English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
person in a position of trust U امین
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
keep in trust U به عنوان امانت نگهداری کردن چیزی
trust U تاسیس به خصوصی است در حقوق انگلوساکسون که در ان شخصی مالی را به شخص دیگری منتقل میکند واین شخص متعهد میشودامور خاصی را نسبت به شخص ثالث انجام دهد و یابه طور کلی اموری را که مورد نظر موسس بوده بجااورد
trust U امانت گذاشتن
trust U ودیعه گذاشتن
trust U ودیعه
self-trust U اعتماد به نفس
on trust U بر مبنای اعتبار
on trust U نسیه
on trust U امانتا"
given in trust U امانی
given in trust U به امانت
self trust U اعتماد بخود
in trust U امانتا"
trust U مدیریت امانی
trust U اعتقاد اعتبار
trust U اعتماد
trust U ایمان
trust U توکل
trust U مطمئن بودن
trust U اطمینان پشت گرمی
trust U امید
trust U اعتماد داشتن
trust U اتحادیه شرکتها ائتلاف
trust U امانت ودیعه
trust U مسئولیت
trust U پشت گرمی داشتن به
trust U تراست
trust U انحصارات چند جانبه
trust U امانت
trust U اطمینان
breach of trust U کوتاهی درانجام دادن انچه که به موجب سند تنظیمی در تاسیس حقوقی می بایستی انجام دهد
unit trust U موسسهسرمایهگذار
breach of trust U خیانت در امانت
trust fund U وجوه متراکم شده
trust funds U وجوه امانی
trust fund U سپرده امانی
trust fund U وجوه پس انداز شده
trust fund U وجوه سپرده
trust territory U ناحیه تحت قیمومت شورای امنیت سازمان ملل متحد
implied trust U امانت فرضی حالتی است که کسی به حکم مندرج در قانون و یاجمع شدن شرایطی که قانون پیش بینی کردن عنوان امین می یابد و یا در موردی مسئول تلقی میشود بدون انکه شخصا" به این امرتمایل داشته باشد
trust fund U سپرده
implied trust U مسئولیت فرضی
trust fund U وجه امانی
trust fund U سرمایه امانی
market trust U بازار انحصاری
sense of trust U حس اعتماد
give in trust U امانی
aplombself-trust U اعتماد به نفس
vacuum trust U تراست در خلاء
trust money U پول امانی
trust in god U اعتماد یا توکل به خدا
trust company U شرکت امین یا امانت دار بانکی که امانات وسپرده هارا نیز نگهمیدارد
to hold in trust U بطورامانت نگاه داشتن
deed of trust U سنداستیفای دین از ملک رهنی
constructive trust U ضمان قهری
deed of trust U سند تودیع امانت
declaration of trust U افهارنامه تکلیف به قبض افهارنامهای که ناقل به منتقل الیه یا مصالح به متصالح میدهد و در ان به او تکلیف میکند که اداره مورد انتقال یا مال الصلح رابه عهده بگیرد و ان را قبض کند
give in trust U امانتی
to put trust in U اعتماد کردن به
constructive trust U منظور مسئولیتی است که از حکم قانون ناشی میشود و ارتباطی به خواست شخص ندارد
constructive trust U مسئولیت قهری
collagteral trust bonds U قرضه هائیکه قرضه یا سهام دیگری به عنوان پشتوانه داشته باشند
anti trust law U قانون ضد تراست
sherman anti trust act U قانون ضد تراست شرمن درایالات متحده امریکا
an a for a position U درخواست دهنده برای کار
to be in a position to do something U موقعیتش باشد که کاری را انجام بدهند
on position U وضعیت وصل
y position U حالت- ایگرگ
position U بردار مکان [ریاضی]
position U مرتبه مقام
position U وضعیت موضع
position U حالت محل سازمانی
position U مستقرشدن یاکردن
position U قراردادن امورات مربوط به وفایف
position U وضع
position U موقعیت
position U موضعگیری مدافع موضعگیری مدافع
position U نهش
position U موضع
position U جایگاه
position U مقام یافتن سمت
position U شغل
position U منصب
position U قراردادن یاگرفتن
position U وضعیت
position U مقام
position U شغل رسمی
position U مدت زمان لازم برای دستیابی به داده ذخیره شده روی دیسک درایو یا ماشین نوار. حاوی تمام حرکات ماده از قیبل نوک خواندن و بازو
position U محل چیزی
position U وضع چگونگی
position U محل
position U جا
position U قرار دادن چیزی در محل خاص
position U نظریه
position U شکل موقعیت
t position U حالت یک اسکیت عمود براسکیت دیگر
position U مقام شغل سازمانی
position finding U موقعیت یابی
position defense U دفاع موضعی
offhand position U حالت ایستاده در تیر اندازی
