Perdic | pressure die casting | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 205 (11 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	pressure die casting U	ریخته گری حدیدهای فشاری

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words

	brass pressure casting U	برنج ریختگی فشاری
	pressure casting U	قطعه ریخته گری فشاری
	pressure die casting machine U	دستگاه ریخته گری حدیدهای فشاری
	pressure die casting process U	فرایند ریخته گری حدیدهای فشاری
Other Matches

	To bring pressure to bear . To exert pressure . U	فشار خون دارد
	To bring pressure to bear . To exert pressure . U	اعمال فشار کردن
	casting U	چدن ریزی
	casting U	ریخته گری
	casting U	ریختن فلز مذاب به داخل قالب
	casting U	روش قلاب اندازی
	casting U	ریخته گی
	casting U	قطعه ریخته گی
	die casting U	ریختن فلزات تحت فشار ریخته گری حدیدهای
	bottom casting U	قطعات ریخته گی بسته
	steel casting U	پروفیل فولادی ریخته گری
	spin casting U	پرتاب قلاب ماهیگیری باوسایل چرخان
	slip casting U	روش ریخته گری لغزشی
	tournament casting U	مسابقه قلاب اندازی
	shell casting U	ریخته گری پوستهای
	sand casting U	ریخته گری ماسهای
	art casting U	ریخته گری صنعتی
	bait casting U	پرتاب نخ ماهیگیری با طعمه
	sand casting U	ریخته گری قطعات فلزی باقابهای ماسهای
	centrifugal casting U	ریخته گری گریز از مرکز سانتریفوژ
	casting out nines U	مقابله نه نهی
	pump casting U	بدنه پمپ
	composite casting U	ترکیبی
	down hill casting U	ریخته گری مستقیم
	die casting U	روشی که در ان فلز مذاب بافشار هیدرولیکی به داخل قالبهایی رانده میشود
	direct casting U	ریخته گری مستقیم
	press casting U	ریخته گری فشاری
	precision casting U	ریخته گری دقیق
	casting votes U	رای قاطع
	group casting U	ریخته گری گروهی
	group casting U	ریخته گری
	non ferrous casting U	قطعه ریخته گی غیراهنی
	fusion casting U	ریخته گری ذوبی
	fly casting U	مسابقه پرتاب طعمه مصنوعی بدون قلاب برای سنجش دقت
	metal casting U	ریخته گری فلز
	casting rod U	چوب ماهیگیری
	composite casting U	ریخته گری مرکب
	casting vote U	رای قاطع
	mallable casting U	ریخته گری چکش خوار
	iron casting U	ریخته گری اهن
	fly casting U	استفاده از حشره مصنوعی درماهی گیری
	ingot casting U	ریخته گری شمش
	spin casting reel U	قرقره چرخان ماهیگیری
	permanent mold casting U	ریجه
	shell moulded casting U	قطعه ریختگی قالب گیری پوستهای
	centrifugal casting process U	طریقه ریخته گری گریز از مرکز
	mis run casting U	ریخته گری ناقص ریخته گری نادرست
	mis run casting U	ریخته گری غلط
	steel casting foundry U	ریخته گری پروفیل فولاد
	ingot casting car U	واگن ریخته گری شمش
	centrifugal casting machine U	دستگاه ریخته گری گریز ازمرکز
	direct chill casting U	ریخته گری مستقیم تبریدی
	pig casting machine U	دستگاه ریخته گری شمش
	die casting process U	فرایند ریخته گری حدیدهای
	die casting machine U	دستگاه ریخته گری حدیدهای
	die casting alloy U	الیاژ ریخته گری حدیدهای
	dry sand casting U	ریخته گری ماسهای خشک
	continous casting plant U	تاسیسات ریخته گری دائمی
	continous casting method U	روش ریخته گری دائمی
	gravity die casting U	ریخته گری حدیدهای ثقلی
	rate of die casting U	سرعت ریخته گری حدیدهای
	centrifugal casting process U	فرایند ریخته گری گریز ازمرکز
	spin casting rod U	چوب ماهیگیری با قرقره چرخان
	hot mold centrifugal casting process U	فرایند ریخته گی گریز از مرکزگرم
	f.pressure U	فشارمایع
	pressure U	مشقت
	pressure U	فشردن مضیقه
	pressure U	بار
	pressure U	سنگین
	pressure U	فشار هوا
	pressure U	بار سنگین مصائب وسختیها
	pressure U	فشار
	pressure from outside U	فشار از بیرون [خارج]
	pressure cook U	تحت فشار پختن
	pressure breathing U	تنفس مصنوعی دادن با تولیداختلاف فشار هوا دستگاه تنفس یدکی اکسیژن برای خلبان
	pressure balance U	فشارسنج
	pressure altitude U	ارتفاع از روی دستگاه فشارسنج هواپیما ارتفاع فشارسنجی
	partial pressure U	فشار جرئی یا سهمی
	partial pressure U	[فشار اولیه و جزئی که در اثر شانه کوبی و یا کشیدن تار در چله کشی به نخ های تار وارد می شود.]
	pressure drop U	افت فشار
	pressure face U	سمت فشار
	pressure device U	عامل فشاری مین
	pressure device U	ماسوره فشاری
	pressure curve U	منحنی فشار
	time pressure U	فشار زمانی
	pressure cook U	دردیگ زودپزپختن
	pressure cook U	دیگ زودپز
