Perdic | pig iron production | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	pig iron production U	تولید اهن خام

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	production U	اقامه
	production U	تولید محصول
	production U	محصول عمل
	production U	ارائه ساخت
	production U	الگوریتم فشرده سازی با کیفیت بالای ویدیویی با استفاده ترتیب ویدیویی تمام حرکتی DIV
	production U	کنترل ساخت یک محصول
	production U	سرعت ساخت محصول
	production U	تولید حجم بزرگ محصولات
	production U	تولید دستهای
	over production U	محصول زیادی
	over production U	عمل اوزدن کالایی بیش ازاندازهای که بدان نیازمندی هست
	production U	ارائه
	production U	ساخته شده طبق طرح کارخانه اتومبیل سازی موتورسیکلت ساخته شده طبق طرح کارخانه
	production U	ساخت مواد برای فروش
	production U	فرآورده کارگاه
	production U	فراوری
	production U	تولید
	production U	عمل اوری ساخت
	production U	استخراج
	production U	فراورده محصول
	production U	حاصل دادن
	production U	تولید کردن
	production U	ایجاد
	production cost U	ارزش ساخت
	production efficiency U	کارائی تولید
	factory production U	تولید کارخانهای
	factor of production U	عامل تولید
	energy production U	تولید نیرو
	energy production U	تولید انرژی
	production efficiency U	کارائی در تولید
	production cost U	هزینه تولید
	flow of production U	جریان تولید
	flow of production U	گردش تولید
	production account U	حساب تولید
	production base U	مبنای تولید یا تولیدات ملی
	production capacity U	فرفیت تولید
	full production U	تولید در حداکثرفرفیت
	full production U	تولید کامل
	production coefficient U	ضریب تولید
	production control U	کنترل تولید
	food production U	تولید غذا
	production engineer U	مهندس تولید
	production facility U	سهولت تولید
	census of production U	امارگیری در خصوص تولید
	census of production U	امار تخمینی تولیدات در یک کشور در مدت معین
	surplus production U	مازاد تولید
	series production U	سری سازی
	forces of production U	نیروهای تولید
	scale of production U	مقیاس تولید
	roundabout production U	تولید با کارائی بیشتر
	relations of production U	رابطه تولید
	cost of production U	هزینه تولید
	surplus production U	فزونی تولید
	census of production U	امار سرشماری
	production time U	زمان ساخت
	production time U	زمان تولید
	production gap U	شکاف تولید
	production function U	تابع تولید
	production frontier U	مرز تولید
	elasticity of production U	کشش تولید
	surplus production U	تولید اضافی
	production technique U	روش فنی تولید
	production management U	مدیریت تولید
	production index U	شاخص تولید
	power of production U	نیروی تولید
	pilot production U	تولید نمونه
	period of production U	دوره تولید
	pair production U	تغییر شکل انرژی سینتیک فوتون یا هر ذره پر انرژی به جرم
	mode of production U	وجه تولید
	mode of production U	طرز تولید
	mode of production U	شیوه تولید
	mechanical production U	تولید ماشینی
	means of production U	وسایل تولید
	means of production U	ابزار تولید
	mass production U	تولید انبوه
	mass production U	تولید ماشینی
	mass production U	تولید بمقدارزیاد
	production method U	روش تولید
	production missile U	موشک یکپارچه یا کامل که ازکارخانه به همان صورت تحویل میشود
	production technique U	فن تولید
	production run U	اجرای یک برنامه اصلاح شده که بطور معمول اهدافش راباتمام می رساند
	production rule U	تولید
	production rule U	قاعده
	production routine U	روال تولید
	production programme U	برنامه تولید
	production program U	برنامه تولید
	production process U	روند ساخت
	production process U	جریان تولید
	production process U	فرایند تولید
	ingot production U	تولید شمش
	production planning U	برنامه ریزی تولید
	production period U	دوره تولید
	production part U	بخش تولید
	production overheads U	هزینههای بالاسری تولید هزینههای سربار تولید هزینههای غیرمستقیم تولید
	production of oil U	استخراج نفت
	mass production U	بس فراوری
	mass-production U	تولید انبوه
	volume of production U	حجم تولید
	bulk production U	تقسیم سوخت درفروف کوچک
	bulk production U	تخلیه سوخت از تانکر به مخزن
	branches of production U	شاخههای تولید
	electricity production U	تولیدالکتریسیته
	batch production U	تولیدانبوه
	batch production U	تولید زیاد یک نوع کالا
	production adviser	مشاوره محصولات
	production desk U	میزمحصولات
	production of sound	تولیدات صدا
	production platform U	سکویتولیدات
	an artistic production U	عمل یا کار صنعتی
	aliterary production U	تصنیف
	aliterary production U	فراورده یا محصول ادبی تالیف
	production factors U	عوامل تولید
	factors of production U	عوامل تولید
	agents of production U	عوامل تولید
	track production U	شروع تعقیب هدف
	branches of production U	رشتههای تولید
	production cycle U	زمان یا دوره بافت یک فرش [این دوره از زمان طراحی یا نقشه کشی شروع شده و به بافت کامل فرش منتهی می شود.]