He has not enough experience for the position. U برای اینکار تجربه کافی ندارد
position defense U دفاع یا پدافندثابت
position area U منطقه مواضع
position correction U تصحیحات موضعی
pinning position U نزدیک به ضربه شدن
position habit U عادت مکانی
position angle U زاویه ارتفاع جسم
position buoy U بویه موقعیت
line of position U خط موقعیت
position control U پیچ مرکز گذار
position buoy U بویه نشان دهنده موقعیت کاروان دریایی
position angle U زاویه تراز
This position is much too small for me . U این سمت برای من خیلی کوچک است
para position U محل پارا
ready position U حالت حاضر به تیر
monopoly position U موقعیت انحصاری
position vector U بردار مکان [ریاضی]
meta position U محل متا
men of position U صاحبان مقام
measuring position U محل سنجش
lucena position U پوزیسیون لوسنا در اخر بازی رخ و پیاده شطرنج
shooting position U حالت بدن و اسلحه در تیراندازی
neotral position U وضع بدن عمود بر سطح مسیر
neutral position U محل بی اثر
ortho position U محل ارتو
ordinal position U جایگاه ترتیبی
no wind position U محل نهایی هواپیما
occupation of position U اشغال موضع کردن
occupation of position U اشغال موضع
no wind position U اخرین محل هواپیما
neutral position U وضعیت خنثی یا خلاص حالت خلاص یا بی باری
neutral position U وضعیت بی باری
position indicator U شاخص نماها
to seek a position U جستجوی کاریامقامی کردن پی کاری گشتن
stag position U پاباز در هوا
stag position U وضع پاهای باز
squatting position U وضعیت چمباتمه در تیراندازی
lotus position U جاگیری لوتوسی
sitting position U وضعیت نشسته
sign position U موقعیت علامت
sign position U مکان علامت
sign position U موضوع علامت
set position U اماده در نقطه اغاز
selection of position U انتخاب موضع
lotus position U چمباتمه لوتوسی
screen position U مکان صفحه
arm position U موقعیتبازو
document-to-be-sent position U موقعیتفرستادنمدارک
winning position U پوزیسیون برنده
wing position U وضعیت بال نسبت به بدنه هواپیما
to seek a position U مشورت کردن
unit position U مکان واحد
validated position U محل سازمانی خالی
validated position U شغل بلاتصدی سازمانی
to seek a position U نظر خواستن
switch position U موضع دفاعی بینابین
switch position U موضع رابط دفاعی
supplementary position U موضع یدکی
supplementary position U موضع تکمیلی
steinitz position U پوزیسیون اشتاینیتسی
waiting position U ایستگاه انتظار قایقهای گشتی سریع السیر حالت انتظار یااماده باش قایقهای گشتی
starting position U وضعیت راه اندازی
starting position U وضعیت صفر
waltz position U رقص والس
leg position U مدلپا
rigging position U وضعیت هواپیما که دران محورعرضی و یک محورطولی اختیاری در یک صفحه افقی قرار دارند
punch position U موضع منگنه
prone position U حالت درازکش
prone position U وضعیت درازکش
print position U موقعیت چاپ
print position U مکان چاپ
primary position U موضع ابتدایی
primary position U موضع اصلی
tuck position U موفقیتجمعشده
predicament position U بخطر افتادن
post position U محل اسب در شروع
position warfare U نبرد موضعی
position warfare U جنگ موضعی
position response U پاسخ مکانی
position of attention U حرکات و احترامات نظامی
punch position U محل منگنه
straight position U فرم مستقیم
rest position U وضعیت ساکن
rest position U موقعیت سکون
rest position U استراحتگاه
response position U مکان جواب
repetition of position U تکرار وضعیت
reference position U محل پاسگاه فرماندهی تاکتیکی دریایی موضع فرماندهی
referee's position U اعلام کشتی در خاک از سوی داور
referee's position U خاک شدن در کشتی
reclining position U حالت غنوده
ready position U وضعیت حاضربه حرکت هلیکوپتر
ready position U حاضربه تیراندازی
pike position U وضعخمشدنبدنشکل7باپاها
position marker U نشانگرموقعیت
position of the ligament U طرزقراگیریرباط
position light U علایم نشان دهنده موضع چراغ راهنمای مسیر یا محل موضع
firing position U موقعیت احتراق
duty position U محل شغلی
duty position U شغل ارجاعی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com