Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Careers
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
personal deposit fund
U
اعتبارات مربوط به پس اندازافراد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
army deposit fund
U
پس انداز انفرادی افراد
army deposit fund
U
سپرده پولی پرسنل نیروی زمینی
deposit fund account
U
اعتبار تشکیل سرمایه
deposit fund account
U
حساب تشکیل سرمایه
fund
U
اعتبار
fund
U
موجودی دارائی
fund
U
صندوق
fund
U
اعتبار مالی
fund
U
تهیه وجه کردن
fund
U
سرمایه گذاری کردن
fund
U
سرمایه ثابت یاهمیشگی
fund
U
تنخواه ذخیره وجوه احتیاطی صندوق
fund
U
سرمایه
fund
U
وجوه
fund
U
ذخیره
fund
U
وجه
fund
U
دارائی
fund
U
موجودی سرمایه
fund
U
تنخواه قرضه دولتی سهام
fund
U
پشتوانه
deposit
U
لایه نازکی از ماده که روی سطح قرار دارد
deposit with someone
U
ایداع کردن
deposit
U
چاپ گرفتن ازکل یا بخشی از فضای حافظه
as a deposit
U
امانتا"
deposit
U
امانت
deposit with someone
U
نزد کسی امانت گذاردن
deposit
U
: ته نشین کردن گذاشتن
deposit
U
پوشاندن سطح با لایه نازکی از ماده
deposit
U
پس مانده
deposit
U
ذخیره ودیعه
deposit
U
ودیعه گذاشتن ذخیره کردن
deposit
U
رسوب کردن
deposit
U
ذخیره معدنی
deposit
U
ذخیره رسوب
deposit
U
ته نشینی
deposit
U
رسوب
deposit
U
سپرده
deposit
U
سرمایه گذاری کردن
deposit
U
سپردن پس اندازکردن
deposit
U
پس انداز
deposit
U
نهشت
deposit
U
ودیعه
deposit
U
پیش پرداخت
deposit
U
ته نشین
deposit
U
ته نشست ته نشین
deposit
U
: سپرده
deposit
U
پول بیعانه
deposit
U
ترسیب
deposit
U
به حساب بانک گذاشتن
deposit
U
سپردن ذخیره سپردن
deposit
U
کنار گذاشتن
deposit
U
نهشته
deposit
U
نوشتن داده روی یک ثبات یا محل ذخیره سازی
deposit
U
گرو
deposit
U
ایداع
deposit
U
ذخیره کانسار
fund code
U
کد اعتبارات
aid fund
U
صندوق تعاون
imprest fund
U
اعتبار مربوط به پرداخت مساعده
sinkin fund
U
وجوه استهلاکی
amortization fund
U
وجه استهلاک
loan fund
U
صندوق وام
blended fund
U
سرمایههای بهم منظم شده
emergency fund
U
وجوه اضطراری
imprest fund
U
اعتبار مساعده
guarantee fund
U
سپرده تضمینی
consolidated fund
U
سرمایه ذخیره
contingency fund
U
وجوه احتیاطی
contingent fund
U
اعتبار هزینههای پیش بینی نشده ذخیره احتیاطی
capital fund
U
وجوه سرمایه
depositary for a fund
U
سپرده برای یک صندوق
fund holder
U
دارنده سهام قرضه دولتی
current fund
U
نقدینه
current fund
U
اموالی که سریعا "بتوان به پول تبدیل کرد
trust fund
U
وجوه سپرده
trust fund
U
سپرده امانی
mutual fund
U
شرکتی که بکار خرید سهام شرکتهای دیگر مبادرت کند
unemployment fund
U
صندوق تامین بیکاری
sustentation fund
U
اعانه برای روحانیون بی نوا
sinking fund
U
وجه استهلاکی
sinking fund
U
دخیره استهلاک دین
sinking fund
U
ذخیره مخصوص پرداخت دیون ملی و مملکتی
revolving fund
U
اعتبار در گردش
reserve fund
U
وجوه اندوخته
reserve fund
U
وجوه ذخیره
reserve fund
U
سرمایه احتیاطی
relief fund
U
وجوه اعانه
provident fund
U
وجوه متراکم شده برای تامین مالی دوره بازنشستگی
provident fund
U
وجوه احتیاطی
point fund
U
پاداش پایان فصل
fund-raising
U
گردآوری اعانه
slush fund
U
پولی که از فروش مواد زاید آشپزخانهی کشتی به دست میآمد
trust fund
U
وجوه پس انداز شده
trust fund
U
سپرده
trust fund
U
وجه امانی
pension fund
U
صندوق بازنشستگی
benevolent fund
U
کمکبهانجمنخیریه
trust fund
U
سرمایه امانی
trust fund
U
وجوه متراکم شده
revolving fund
U
تنخواه گردان
slush fund
U
بودجه یا پولیکه برای رشوه دادن یا تطمیع و غیره کنار گذاشته میشود
mineral deposit
U
نهشت کانی
quasi deposit
U
شبه سپرده
loan on deposit
U
اعطای وام به وثیقه سپرده
deposit with the bank
U
در بانک ودیعه گذاردن
safe deposit
U
صندوق اهن مخصوص امانت اشیاء گرانبها
foreign deposit
U
سپرده خارجی
legal deposit
U
سپرده قانونی
idle deposit
U
سپرده بلااستفاده
time deposit
U
سپردهء بانکی مدت دار
glacial deposit
U
رسوب یخچالی
gas deposit
U
ذخیره گاز
glacial deposit
U
نهشت یخچالی
safe deposit
U
گاوصندوق
money on deposit
U
پول سپرده
money on deposit
U
وجه امانی
idle deposit
U
سپرده راکد
deposit ratio
