English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
post-boxes U صندوق پست
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
boxes U درقاب یاچهار چوب گذاشتن
boxes U وسیلهای که تابعی را بدون اینکه کاربر آن بداند چگونه انجام میدهد
boxes U :مشت زدن
boxes U جعبه کاغذی یا چوبی یا پلاستیکی
boxes U بوکس
boxes U توگوشی سیلی
boxes U لژ
boxes U اطاقک جای ویژه
boxes U صندوق
boxes U جعبه مقوایی
boxes U درجعبه محصورکردن
boxes U سرپناه
boxes U مقر پاسبانان یا نگهبانان
boxes U شکل حاصل از حرکت چهارهواپیما بصورت لوزی
boxes U منطقه پنالتی
boxes U هر کدام از شش قسمت زمین بیس بال ناشیگری در گرفتن توپ
boxes U مربع روی ورقه محاسبه
boxes U چاله
boxes U قوطی
boxes U جعبه
boxes U احاطه کردن
boxes U بوکس بازی کردن سیلی زدن
boxes U :
tool boxes U جعبه ابزار
pillar boxes U صندوق پستی ستونی شکل
junction boxes U جعبه ترمینال
junction boxes U جعبه تقسیم
money-boxes U صندوق اعانه
fuse boxes U جعبه فیوز
junction boxes U جعبه اتصال
tinder boxes U فندک
tinder boxes U قودادن
sentry boxes U سایبان چوبی نگهبان سرپناه نگهبانی
sentry boxes U اتاقک نگهبانی
money-boxes U غلک
jack-in-the-boxes U علی ورجه
jack-in-the-boxes U جعبهای که چون در انرامیگشایند ادمکی از ان خارج شود
sentry boxes U سایبان چوبی نگهبان
telephone boxes U کیوسک تلفن
press boxes U لژ مطبوعاتی جایگاه گزارشگران
ballot boxes U صندوق ارا
jack-in-the-boxes U نوعی اتش بازی
musical boxes U جعبه ساز
check boxes U جعبههای مقابله
the boxes were nested U جعبه ها یکی در توی دیگری قرار گرفته بودند
call boxes U اتاقک تلفن
call boxes U کابین تلفن
call boxes U کیوسک تلفن
call boxes U تلفن صحرایی
penalty boxes U محوطهی پنالتی
window-boxes U قاب پنجره
black boxes U جعبه سیاه
signal boxes U توقف گاه متصدی علائم
check boxes U چهارگوشهای انتخاب
boxes are made of wood U جعبه ها را از چوب میسازند
Handle the boxes with care. U جعبه ها رابا احتیاط جابجا کنید
boxes are made of wood U جعبه ها از چوب ساخته میشوند
out post U نگهبان
last post U شیپورعزا
out post U نگهبانی
first post U شیپور خبر شبانه
out post U پاسدار پست نگهبانی پاسداری دادن پاسدار صحرایی
ex post U به اعتبار گذشته
last post U شیپور خاموشی
ex post U بوقوع پیوسته
ex post U عملی
Would you post this for me, please? U ممکن است لطفا این را برای من پست کنید؟
to post up U مطلع کردن کامل دادن به
post- U پاسگاه
to post up U تکمیل کردن
the post has come U پست وارد شد
the post has come U پست رسید
the post has come U پست امد
ex post U واقعی
post- U ارسال سریع پست کردن
post U بررسی برنامه کامپیوتری یا قطعه سخت افزاری پس از خرابی برای یافتن علت خرابی
post U ستون
post U محل مهاجم محل تیراندازی با تیر و کمان
post U تیر یا میله در مسیر اسبدوانی
post U پست کردن
post U دیرک ستون
post U تیر
post U مقام مسئولیت
post U که در زمان چاپ و نه روی صفحه نمایش مرتب شود
post U ویرایش یا تغییر متن پس از کامپایل یا ترجمه توسط ماشین
post U وارد کردن داده در رکورد فایل . عملی که پس از دیگری رخ میدهد
post- U عجله
post- U صندوق پست تعجیل
post- U سیستم پستی پستخانه
post- U بسته پستی
post- U مجموعه پستی
post- U نامه رسان پستچی
post- U چاپار
post- U پست
post U وارد کردن واحدی از اطلاعات در یک رکورد پست جمع داده ها
post U تیرعمودی
post U جرز
post U چوب تقویت
