English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
power dive U شیرجه رفتن هواپیما
power dive U شیرجه
power dive U با استفاده از نیروی موتور طیاره
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
take a dive U تظاهر به ناک اوت
inward dive U شیرجه پشت به استخر
dive U غوطه خوردن
dive U غور
dive U غواصی کردن
dive U فرو رفتن
dive U تفحص کردن
dive شیرجه رفتن
dive شیرجه
height of the dive U ارتفاعپرش
back dive U شیرجه از پشت و فرود با پا
armstand dive U شیرجه توام با بالانس
backward dive U شیرجهبهپشت
armstand dive U بالانس برگشت
twist dive U پیچپرش
no decompression dive U غواصی کوتاه مدت یا در عمق کم که به هنگام صعود نیازبه توقف یا مکث در زیر اب ندارد
nose dive U شیرجه ناگهانی در هواپیما تنزل ناگهانی قیمت
nose dive U ناگهان شیرجه رفتن یا تنزل کردن
skin dive U غوص کردن
crash dive U ناگهان بزیر اب رفتن
starting dive U شیرجهآغاز
skin dive U زیر ابی رفتن
swan dive U شیرجه فرشته
swan dive U شیرجه
dive bombing U بمباران کردن در حالت شیرجه
dive schedule U جدول حداکثر زمان و عمق استخر برای شیرجه جدول نشاندهنده عمق و زمان ماندن زیر اب غواص
dive flap U ترمز هوایی از نوع فلپ
dive angle U زاویه شیرجه هواپیما
dive bomber U هواپیمای بمب افکن شیرجه هواپیمای عمودرو
scuba dive U فرورفتن غواص به زیر اب باوسایل
reverse dive U شیرجه وارونه
racing dive U شیرجه افقی دراغاز مسابقه
surface dive U غوص گرفتن در حال شنای درسطح اب
forward dive U شیرجه رو به اب با چرخش
hunger for power [craving for power] U میل شدید به قدرت
i did all in my power U انچه در توانم بود کردم
power down U قطع برق خاموش کردن
power down U خاموش کردن یک کامپیوتر یادستگاه جانبی اقداماتی که به هنگام خرابی برق یا قطع عملیات ممکن است توسط کامپیوتر برای حفافت حالت پردازنده و جلوگیری ازخرابی ان یا دستگاههای جانبی متصل به ان به اجرادراید
power down U قطع نیرو
power up U برق
e. power U نیروی اجرایی
power U زور
power up U روشن کردن
e. power U قوه مجریه
will power <idiom> U قدرت
p in power to do something U عدم نیروبرای کردن کاری
outside power U جریان خارجی
power saw U دستگاه اره
will-power U اراده
will-power U عزم راسخ
will-power U قدرت اراده
useful power U توان مفید
useful power U قدرت مفید
power saw U اره ماشینی
in power U دارای اختیارات
in power U صاحب مقام
power i U طرح شماره یک بازی با سه مدافع
power on U روشن کردن
power [over somebody/something] U قدرت [ بر کسی یا چیزی]
power U دولت
will-power U تصمیم
will to power U قدرت خواهی
power U قطعهای که اگر برای مدت زمان مشخص استفاده نشود خود را خاموش میکند
power U درشت نمایی قدرت دوربین
power U نرم افزار کامپیوترهای luptop و برخی صفحههای جدیدتر PC و صفحههای نمایش که برای حفظ انرژی قط عاتی که استفاده نمیشوند را به طور خودکار خاموش می کنند
power U اقتدار و اختیار
power U دستگاه برقی
power U خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش
power U بیان اینکه ولتاژ یک قطعه الکتریکی تامین شده است
power U توان
power U اعمال انرژی الکتریکی یا مکانیکی به یک وسیله
power U توان از دست رفته
power U نیرو
power U خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
power U حذف توان کامپیوتر
power U راندن
power U حداکثر تلاش در کمترین زمان
power U قوه
power U انرژی
power U توانایی
power U شدت
power U مجموعه بررسیهای سخت افزاری که کامپیوتر پس از روشن شدن انجام میدهد
power U منبع تغذیه که میتواند حتی پس از خرابی برق نیرو داشته باشد
power U توقف منبع تغذیه الکتریکی
power U قوه یا توان
power U قدرت نیرو
power U که باعث توقف کار کردن یا بد کار کردن قط عات الکتریکی میشود مگر اینکه باتری آنها برگردد
power U توان برقی
power U قدرت دیدذره بین
power U تنظیم خودکار CPU در یک وضعیت ابتدایی شناخته شده به سرعت پس از اعمال برق .
