Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
personality structure
U
ساخت شخصیت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
personality
U
هویت
personality
U
اخلاق و خصوصیات شخص
personality
U
وجود
personality
U
صفت شخص
personality
U
شخصیت
modal personality
U
شخصیت هنجاری
paranoid personality
U
شخصیت پارانویای
anal personality
U
شخصیت مقعدی
personality assessment
U
ارزیابی شخصیت
personality disintegration
U
تلاشی شخصیت
legal personality
U
شخصیت حقوقی
juridical personality
U
شخصیت حقوقی
inadequate personality
U
شخصیت نابسنده
hysterical personality
U
شخصیت هیستریایی
epileptoid personality
U
شخصیت صرعی
multiple personality
U
شخصیت چندگانه
dual personality
U
شخصیت دوگانه
split personality
U
تعدد شخصیت شخصیت دو نیم
personality disorder
U
اختلال شخصیت
personality disturbance
U
اختلال شخصیت
to have a magnetic personality
U
شخصیت مغناطیسی داشتن
premorbid personality
U
شخصیت پیش مرضی
shut in personality
U
شخصیت بسته
schizoid personality
U
شخصیت اسکیزوئید
psychopathic personality
U
شخصیت جامعه ستیز
primary personality
U
شخصیت نخستین
prepsychotic personality
U
شخصیت پیش روان پریشی
personality type
U
سنخ شخصیت
personality integration
U
یکپارچگی شخصیت
personality inventory
U
پرسشنامه شخصیت
personality module
U
واحد شخصیت
personality module
U
ماژول خاص
personality test
U
ازمون شخصیت
personality trait
U
ویژگی شخصیت
maudsley personality inventory
U
پرسشنامه شخصیتی مادزلی
eysenck personality inventory
U
پرسشنامه شخصیتی ایسنک
He is rich but is lacking in personality .
U
پولدار است ولی بی شخصیت است
bernreuter personality inventory
U
پرسشنامه شخصیتی برن رویتر
california tests of personality
U
ازمونهای کالیفرنیا برای سنجش شخصیت
sixteen factor personality questionnaire
U
پرسشنامه شانزده عاملی شخصیت
structure
U
طریقه
structure
U
پیکره
structure
U
چهارچوب دار
[قالی]
structure
U
ساختار داده که به هر گره امکان اتصال به گرههای دیگر میدهد
structure
U
تعدادی تابع مرتبط به هم برای حل مشکلات
structure
U
ترتیب دادن یا سازماندهی به روش مشخص
structure
U
سازمان سازمان دادن
structure
U
با استفاده از کابل UTP که وارد co hub میشود و طوری طراحی شده است که ترمیم آن ساده است و نیز افزودن ایستگاههای جدید یا کابلهای بیشتر هم ساده است
structure
U
نقشه نصب کابلها در شرکت یا ساختمان بران شبکه ها کامپیوتری و تلفن
structure
U
ساختار ساخت
structure
U
سازه
structure
U
ساختمان اسکلت فلزی
structure
U
پی ریزی کردن ساختار
structure
U
استخوان بندی
structure
U
سبک
structure
U
بنیان
structure
ساختار
structure
U
ساخت
structure
U
ساختمان
structure
U
ترکیب سبک
structure
U
سازمان
structure
U
بنا
structure
U
اساس
structure
U
روش منط قی یا مرتب برنامههای اسمبلی
structure
U
نحوه سازماندهی یا فرمت چیزی
structure
U
تشکیلات دادن
structure
U
زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و متداول که برای تولید پاسخ برای بازیابی داده از پایگاه داده ها استفاده میشود
population structure
U
ساخت جمعیت
power structure
U
ساخت قدرت
plex structure
U
ساختار شبکه یا دادهای که هر گره آن به سایرین وصل است
population structure
U
ترکیب جمعیت
phrase structure
U
با ساخت عبارتی
market structure
U
ساخت بازار
mental structure
U
ساخت ذهنی
molecular structure
U
ساختار مولکولی
diamond structure
U
ساختار الماس
nested structure
U
ساختار لانهای
network structure
U
ساختار شبکهای
nonisomorphic structure
U
ساختارهای ناهمریخت
nuclear structure
U
ساختار هستهای
nut structure
U
ساختمانی که در ان خاکدانه ها کوچک و مکعبی هستند
perceptual structure
U
ساخت ادراکی
electronic structure
U
ساختار الکترونی
pawn structure
U
ساختار یا اسکلت پیادهای شطرنج
market structure
U
بنیان بازار
primary structure
U
ساختمان اصلی
primary structure
U
ساختمان اولیه
tree structure
U
ساختاردرختی
unit structure
U
سازمان یکان
unit structure
U
استخوانبندی یکان
fabric structure
U
ساختارپارچه
metal structure
U
بنیانفلزی
structure of a mushroom
U
ساختمانقارچ
structure of a plant
U
ساختمانگیاه
structure of the biosphere
U
چرخهزیستکره
support structure
U
ساختارپشتیانیکننده
tubular structure
U
ساختمانمیلهای
algebraic structure
U
ساختار جبری
[ریاضی]
vase structure
U
بافت سه پوده گلدانی
[در بعضی از فرش های قرن دهم و یازدهم طرح های گلدانی را بصورت سه پوده می بافتند که دو پود آن پشمی و پود سوم پنبه یا ابریشم بوده است.]
