Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 102 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
plaster works
U
گچکاری
plaster works
U
گچبری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
plaster
U
گچ کاری کردن اندود
plaster
U
اندود کردن
plaster
U
مشمع انداختن روی
plaster
U
ضمادانداختن
plaster
U
گچ مالیدن
plaster
U
خمیر مخصوص اندوددیوار و سقف
plaster
U
گچ
plaster
U
دیوار را با گچ و ساروج اندود کردن
plaster
U
گچ زدن
plaster finish
U
اندود گچ
plaster charge
U
خرج انفجاری افشان
plaster background
U
مایه گچ کاری سفیدکاری ساختمان
plaster background
U
دورنمای گچ کاری
mustard plaster
U
مشمع خردل
plaster charge
U
خرج شراپنل
plaster lime
U
اهک اندودکاری
plaster bat
U
گچلعابمخصوصفروفسفالی
to plaster any one with praise
U
کسیرا زیاد ستودن
lime plaster
U
اندود اهک
plaster powder
U
گچ نرم
land plaster
U
صخره گچی فریفی که بعنوان کود برای اصلاح خاک بکار میرود
land plaster
U
گج
to plaster any one with praise
U
تعریف زیادبار کسی کردن
plaster powder
U
گرد گچ
plaster cast
U
گچ گیری اطراف عضو شکسته گچ گرفتن
plaster of Paris
U
گچ زنده
plaster of Paris
U
گچ مجسمه سازی
plaster work
U
گچکاری
plaster of Paris
U
گچ ویژه شکسته بندی و قالب گیری
plaster cast
U
قالبگیری گچی
plaster cast
U
ریخته گری گچی
plaster casts
U
گچ گیری اطراف عضو شکسته گچ گرفتن
plaster casts
U
قالبگیری گچی
plaster of Paris
U
گچ پاریس
plaster casts
U
ریخته گری گچی
sticking plaster
U
مشمع چسب دار مخصوص روی زخم
plaster stone
U
سنگ گچ
render plaster on the wall
U
اندود کردن
plaster of lime and ashes
U
ساروج
plaster cutting knife
U
کارد گچبری
plaster of clay and straw
U
کاهگل
smooth plaster surface
U
پاکیزه کردن
Patience is a plaster for all sores .
<proverb>
U
صبر,درمان هر دردیست .
render plaster on the wall
U
گچ مالیدن
My left leg is in plaster .
U
پای چپ؟ را گچ گرفته اند
if it works
U
اگر بشه
if it works
U
اگر این کار با موفقیت انجام شود
he works better
U
او بهتر کار میکند
ex works
U
تحویل در کنار کارگاه یاکارخانه
in the works
<idiom>
U
درتدارک
ex works
U
یک از قراردادهای اینکوترمز که در ان فروشنده کالا را در محل خود به خریدار تحویل میدهد
works
U
کارخانه
poetical works
U
اثارمنظوم
sewage works
{sg}
U
تصفیه خانه فاضلاب
sewage works
U
استفادهازفاضلاببهعنوانکود
He works as engineer.
U
او
[مرد]
به عنوان مهندس کار می کند.
shoot the works
<idiom>
U
از هیچ تلاشی مضایقه نکردن
works inspector
U
بازرس کارخانه
works inspector
U
بازرس کارگاه
temporary works
U
کارهای موقت
salt works
U
کارخانه نمک سازی
works superintendent
U
مدیر کارخانه
preliminary works
U
کارهای مقدماتی
Construction works .
U
عملیات ساختمانی
He always works best under pressure .
U
اگر تحت فشار قرار گیرد ؟خوب کارمی کند
poetical works
U
اثار شعری
poetical works
U
دیوان شعر
emergency works
U
کارهای اضطراری
public works
U
امورعام المنفعه
dye works
U
کارخانه رنگ سازی
public works
U
فواید عامه
public works
U
کارهای ساختمانی همگانی
clerk of the works
U
استادکار
clerk of the works
U
سرکارساختمانی
civil works
U
امور ساختمانی و تاسیسات امور شهرسازی و تاسیساتی
apple works
U
اپل ورکس
brick works
U
اجر سازی
engineering works
U
کارخانه ماشین سازی
gas works
U
کارخانه تولید گاز
miscellaneous works
U
کارهای مختلف
gas works
U
کارخانه گاز
works of art
U
کار هنری
microsoft works
U
مایکروسافت ورکس
lime works
U
اهکپزی
lead works
U
کارخانه سرب گدازی
works of art
U
اثرهنری
incidental works
U
کارهای اتفاقی
public works
U
تاسیسات عام المنفعه
brick works
U
اجر پزی
balance earth works
U
یک اندازه بودن حجم خاک برداری با حجم خاک ریزی در یک کارگاه
The works include 4 volumes.
U
این کتاب چهار جلد است.
civil engineering works
U
بناهای مهندسی ساختمانهای مهندسی ساز
mintster of public works
U
وزیرکارهای عمومی
mintster of public works
U
وزیر فوائدعامه
iron and steel works
U
ذوی اهن و فولاد
gas works tar
U
قطران کارخانه گاز
road works ahead
U
جادهدردستاحداثاست
He works in the production section .
U
درقسمت تولید کار می کند
A series of city improvement works.
U
یکرشته کارهای عمرانی شهری
He works day and night (round the clock).
U
روز وشب کارمی کند
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com