Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
pointing device
U
وسیله ورودی که محل نشانه گر را روی صفحه کنترل میکند طبق حرکت آن توسط کاربر
pointing device
U
دستگاه اشاره گر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
pointing
U
بندکشی
pointing
U
نقطه گذاری
pointing
U
تیز کردن
trowel for pointing
U
قلم بندکشی
trowel for pointing
U
ماله بندکشی
halfround pointing
U
بندکشی فتیله
cross pointing
U
ارایش طنابهای اطراف ناو یااستنچی
flush-pointing
U
بندکشی همتراز
gun pointing data
U
عناصر مربوط به روانه کردن توپ
gun pointing data
U
عناصرتیراندازی
device
U
دستگاه
device
U
ماشین یا وسیله کارا
device
U
لیستی از تقاضاهای کاربران یا برنامه ها برای استفاده از یک وسیله
device
U
وسیلهای مثل صفحه تصویر یا چاپگر که اجازه نمایش اطلاعات میدهد
device
U
روش برنامه نویسی که نتیجه آن برنامهای خواهد بود که به هر سخت افزار جانبی قابل اجرا است
device
U
کلمه داده ارسالی از وسیلهای که حاوی اطلاعاتی درباره وضعیت فعلی اش است
device
U
اهمیت وسیله جانبی نصب شده توسط کاربر یا کامپیوتر مرکزی که روشی که CPU یک سیگنال وقفه آن را دریافت میکند بیان کرده است
device
U
CON برای صفحه کلید و صفحه نمایش
device
U
PRN برای پورت چاپگر
I/O device
U
دستگاه داده ورودی
[خروجی]
[رایانه شناسی]
device name
U
نام دستگاه
v , device
U
ارم مدال شجاعت ارتش امریکا
device
U
کلمه اختصار بیان کننده یک پورت یا وسیله ورودی / خروجی مثل COM برای پورتهای سری
device
U
فزاره
device
U
چاشنی
device
U
خارضامن
device
U
عامل
device
U
وسیله
device
U
شیوه
device
U
تمهید
device
U
اختراع
device
U
ضامن
device
U
ابزار
device
U
شعار دستگاه
device
U
اسباب
device
U
اپارات
device
U
تجهیزات
device
U
وسیله جانبی
device
U
مشخصه یکتا و کد انتخاب شده برای هر وسیله جانبی
device
U
کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
device
U
فضایی در حافظه که توسط یک وسیله مشخص گرفته شده است . CPU میتواند با قرار دادن دستورات در این محل وسیله را کنترل کند
device
U
کد مخصوص ارسال شده به وسیلهای برای مشخص کردن انجام یک سری توابع خاص
device
U
برنامه یا تابعی که مدیریت وسیله ورودی / خروجی یا جانبی را بر عهده دارد
device
U
یک بیت درکلمه وضعیت وسیله برای بیان وضعیت وسیله
device
U
حیله
device
U
الت
device
U
دستگاه اسباب وسیله
device
U
که برای ورود و خروج داده یا پردازنده به کار می رود
peripheral device
U
دستگاه جنبی
peripheral device
U
دستگاه جانبی دستگاه پیرامونی
picking device
U
دستگاه ورودی برای واردکردن داده روی صفحه نمایش
point device
U
بسیار درست
point device
U
کاملا راست
point device
U
بی عیب
pressure device
U
ماسوره فشاری
pressure device
U
عامل فشاری مین
passive device
U
دستگاه منفعل
overload device
U
فیوز گرمایی
illuminating device
U
تجهیزات روشنایی
input device
U
دستگاه ورودی
logic device
U
دستگاه منطقی
mapping device
U
دستگاه نگاشت
MCI device
U
وسیله چند رسانهای قابل تشخیص که با درایور درست در کامپیوتر نصب شده است
measuring device
U
تجهیزات اندازه گیری
microcoding device
U
دستگاه ریزبرنامه نویسی
nonohmic device
U
دستگاه غیر اهمی
ignition device
U
وسیله احتراق
output device
U
دستگاه خروجی
overcurrent device
U
دستگاه حفافت
homing device
U
رادارهای ردیاب امواج رادیویی و رادار برای پیداکردن ایستگاه فرستنده انها
pull device
U
ماسوره کشش مین
pull device
U
عامل کششی
synchronous device
U
دستگاه همگام
synchronous device
U
دستگاه همزمان
fastening device
U
پوچگیره
locking device
U
ابزار
warning device
U
وسیلههشدار
timing device
U
وسیله
timing device
U
ساعتی
So dont try to device yourself .