U
نسبت سپرده
alluvial deposit
U
ابرفت
certificate of deposit
U
گواهی پول سپرده
calcareous deposit
U
ته نشست اهکی
deposit accounts
U
حساب سپرده
deposit accounts
U
حساب پس انداز
deposit slip
U
اعلامیه پرداخت سپرده
bank of deposit
U
صندوق پس انداز
bank of deposit
U
بانک پس انداز
alluvial deposit
U
مواد رسوبی
bank deposit
U
سپرده بانکی
alluvial deposit
U
موادیکه هنگام حرکت اب ته نشین میشوند
alluvial deposit
U
ابرفتی
certificate of deposit
U
گواهی سپرده
demand deposit
U
سپرده دیداری
deposit collection
U
جمع اوری سرمایه
deposit collection
U
جمع اوری کردن زباله ها
deposit in the bank
U
در بانک به ودیعه گذاردن
demand deposit
U
سپرده جاری
deposit account
U
حساب پس انداز
demand deposit
U
سپرده بانکی که بدون چک میتوان برداشت کرد
deposit multiplier
U
ضریب بهم فزاینده سپرده
deposit account
U
حساب سپرده
electronic fund transfer
U
ارسال الکترونیکی دارائی
craft revolving fund
U
حساب اعتبار مربوط به امادهنرهای دستی اعتبار خریدوسایل صنایع دستی
international monetary fund
U
صندوق بین المللی پول
european monetary fund
U
صندوق پولی اروپا
social insurance fund
U
صندوق بیمههای اجتماعی
exchanged stabilization fund
U
مقصودتاسیسی است در ان پول خارجی و داخلی یک کاسه میشود و به این وسیله مظنه ارز خارجی ثابت نگهداشته میشود تا تنزل پول داخلی باعث رکود تجارت و عدم اعتماد نشود
chaplain activities fund
U
اعتبار امور مذهبی
chaplain activities fund
U
اعتبارمسجد
exchanged stabilization fund
U
صندوق تثبیت ارز
banking deposit account
U
حساب سپرده بانکی
deposit of instrument of ratification
U
ایداع اسناد دال بر تصویب
fixed term deposit
U
سپرده ثابت
it is personal to himself
U
مال شخص اوست
personal
U
وسیلهای
personal
U
ریز کامپیوتر کم هزینه برای مصارف خانگی و تجاری سبک
personal
U
محدوده سیستمهای بی سیم ارتباطی که امکان رد و بدل کردن داده کامپیوتر با وسایل دیگر مثل چاپگر یا PDA را فراهم میکند
personal
U
ترتیب یکتای ارقام که یک کاربر را برای تامین اجازه دستیابی به سیستم مشخص میکند.
personal
U
منقول خصوصی
personal
U
حضوری
personal
U
منقول
personal
U
متصل یا وصل در سیستم برای مشخص کردن یا تامین اجازه برای کاربر
to become personal
U
وارد شخصیات شدن
personal
U
امکان نرم افزاری که تاریخ روزانه کاربر را مدیریت و ذخیره میکند مثل تقویم
personal right
U
حقوق شخصی
personal right
U
حقوق فردی
personal
U
شخصی
personal
U
خصوصی
It's for my personal use.
برای استفاده شخصی است.
personal
U
مربوط به کسی
personal
U
آدرس ها و یادداشتها
personal
U
شماره تلفن ها
personal
U
حضوری مربوط به شخص
wage fund theory of wages
U
نظریه مزد بر اساس وجوه دستمزد براساس این نظریه که توسط استوارت میل بیان شده مزد بر اساس رابطه میان کل وجوه مربوط به پرداخت دستمزد و تعدادکارگران تعیین میشودبنابراین برای افزایش دستمزد بایستی یا کل این وجوه را بالا برد و یا اینکه تعداد کارگران را کاهش داد
personal staff
U
ستاد خصوصی فرمانده
personal staff
U
ستاد شخصی
personal service
U
ابلاغ شخصی
personal service
U
خدمت شخصی
personal saving
U
پس انداز شخصی
personal salute
U
مراسم سلام افراد برجسته
personal salute
U
تیر سلام برای افراد
personal stereo
U
واکمن WalkMan
personal status
U
احوال شخصیه
personal communications
U
ارتباطاتشخصی
personal assistant
فردی که کارهای دفتری و مدیریتی برای فرد دیگری انجام میدهد
personal effects
U
لوازم شخصی
personal column
ستون فردی ستون خصوصی در روزنامه
personal surety
U
کفالت
personal surety
U
کفیل
personal state
U
دارایی منقول
personal computer
U
کامپیوتر شخصی
personal constructs
U
سازههای شخصی
personal distribution
U
توزیع درامد فردی
personal duty
U
فرض عینی
personal duty
U
واجب عینی
personal error
U
خطاهای شخص
personal error
U
خطاهای انفرادی افراد
personal error
U
خطای شخصی
personal exemptions
U
معافیتهای شخصی
personal foul
U
خطای بدنی به حریف
personal computing
U
استفاده ازیک کامپیوتر شخصی
Recent search history
Forum search
There is no search result on forum.
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com