English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
post transition metals U فلزات پس واسطه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
metals U فلز
metals U : فلز
metals U بافلزپوشاندن
metals U فلزی کردن
metals U : سنگ ریزی کردن
metals U ماده مذاب
metals U جسم فلزی
metals U ماده
dioxide; metals U دیاکسید-فلزات
examples of metals U نمونهجنسها
native metals U فلزات خالص طبیعی
base metals U فلزات بنیانی
parting of metals U تجزیه فلزات
noble metals U فلزات نجیب
base metals U فلز پایه
base metals U فلزات اصلی فلزات کم بها
coinage metals U فلزات مسکوک
precious metals U سیم وزرو گاهی پلاطین
base metals U فلز پست
transmutation of metals U استحاله فلزات باعلم کیمیا کیمیاگری
white bearing metals U فلزات سفید یاطاقان
transition U تغییر وضعیت از نوعی به نوع دیگر
transition U نقط های در برنامه یا سیستم که تغییری رخ میدهد
transition U فراگذاری
transition U گذر
transition U انتقالی
transition U برزخ
transition U عبور تغییر از یک حالت بحالت دیگر مرحله تغییر
transition U انتقال
transition U تحول
transition U گذار
first order transition U گداز مرتبه یک
forbidden transition U جهش الکترونی ممنوع
galss transition U تبدیل شیشهای
gamma transition U تبدیل شیشهای
glassy transition U تبدیل شیشهای
electronic transition U جهش الکترونی
electron transition U عبور الکترون
transition section U مقطع تبدیل
transition layer U منطقه یا حدود انحراف درارتفاع پرواز
absorption transition U تحول جذب
approach transition U تبدیل ورودی
demographic transition U انتقال جمعیتی
demographic transition U گذار جمعیت
electron transition U انتقال الکترون
gate transition U شیر فلکه تبدیل
indirect transition U عبور یا انتقال غیرمستقیم
transition period U دوره گذار
transition period U دوره انتقال
transition point U نقطه فراگذری
transition probability U احتمال جهش
transition ranges U میدان تیر انتقالی
transition fittings U اتصالگذرا
transition state U حالت گذار
transition temperature U دمای تحول
transition temperature U دمای فراگذری
transition temperature U دمای تبدیل
transition time U زمان تحول
transition moment U گشتاورجهش
transition moment U گشتاور انتقال
transition level U سطح حداکثر انحراف درارتفاع پرواز
inner transition elements U عناصر واسطه داخلی
interband transition U انتقال باند- باند
transition probability U احتمال انتقال
transition series U گروه عناصر واسطه
phase transition U تبدیل فاز
transition altitude U ارتفاع استاندارد هواپیما ارتفاع هواپیما طبق جداول فنی پرواز
transition diagram U نمودار گذارها
transition diagram U گذارنما
transition element U عنصر واسطه
energy transition U عبور انرژی [ عبور عرضه انرژی ازسوخت سنگواره ای به سوخت پایدار ]
transition time U زمان انتقال
light transition loss U تلف عبوری بار جزئی
rubbery transition temperature U دمای تبدیل لاستیکی
light transition loss U تلف عبور نور
gamma transition temperature U دمای تبدیل شیشهای
glass transition temperature U دمای تبدیل شیشهای
magnetic transition point U نقطه کوری
magnetic transition point U نقطه تبدیل مغناطیسی
magnetic transition temperature U نقطه کوری
magnetic transition temperature U درجه حرارت تبدیل مغناطیسی
post U بدیوار زدن
post U اگهی کردن اعلان کردن
post U شغل
last post U شیپورعزا
post- U بسته پستی
post U عجله
post U پایگاه
post U پادگان قرارگاه
post U محل ماموریت موضع
post U گماردن نگهبان قرار دادن
post U مقام مسئولیت
post U پاسگاه
post- U پست نظامی
post- U تیر تلفن وغیره تیردگل کشتی وامثال ان