U
سعی نکن خودت را گول بزنی
To take someone in . to device ( fool ) someone .
U
کسی را گول زدن
physical device
U
ابزار مادی
military device
U
اسباب ارتشی
lifting device
U
ابزار بالا بر
symbolic device
U
دستگاه سمبلیک
switching device
U
تجهیزات سوئیچینگ
safety device
U
دستگاه ضامن
safety device
U
ضامن
safety device
U
خارضامن
semiconductor device
U
دستگاه نیمه هادی
send only device
U
دستگاهی شبیه یک ترمینال که قادر است داده ها را به کامپیوتر ارسال کند ولی نمیتواند داده ها را از ان دریافت کند
sequential device
U
دستگاه ترتیبی
sighting device
U
وسیله نشانه روی
sighting device
U
دوربین دستگاه نشانه روی
spooling device
U
وسیلهای که نوار را نگه می دارد و اطلاعات را از دیسک برای ذخیره سازی دریافت میکند
storage device
U
دستگاه انبارش
storage device
U
دستگاه ذخیره
storage device
U
دستگاه ذخیره سازی
storage device
U
انباره
storage device
U
دستگاه انباره
audio device
U
دستگاه سمعی
analog device
U
دستگاه انالوگ
electroreceptive device
U
وسیله برقی
antifriction device
U
مکانیسم ضد اصطکاک
dedicated device
U
دستگاه اختصاصی
device cluster
U
گروه دستگاه
device code
U
کد دستگاه
device driver
U
نرم افزار مخصوص برای کنترل و فرمت دستورات آماده چاپ
device driver
U
برنامه یا تابعی که واسط و مدیر دستگاه ورودی / خروجی یاسایر وسایل جانبی است
bistable device
U
دستگاه دوپایا
device driver
U
محرک دستگاه
device driver
U
برنامه راه اندازی دستگاه
device flag
U
پرچم دستگاه
device handler
U
نرم افزار مخصوص برای کنترل و فرمت دستورات آماده چاپ
communication device
U
دستگاه ارتباطی
antilift device
U
ماسوره ضد بلند کردن مین ماسوره ضد بالا بردن مین
auctioneering device
U
وسیلهای که بیشترین یا کمترین سیگنال را از تعدادی سیگنال ورودی انتخاب میکند
bending device
U
کج گیر
binary device
U
دستگاه دو حالته
asynchronous device
U
دستگاه غیرهمزمان
asynchronous device
U
دستگاه ناهمگام
antiwithdrawal device
U
وسیله ضد باز کردن ماسوره بمب وسیله ضد دستکاری ماسوره
antiwatching device
U
ضامن ضد اکتشاف مین وسیله ضد کشف مین
antisweep device
U
ضامن ضد جمع اوری مین
cipher device
U
وسیله کشف کردن و کد کردن پیامها دستگاه صفر زنی جعبه یا دستگاه رمز کردن
clamping device
U
وسایل قید و بست
antisweep device
U
ضامن ضد مین روبی
combination device
U
ماسوره ترکیبی مین ماسوره مرکب
antirecovery device
U
ضامن ضد جمع اوری مین ضامن ضد باز و بسته کردن مین
device handler
U
برنامه یا تابعی که واسط و مدیر دستگاه ورودی / خروجی یاسایر وسایل جانبی است
device independence
U
مستقل از دستگاه
firing device
U
ماسوره مین
firing device
U
عامل منفجرکننده
firing device
U
ماسوره
active device
U
دستگاه کنشی
gripping device
U
متعلقات گیره و بست
active device
U
دستگاه فعال
device dependent
U
وابسته به دستگاه
analog device
U
دستگاه قیاسی
dressing device
U
دستگاه مستقیم کنی
device number
U
شماره دستگاه
device independence
U
استقلال دستگاه
device status
U
وضعیت دستگاه
discrete device
U
دستگاه گسسته
display device
U
دستگاه نمایش
anticountermining device
U
