English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 36 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
pioneer tools U وسایل حفاری و تهیه استحکامات وسایل مهندسی حفاری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
pioneer U پیشگام
pioneer U پیش قراول
pioneer U بیلدار
pioneer U پیش قدم سرباز مهندس حفار
pioneer U مهندس استحکامات
pioneer U مهندس حفار
pioneer U پیشقدم شدن
pioneer U پیشقدم
pioneer heliport U فرودگاه هلی کوپتر صحرایی فرودگاه موقت
pioneer unit U یگان مهندسی رزمی
tools U مجموعه برنامههای کاربردی
tools U در سیستم کامپیوتری
tools U اسباب کار
tools U ابزار
types of tools U انواعابزار
pneumatic tools U اسبابهای بادی
tools of research U وسایل تحقیقات
cleaning tools U ابزارتمیزکننده
electrician's tools U ابزارسیمکشی
pipe tools U وسایلپیپ
plumbing tools U لوازم لولهکشیخانه
pc tools deluxe U پی سی تولز دولوکس
machine tools U ابزار ماشینی
precision tools U الات دقیق
assembly tools U ابزار مونتاژ
development tools U ابزار توسعه
drawing tools U مجموعه توابع در برنامه نقاشی که به کاربر امکان رسم میدهد. و به صورت نشانه هایی در میله ابزار فاهر میشود و شامل رسم دایره
drawing tools U خط و رسم آزاد است
tools of monetary policy U ابزار سیاست پولی
tools of fiscal policy U ابزار سیاست مالی
program development tools U ابزار توسعه برنامه
wooden modelling tools U ابزارچوبیفرم دهنده
A bad workman always blames his tools. <proverb> U کارگر بد همیشه از وسایلش غیبجویى مى کند.
Those who play with edged tools must expect to be . <proverb> U کسى نه با وسائل تیز بازى مى کند باید انتظار بریده شدن دستش را داشته باشد .
A wise man avoids edged tools. <proverb> U آدم عاقل از چیز تیز پرهیز مى کند .
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com