post U ارسال سریع پست کردن
post U تیر تلفن وغیره تیردگل کشتی وامثال ان
post U پست نظامی
post- U ارسال سریع پست کردن
post- U عجله
post- U صندوق پست تعجیل
post- U سیستم پستی پستخانه
ex post U واقعی
ex post U عملی
ex post U بوقوع پیوسته
ex post U به اعتبار گذشته
post U مربوط به پست
post U چوب تقویت
post U ویرایش یا تغییر متن پس از کامپایل یا ترجمه توسط ماشین
post U که در زمان چاپ و نه روی صفحه نمایش مرتب شود
post U پست کردن
post U تیر یا میله در مسیر اسبدوانی
post U صندوق پست تعجیل
last post U شیپور خاموشی
post U بررسی برنامه کامپیوتری یا قطعه سخت افزاری پس از خرابی برای یافتن علت خرابی
post U دیرک ستون
out post U پاسدار پست نگهبانی پاسداری دادن پاسدار صحرایی
out post U نگهبانی
out post U نگهبان
post U وارد کردن داده در رکورد فایل . عملی که پس از دیگری رخ میدهد
post U جرز
post U تیرعمودی
post U تیر
to post up U مطلع کردن کامل دادن به
to post up U تکمیل کردن
post- U نامه رسان پستچی
post- U چاپار
post- U پست
the post has come U پست وارد شد
post U وارد کردن واحدی از اطلاعات در یک رکورد پست جمع داده ها
the post has come U پست رسید
the post has come U پست امد
post U محل مهاجم محل تیراندازی با تیر و کمان
post- U محل ماموریت موضع
post- U چوب تقویت
post- U جرز
Would you post this for me, please? U ممکن است لطفا این را برای من پست کنید؟
post- U تیرعمودی
post U پست
post U چاپار
post- U وارد کردن واحدی از اطلاعات در یک رکورد پست جمع داده ها
post- U وارد کردن داده در رکورد فایل . عملی که پس از دیگری رخ میدهد
post- U تیر
post- U مربوط به پست
post U ستون
post- U پادگان قرارگاه
post- U پایگاه
post- U بدیوار زدن
post- U گماردن نگهبان قرار دادن
post- U اگهی کردن اعلان کردن
first post U شیپور خبر شبانه
post- U ویرایش یا تغییر متن پس از کامپایل یا ترجمه توسط ماشین
post- U شغل
post- U مقام مسئولیت
post- U پست کردن
post- U دیرک ستون
post U بسته پستی
post- U که در زمان چاپ و نه روی صفحه نمایش مرتب شود
post- U تیر یا میله در مسیر اسبدوانی
post U سیستم پستی پستخانه
post- U بررسی برنامه کامپیوتری یا قطعه سخت افزاری پس از خرابی برای یافتن علت خرابی
post- U مجموعه پستی
post U نامه رسان پستچی
post- U پاسگاه
post- U ستون
post U مجموعه پستی
post- U محل مهاجم محل تیراندازی با تیر و کمان
post time U زمان شروع اسبدوانی
post script U SYSTE ADOBE برای طراحی فاهر صفحات درسیستمهای ریزکامپیوتری ساخته شده است یک زبان شرح صفحه که توسط S
post road U جاده چاپارخانه دار
post strike U بعد از اجرای تک
post strike U بعد از تک هوایی
post tensioning U پیش تنیدگی ناشی از کشش ارماتورهائی که بعد از بتن ریزی تحت کشش قرارگرفته و روی بتن عمل امده و سخت شده اتکاء دارد
post test U پس ازمون
post union U اتحاد پستی بین المللی
post town U شهری که پستخانه مستقل دارد
post horse U اسب چاپاری
post road U جاده پستی
post restante U پست رستان
post mortem U پس از مرگ
post mortem U پس از واقعه
post nuptial U بعد از ازدواج
post obit U قابل اجرا پس از مرگ
post obit U بعد ازفوت
post of duty U پاسگاه
sentry post U پاسگاه
post oral U پشت دهنی
post order U حواله پستی
post paid U که پول پست ان از پیش پرداخت شده باشد
post position U محل اسب در شروع
post processing U پس پردازی
post processing U پس پردازش
post processor U پس پرداز
post parade U رژه اسبها تا محل شروع
post mortem U پس از واقع
post restante U پست رستانت
post race U مسابقهای که صاحب اسب قبلا نام اسب را ثبت میکند
post hostilities U بعد از خاتمه درگیریها
post hostilities U بعداز خاتمه مخاصمات
post indexing U شاخص گذاری بعدی
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com