نواخت تکرار درخواستها تعداد درخواستهای رسیده
demand function U تابع تقاضا
demand note U چک تمسک
demand paging U صفحه بندی مورد نیاز
demand management U مدیریت تقاضا
demand meter U تقاضاسنج
demand note U مطالبه نامه
demand note U سفته
demand paging U در سیستم ذخیره مجازی انتقال یک صفحه از حافظه به حافظه واقعی به هنگام نیازمندی است
demand forecast U پیش بینی تقاضا
demand for money U تقاضا برای پول
demand for payment U تقاضای پرداخت
demand factors U پیش بینی قیمت کالا در اینده توزیع درامد جامعه
demand factors U جمعیت سلیقه قیمت کالاهای دیگر
money demand U تقاضا برای پول
demand pattern U الگوی تقاضا
demand paging U صفحه بندی تقاضا
supply and demand law U قانون عرضه و تقاضا
maximum demand pointer U عقربه مصرف حداکثر
by popular [demand] request U درخواست توده پسند
maximum power demand U مصرف حداکثر
speculative demand for money U تقاضا برای پول بمنظور انگیزه سفته بازی
demand oxygen system U سیستم اکسیژنی که در ان جریان اکسیژن به صورت تناوبی و همزمان با تنفس شخص باشد
demand oriented pricing U قیمت گذاری با توجه به شرایط تقاضا
maximum demand meter U حداکثر مقدار سنج
chemical oxygen demand U نیاز شیمیایی اکسیژن
law of supply and demand U قانون عرضه و تقاضا
precautionary demand for money U تقاضای احتیاطی برای پول تقاضا برای پول بمنظورانگیزه احتیاطی
kinked demand curve U و اگر فروشنده قیمت کالا راکاهش دهد فروش وی بیشترنخواهد شد زیرا سایرفروشندگان قیمت خود راپائین اورده و از کاهش قیمت تبعیت میکنند .
market demand schedule U صورت تقاضاهای خریدارجزء در بازار
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com