وسیله ضد انفجار مین دریایی در اثر ضربه ضامن انفجارضربتی مین
drawing device
U
دستگاه ترسیمه
antifriction device
U
وسیله ضد اصطکاک
acoustic resonance device
U
دستگاه همنوایی صوتی
audio response device
U
دستگاه جواب دهنده سمعی
peripheral device port
U
قسمتاصلیتنظیماتمحیط
slat tilt device
U
وسیلهسرازیریمیله
input/output device
U
دستگاه داده ورودی
[خروجی]
[رایانه شناسی]
safety locking device
U
قفل ایمنی
[تکنیک و تکنولوژی]
output
[of a circuit or device]
U
خروجی
[مهندسی برق]
[الکترونیک]
metal detecting device
U
دستگاه فلزیاب
anti interference device
U
دستگاه ضد تداخل
metal detection device
U
دستگاه فلزیاب
coupling guide device
U
دستگاهحافظاتصال
anti-skating device
U
دستگاهضدلفزش
head cleaning device
U
وسیله هد پاک کن
secondary storage device
U
دستگاه حافظه ثانوی
data preparation device
U
دستگاه اماده سازی داده
data storage device
U
دستگاه ذخیره داده
positional protection device
U
دستگاه حفافت درگاه
pipe bending device
U
لوله خمکن
high lift device
U
وسایل برای زیاد
optical recognition device
U
دستگاه تشخیص نوری
mass storage device
U
دستگاه انبوه ذخیره
mass storage device
U
دستگاه تل انبارش
firing pressure device
U
ماسوره فشاری مین
firing pull device
U
ماسوره کششی مین
graphic input device
U
دستگاه ورودی گرافیکی
installable device driver
U
درایور وسیلهای که در حافظه بار شده است و مقیم است و با تابع مشابه به درون سیستم عامل جایگزین میشود
input output device
U
دستگاه ورودی و خروجی
graphic output device
U
دستگاه خروجی گرافیکی
ingot conveying device
U
تجهیزات انتقال شمش
data entry device
U
دستگاه داده دهی
sequential access device
U
دستگاه با دستیابی ترتیبی
charge coupled device
U
دستگاه توام با بار
charge coupled device
U
دستگاه بار جفت شده
cartridge actuated device
U
وسیلهای که با فشار گازفشنگ کار میکند وسیله فشنگی برای پرتاب صندلی خلبان
ten year device
وسیله ای که هر ده سال یک بار احتیاج به سرویس دارد
time delay device
U
دستگاه تاخیردار
unit record device
U
دستگاه ضبط واحد
automatic steering device
U
سکان خودکار
voice operated device
U
دستگاه با کار افت صدایی
charge coupled device
U
اسباب تزویج علامت
air navigation device
U
دستگاههدایتهوایی
current consuming device
U
وسیله برقی
sequential storage device
U
دستگاه انباره ترتیبی
control panel device
U
ابزار تابلوی کنترل
solid state device
U
دستگاه حالت جامد
charge coupled device
U
حافظه با اطلاعات چرخان
colour hard copy device
U
اسباب نسخه چاپی رنگی
device media control language
U
نوعی زبان که توسط مدیرپایگاه داده استفاده میشودتا شرح فیزیمی پایگاه داده راروی یک دستگاه ذخیره دیسک ایجاد کند
direct access storage device
U
اسباب حافظه با دستیابی مستقیم دستگاه با ذخیره دستیابی تصادفی دستگاه انباره دستیابی مستقیم
improvised explosive device
[IED]
U
بمب دست ساز
industrial data collection device
U
دستگاه صنعتی جمع اوری داده
enhanced system device interface
U
میانجی دستگاه سیستم پیشرفته
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com