internal structure
U
سازه داخلی
structure
[first order]
U
ساختار
[ریاضی]
tree structure
U
ساختار درخت
tree structure
U
ساخت درختی
surface structure
U
روساخت
program structure
U
ساخت برنامه
pyramidal structure
U
ساختار هرمی
relational structure
U
ساختار رابطهای
ring structure
U
ساختار حلقهای
selection structure
U
ساختار گزینشی
sequence structure
U
ساختار ترتیبی
shell structure
U
ساختار لایهای
shell structure
U
ساختارپوستهای
simple structure
U
ساخت ساده
soil structure
U
ساختمان خاک
static structure
U
ساخت ایستا
structure chart
U
نمودار ساختار
structure factor
U
عامل ساختار
structure of a poem
U
سبک یاساختمان شعر
structure of an animal
U
ساختمان
structure of an animal
U
جانور
super structure
U
روسازی
loop structure
U
ساختار حلقهای
aircraft structure
U
ساختمان هواپیما
control structure
U
ساخت کنترل
control structure
U
ساختار کنترلی
control structure
U
ساختارکنترل
crystal structure
U
ساختار بلور
crystalline structure
U
ساختار بلوری
crystalline structure
U
سازه بلوری ساختمان کریستالی
crystalline structure
U
ساختاربلورین
data structure
U
ساخت داده ها
data structure
U
ساختار داده ها
data structure
U
ساختمان داده ها
database structure
U
ساختار پایگاه داده ها
decision structure
U
ساختار تصمیم
deep structure
U
ژرف ساخت
diamond structure
U
ساختارالماسی
dynamic structure
U
ساخت پویا
economic structure
U
ساختار اقتصادی
economic structure
U
بنیان اقتصادی
concrete structure
U
سازه بتنی
concrete structure
U
ساختمان با استخوانبندی بتنی
atomic structure
U
ساختار اتمی
band structure
U
ساختار نواری
banded structure
U
ساختمان نواری
banded structure
U
ساختارنواری
age structure
U
ساختار سنی
block structure
U
ساخت کندهای
block structure
U
ساختمان بلاکی ساختمان کندهای
affect structure
U
ساخت عاطفه
capital structure
U
ساخت سرمایه
capital structure
U
بنیان سرمایه
cartesian structure
U
ساختار دادهای که اندازه ثابتی دارد و عناصر به صورت خط ی مرتبند
cellular structure
U
ساختار شبکهای
cellular structure
U
ساختارسلولی سازه سلولی
class structure
U
ساخت طبقاتی
columnar structure
U
ساختمان ستونی
factor structure
U
ساختار عاملی
family structure
U
ساخت خانواده
internal structure
U
ساختار داخلی
intermediate structure
U
ساختمان داخلی
ingots structure
U
ساختاربلوری اولیه شمش
ingots structure
U
ساختار شمش
infra structure
U
زیر بنا
infra structure
U
زیر ساخت
infra structure
U
زیربنا
hyperfine structure
U
ساختار فوق فریف
institutional structure
U
ساختار نهادی
block structure
U
ساختار بلوکی
internal structure
U
ساختمان داخلی سازه داخلی
linear structure
U
ساختار خطی
lewis structure
U
ساختار لوویس
latent structure
U
ساخت نهفته
laminated structure
U
ساختمان متورق
laminated structure
U
ساختمان لایهای
kekule structure
U
ساختار ککوله
inverted structure
U
ساختار معکوس
hoisting structure
U
چوب بست بالابر
hierachical structure
U
ساختار سلسله مراتبی
file structure
U
ساخت پرونده
force structure
U
استخوان بندی یکان
list structure
U
ساختار لیست
fine structure
U
استخوانبندی فریف
fine structure
U
ساختار فریف
file structure
U
ساخت پرونده ساختمان فایل
file structure
U
ساختار فایل
force structure
U
سازمان یکانها
grain structure
U
ساختار بلوری
helical structure
U
ساختار مارپیچی
group structure
U
ساخت گروهی
valence bond structure
U
ساختار پیوند والانسی
contiguous data structure
U
ساختار دادههای همجوار
straight chain structure
U
ساختار راست زنجیر
common excavation of structure
U
حفاری عمومی ساختمان
sequence control structure
U
ساختار کنترل ترتیبی
loop control structure
U
ساختار کنترل حلقه
ring
[algebraic structure]
U
حلقه گروهی
[ریاضی]
field
[algebraic structure]
U
میدان
[ریاضی]
army management structure
U
سازمان مدیریت نیروی زمینی
main structure menbers
U
اعضای اصلی ساختمان
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com