	pressure curve U	خم فشار
	pressure of time U	فشار زمانی
	pressure cabin U	بخشی از هواپیما که افراد وخدمه در ان قرار دارند وهمیشه فشار در ان برابر یابیشتر از حد تعیین شده است
	pressure cabin U	هواپیمای دارای دستگاه تهویه مقاوم با فشار هوا
	pressure fraction U	کسر فشاری
	pressure adjustment U	تنظیم فشار
	pore pressure U	فشار درونی
	mean effective pressure U	فشار موثر متوسط
	manifold pressure U	فشار گازگاه
	low pressure U	منطقه کم فشار
	low pressure U	فشار خفیف
	low pressure U	فشار کم
	loss of pressure U	افت فشار
	to be under deadline pressure U	عجله داشتن
	lateral pressure U	فشار جانبی
	pressure gage U	فشارسنج
	kinetic pressure U	فشار سینتیک
	molding pressure U	فشار قالب
	molding pressure U	فشار پرس
	oil pressure U	فشارسنج روغن
	pressure above the atmosphere U	فشار بالای جو
	pore pressure U	فشارمنفذی فشار اب منفذی فشار خنثی
	low pressure U	سهل العبور
	pitot pressure U	فشار برخورد هوا که به منظور اندازه گیری سرعت هوا بکار میرود
	pitot pressure U	فشار وارد به انتن فشارسنج هواپیما یا ناو فشار انتن فشارسنج
	piston pressure U	فشار پیستون
	partial pressure U	فشار جزیی
	pressure weldable U	قابل جوشکاری فشاری
	osmotic pressure U	فشار اسمزی
	oil pressure U	دستگاه اندازه گیری فشار روغن
	partial pressure U	فشار جزئی
	pressure front U	جبهه موج ضربتی ترکش گلوله اتمی میدان موج ضربتی
	starting pressure U	فشار استارت
	wave pressure U	فشار حاصل از موج
	wheel pressure U	فشار چرخ
	reservoir pressure U	فشار مخزن
	reduced pressure U	فشار کاهیده
	reacted pressure U	فشار واکنش شده
	wind pressure U	فشار باد
	radiation pressure U	فشار تشعشع
	pulse pressure U	فشار نبض
	pressure welding U	جوشکاری فشاری
	pressure welding U	جوش فشاری
	pressure cookers U	دیگ زودپز
	pressure bar U	قسمتفشار
	pressure weld U	جوش دادن فشاری
	water pressure U	فشار اب
	vapour pressure U	فشار بخار اب
	static pressure U	فشار ثابت هوا
	static pressure U	فشار ایستایی
	swelling pressure U	فشار در اثر ازدیاد حجم
	systolic pressure U	فشارخون انقباضی
	sound pressure U	فشار صوت
	tire pressure U	فشار هوای لاستیک
	social pressure U	فشار اجتماعی
	to bear pressure upon U	فشار اوردن بر
	total pressure U	فشار کل
	uplift pressure U	فشار بالابرنده
	vapor pressure U	فشار مولکولهای بخار روی دیواره فرف یا محفظه برابر فشارهای جزئی یا سهمی
	vapor pressure U	فشار بخار
	pressure wave U	موج فشار
	pressure transducer U	مبدل فشار
	pressure tendency U	گرایش فشار
	pressure screw U	پیچفشرده
	pressure tube U	لولهفشار
	pressure vessel U	فرف
	pressure lamp U	چراغ تلمبهای
	pressure hull U	بدنه ضد فشار
	pressure head U	ارتفاع فشار
	pressure vessel U	فشار
	water under pressure U	آبتحتفشار
	The pressure of the atmosphere U	فشار جو ؟( اتمسفر )
	pressure gradient U	گرادیان فشار
	He always works best under pressure . U	اگر تحت فشار قرار گیرد ؟خوب کارمی کند
	pressure gaverner U	تنظیم کننده فشار
	pressure gaverner U	ناطم فشار
	pressure gauge U	فشارسنج
	pressure plate U	صفحهنگهدار
	pressure dial U	درجهفشار
	pressure taping U	انشعاب فشار سنجی
	pressure sweeping U	روبیدن فشاری
	pressure surface U	سطح پیزومتریک
	pressure surface U	سطح فشار
	pressure change U	تغییراتفشار
	pressure control U	کنترلفشار
	pressure suit U	لباس مخصوص پرواز درارتفاعات زیاد
	sense of pressure U	حس فشار
	pressure sense U	حس فشار
	pressure regulator U	شیر فشار شکن
	pressure regulator U	شیر تنظیم
	pressure points U	نقطههای گیرنده فشار
	pressure of speech U	فشار تکلم
	pressure lubrication U	دستگاه روغنکاری فشاری
	pressure gauge U	فشار سنج ابگونه وموادمنفجره
	internal pressure U	فشار درونی
	back pressure U	پی فشار
	edge pressure U	فشار لبه
	economic pressure U	فشار اقتصادی
	earth pressure U	فشار خاک
	earth pressure U	رانش خاک
	earth pressure U	فشار حاصل از خاک
	soil pressure U	رانش خاک
	dynamic pressure U	فشار پویا
	dynamic pressure U	فشار محرکه درونی
	dynamic pressure U	فشار دینامیکی
	discharge pressure U	فشار تخلیه
	effective pressure U	فشار موثر
	barometric pressure U	فشار جو
	equilibrium pressure U	فشار تعادلی
	head pressure U	ارتفاع فشاری
	group pressure U	فشار گروهی
	gauge pressure U	فشار در عمق معین برحسب فشارسنج
	gage pressure U	فشار مانومتری