	production lines U	خط تولید
	track production U	فهور هدف
	production line U	خط تولید
	mobility of factors of production U	تحرک عوامل تولید
	production indifference curve U	منحنی بی تفاوتی تولید
	mass production of goods U	تولید توده وار کالا
	He works in the production section . U	درقسمت تولید کار می کند
	fixed production coefficients U	ضرایب تولید ثابت
	multi stage production U	تولید چند مرحلهای
	To step up ( increase ) production. U	سطح تولید رابالابردن
	production video switcher U	دکمهنمایشگرمحصولات
	production planning and control U	برنامه ریزی و کنترل تولید
	mass production of goods U	تولید انبوه کالا
	production possibility bondary U	مرز امکانات تولید
	production control room U	اتاقکنترلمحصولات
	production of electricity by the generator U	الکتریسیتهتولیدشدهبوسیلهژنراتور
	net primary production U	تولید خالص نخستین
	aggregate production function U	تابع تولید کل
	non specific factors of production U	عوامل غیر اختصاصی تولید
	production possibility curve U	منحنی امکانات تولید
	nuclear power production U	تولید انرژی هستهای
	production possibility frontier U	مرز امکانات تولید
	homogeneous production function U	تابع تولید همگن
	index of industrial production U	شاخص تولید صنعتی
	piece production cost U	ارزش تولید قطعه
	steps in the production of electricity U	مراحلتولیدالکتریسیته
	production resource planning U	برنامه ریزی منابع تولید
	pilot line production U	تولید به حداقل در کارخانجات نظامی
	labor intensive production U	تولید کاربر
	additional production personnel	عوامل دیگر تولد
	production/export riser system U	صادراتدستگاهپایه
	production/export riser system U	تولیدات
	large scale production method U	روش تولیدانبوه
	large scale production method U	روش تولیدبه مقیاس وسیع
	linear homogenous production function U	تابع تولید خطی همگن
	production of electricity from solar energy U	دستیابیبهالکتریسیتهبوسیلهانرژیخورشیدی
	production of electricity from nuclear energy U	تولیدالکتریسیتهازانرژیهستهای
	cobb doglas production function U	ر کار بتوان کشش تولید نسبت به عامل سرمایه . اگرحاصلجمع کششهای فوق برابر 1 باشد تابع تولیدهمگن درجه 1 و مجموعه عوامل سرمایه و کار ثابت است و اگر بزرگتراز 1 باشدبازده کل صعودی و اگرکوچکتراز 1 باشد بازده کل نزولی است
	non-iron U	لباسیکهنیازبهاتوکشیندارد
	iron U	Fe :symb
	it is mostly iron U	اهن است
	iron U	چوب سرباریک اهنی مثل چوب شماره 21 گلف
	it is mostly iron U	بیشتر
	iron U	اهن پوش کردن
	will of iron <idiom> U	اراده آهنین داشتن
	May I have an iron? U	ممکن است یک اتو برایم بیاورید؟
	an iron U	اتو
	iron U	اتوزدن
	iron U	اتو کردن
	iron out <idiom> U	روی چیزی کار کردن
	iron U	اتو
	An iron wI'll. U	اراده آهنین
	iron U	اهن
	iron U	اطو
	do not iron U	اتونکشید
	no. 3 iron U	آهنشماره3
	no. 4 iron U	آهنشماره4
	no. 5 iron U	آهنشماره5
	no. 6 iron U	آهنشماره6
	no. 7 iron U	آهنشماره7
	no. 8 iron U	آهنشماره8
	no. 9 iron U	آهنشماره9
	mid iron U	چوب شماره 2 گلف
	soft iron U	اهن نرم
	the iron age U	دوره بی رحمی
	scrap iron U	اهن پاره
	the iron interest U	کسانی که در معاملات اهن علاقه مند هستند
	the iron interest U	کسانی که در اهن کار می کنند
	smoothing iron U	اطو
	the iron rusted U	اهن زنگ زد
	short iron U	چوبهای شماره 7 و 8 و 9گلف برای ضربههای کوتاه
	shooting iron U	اسلحه گرم
	mesh iron U	اهن مشبک
	shaped iron U	فولاد نیمرخ
	sheet iron U	اهن ورق
	mitis iron U	اهنربای میتیس
	soldring iron U	هویه
	iron-clad U	روکش آهنی
	oxide of iron U	خاک سرخ
	sweating iron U	قشو
	jointing iron U	اهن اتصال
	the iron age U	دور اهن
	the iron age U	عصر اهن