post U تیر تلفن وغیره تیردگل کشتی وامثال ان
post U ارسال سریع پست کردن
post U عجله
post U صندوق پست تعجیل
post U سیستم پستی پستخانه
post U پست
post U چاپار
post U نامه رسان پستچی
post U مجموعه پستی
post U پست نظامی
post U پاسگاه
post U شغل
post U مربوط به پست
post U گماردن نگهبان قرار دادن
post U محل ماموریت موضع
post U پادگان قرارگاه
post U پایگاه
post U بدیوار زدن
post U اگهی کردن اعلان کردن
post U بسته پستی
post- U مقام مسئولیت
post- U تیرعمودی
post- U تیر
post- U وارد کردن واحدی از اطلاعات در یک رکورد پست جمع داده ها
post- U دیرک ستون
post- U پست کردن
post- U تیر یا میله در مسیر اسبدوانی
post- U محل مهاجم محل تیراندازی با تیر و کمان
post- U ستون
post- U بررسی برنامه کامپیوتری یا قطعه سخت افزاری پس از خرابی برای یافتن علت خرابی
post- U که در زمان چاپ و نه روی صفحه نمایش مرتب شود
post- U ویرایش یا تغییر متن پس از کامپایل یا ترجمه توسط ماشین
post- U وارد کردن داده در رکورد فایل . عملی که پس از دیگری رخ میدهد
post- U جرز
post- U چوب تقویت
post- U گماردن نگهبان قرار دادن
post- U محل ماموریت موضع
post- U پادگان قرارگاه
post- U مربوط به پست
post- U پایگاه
post- U تیر تلفن وغیره تیردگل کشتی وامثال ان
post- U بدیوار زدن
post- U اگهی کردن اعلان کردن
post- U شغل
post- U پست نظامی
post order U حواله پستی
post flight U بعد از پرواز
post paid U که پول پست ان از پیش پرداخت شده باشد
post general U رئیس اداره پست
post free U بدون نیاز به تمبر زدن
post parade U رژه اسبها تا محل شروع
post position U محل اسب در شروع
post processing U پس پردازی
post strike U بعد از اجرای تک
post script U SYSTE ADOBE برای طراحی فاهر صفحات درسیستمهای ریزکامپیوتری ساخته شده است یک زبان شرح صفحه که توسط S
post script U مطلبی که در هنگام تهیه نامه فراموش شده و بعدا درذیل نامه ذکر میگردد
post road U جاده چاپارخانه دار
post road U جاده پستی
post restante U پست رستان
post restante U پست رستانت
post race U مسابقهای که صاحب اسب قبلا نام اسب را ثبت میکند
post property U اموال پادگان
post property U اموال پادگانی
post flight U بعد از خاتمه پرواز هواپیما
post flag U پرچم میدان صبحگاه
post processor U پس پردارنده
post processor U پس پرداز
post processing U پس پردازش
post oral U پشت دهنی
sentry post U پاسگاه
post indexing U فهرست سازی بعدی
post haste U با شتاب فراوان
post meridiem U پس از نصف النهار
post haste U بسرعت شتاب فراوان
post meridiem U بعداز فهر
post meridian U بعد از فهر
post hoc U پس از این
post matter U محمولات پستی
post horse U اسب چاپاری
post hostilities U بعد از خاتمه درگیریها
post hostilities U بعداز خاتمه مخاصمات
post juvenal U بعد از جوانی
post glacial U وابسته بزمانهای پس ازدوره یخ
post of duty U پاسگاه
post obit U بعد ازفوت
post glacial U تازه
post matter U چیزهای پستی
post obit U قابل اجرا پس از مرگ
post nuptial U بعد از ازدواج
post general U رئیس کل پست
post multiplication U پس ضرب
post mortem U پس از واقعه
post mortem U پس از مرگ
post mortem U پس از واقع
post indexing U شاخص گذاری بعدی
door-post U [تیر عمودی در]
finishing post U پستانتهایی
distance post U قرارگاهمحلمسابقه
hammer-post U تیر عمودی
centre post U قسمتبدونآرایش
post-industrial U فراصنعتی
post-industrial U پسصنعتی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com