power U روشن کردن یا اعمال ولتاژ به یک وسیله الکتریکی
power U اقتدار سلطه نیروی برق
power U جعبه مستقل که برای مدار ولتاژ و جریان فراهم میکند
power U قدرت
power U توان نیرو
power U برتری
power U برق
power U اصط لاح ریاضی برای بیان تعداد دفعاتی که یک عدد باید در خودش ضرب شود.
power U واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
power U خاموش کردن یک وسیله
to the power of [three] U به توان [سه] [ریاضی]
power U توان [ریاضی]
power 0 U تلاش برای سرعت بیشتر ضمن مسابقه با 02 پاروزن پی درپی
power U زور بکاربردن
power U نیرو بخشیدن به نیرومند کردن
power U برقی
power U قوه [ریاضی]
power supply U منبع تغذیه
power of reservation U حق نگهداری وذخیره کردن
power stroke U مرحله قدرت
power supplay U منبع تغذیه
reactive power U توان هرز
rated power U هریک از چند حدود تعیین شده توان توربین گاز
r f power supply U منبع توان بسامد رادیویی
radiant power U شاره تابان
power supplay U منبع قدرت
power supply U منبع انرژی
pulling power U نیروی کشش
power structure U ساخت قدرت
power system U شبکه نیرو
power surge U برق ناگهانی
power supply U مبدل برق
power transformer U مبدل تغذیه
power transmission U انتقال انرژی
power transmission U انتقال قدرت
power test U ازمون قدرت
power traverse U مکانیسم حرکت سمت برقی دستگاه برقی حرکت سمت
power turret U برجک برقی
power transformer U ترانسفورماتور شبکه ترانسفورماتور قدرت
power unit U پیش راننده
tractive power U نیروی کشش
power user U کاربر پیشرفته
power supply U تامین کننده برق
power volleyball U والیبال قدرتی
predictive power U قدرت پیش بینی
power system U سیستم قدرت سیستم انرژی
power distribution U پخش قدرت
power function U این تابع در حقیقت چگونگی کارائی ازمون فرضهای اماری رابررسی مینماید
power function U تابع توانی
power function U تابع قدرت
power hacksaw U اره کمانهای
power hacksaw U کمان اره
power head U سر موتور
power head U نوک نیزه تیراندازی به ماهی
power house U کارخانه برق
power installation U تاسیسات جریان قوی
power jack U جک
power function U تابع توان
power fuel U سوخت
power forward U مامورجلوگیری از نزدیک شدن حریف به سبد
power dissipation U اتلاف قدرت
power consumption U مصرف برق
power consumption U مصرف قدرت
power consumer U مصرف انرژی مصرف توان
power consumer U مصرف برق
power circuit U مدار توان
power endurance U توان استقامت
power factor U ضریب توان
power factor U ضریب قدرت
power form U تیراندازی ایستاده با تیر وکمان
power forward U فوروارد قوی
power law U قانون توانی
power level U تراز توان
power loss U اتلاف توان
power play U نقشه تهاجمی
power play U حمله دسته جمعی
power play U وضع یک تیم نسبت به حریف بعلت عده بیشتر
power politics U سیاست زور
power politics U سیاست جبر زور طلبی
power rammer U زمین کوب مکانیکی
power shovel U ماشین خاک کش
power shovel U بیل مکانیکی
power slide U لغزش به کنار در پیچ مسیر
power source U منبع قدرت
power spectrum U طیف توانی
power pack U جعبه تغذیه
power pack U دستگاه تنظیم برق
power output U توان خروجی
power loss U تلف قدرت
power loss U گمگشتگی قدرت
power mains U شبکه جریان قوی
power mains U شبکه نیرو
power meter U دستگاه اندازه گیری توان توان سنج وات متر
power mower U چمن زن یا علف چین موتوری
power of production U نیروی تولید
power of reservation U حق اعتراض
power of the keys U اختیارات کلیسای پاپ
power outege U قطع قدرت
power outege U قطع برق
power steering U فرمان خودکار
reactive power U توان غیر فعال
power point U اتصالبرق
power failure U قطع برق
power cut U قطع برق
power blackout U رفتن برق
power failure U رفتن برق
power cut U رفتن برق
solar power U نیروی خورشیدی
power outlet U پریز [الکترونیک یا مهندسی برق]
power outlets U پریز ها
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com