English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 29 (1 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
policing district U ایستگاه پلیس [در منطقه ای که پلیس پاسخگو باشد]
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
policing U حفظنظموآرامشکشور
community policing U سیستمکار محلیپلیس
air policing U عملیات گشت زنی هوایی پاسوری هوایی در زمان صلح
district U بخش
district U منطقه
district U بلوک
district U ایستگاه پلیس [در منطقه ای که پلیس پاسخگو باشد]
district U حوزه
district U ناحیه
district U ناحیه نظامی
police district U ایستگاه پلیس [در منطقه ای که پلیس پاسخگو باشد]
hunting district U شکار گاه
hunting district U صیدگاه
district nurse U پرستار سرخانه
district attorneys U بازپرس بخش قضایی
consular district U منطقه عمل کنسول
district court U دادگاه بخش
district court U صلحیه
district overseer U مباشر
district superintendent U رئیس یاسرپرست بخش
naval district U ناحیه دریایی
naval district U ناحیه عملیات دریایی
district boundary U بخشمرزی
district attorney U بازپرس بخش قضایی
governor of a rural district U دهدار
red light district U محله فواحش
rural district council U انجمن محلی زراعی
district call box U جعبه خبر محلی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com