Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 74 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
penny for one's thoughts
<idiom>
U
فکرت را به من بگو
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
A penny for your thoughts . Whats exactly on your mind ?
U
به چی؟ فکر می کنی ؟چرا در فکری ؟
a penny for your thoughts
<idiom>
U
[طریقه ای پرسش در مورد اینکه طرف مقابل به چی فکر می کند؟]
Other Matches
A penny saved is a penny earned..
<proverb>
U
یک شاهى پس اندار یک شاهى در آمد است .
second thoughts
U
اندیشه
second thoughts
U
بعدی
thoughts
U
گمان
on second thoughts
U
پس ازفکربیشتری
thoughts
U
استدلال تفکر
thoughts
U
اندیشه
thoughts
U
فکر
on second thoughts
U
پس ازتامل بیشتری
thoughts
U
افکار خیال
thoughts
U
عقیده
thoughts
U
سر مطلب
thoughts
U
چیزفکری
thoughts
U
نظر
thoughts
U
قصد
inmost thoughts
U
افکارباطن
inmost thoughts
U
اندیشههای درونی
intrusive thoughts
U
اندیشه هایی که بی اراده شخص بخاطرش می اید افکار فضول
My thoughts and prayers go out to you.
<idiom>
U
با تو همدردی می کنم و برایت دعا می کنم.
She interrupted the train of my thoughts.
U
رشته افکارم را پاره کرد
I'll call him tomorrow - no, on second thoughts, I'll try now.
U
من فردا با او
[مرد]
تماس خواهم گرفت - پس ازفکربیشتری، من همین حالا سعی میکنم.
To read someone s mind (thoughts).
U
فکر کسی را خواندن
To give way to gloomy thoughts .
U
فکرهای بد بخود راه دادن
penny
U
کوچکترین واحد پول انگلیس وامریکا
not have a penny to one's name
<idiom>
U
آهی در بساط نداشتن
penny
U
شاهی
He has not a penny to bless himself with .
<proverb>
U
یتى یک پنى ندارد که خرج خود کند.
catch penny
U
قابل تبدیل به پول
half penny
U
سکه نیم پنی
You must account for every penny.
باید تا دینار آخر حساب پس بدهی
In for a penny, in for a pound.
U
آب که ازسر گذشت چه یک وجب چه صد وجب
penny-pinching
U
تمرینبرایکمخرجکردنوصرفهجوبودن
penny farthing
U
دوچرخههایقدیمیکهچرخجلوازعقببزرگتربود
At last the penny dropped!
<idiom>
U
آخرش متوجه شد که موضوع چه است!
[اصطلاح]
penny whistles
U
نی کودکانه
penny in the slot
U
سوراخی برای انداختن پول خرد در ان تعبیه شده و پول را در ان می اندازند
At last the penny dropped!
<idiom>
U
آخرش دوزاریش افتاد!
[اصطلاح]
penny whistle
U
نی لبک ساده
penny bank
U
صندوق پس انداز
penny whistle
U
نی کودکانه
penny whistles
U
نی لبک ساده
in for a penny, in for a pound
<idiom>
U
آب که از سر گذشت چه یک وجب چه صد وجب
scrape penny
U
لئیم
scrape penny
U
خسیس
peter penny
U
زکات سالیانه که بیشتر به پاپ میداند
penny wise
U
صرفه جو
penny pinch
U
ذره ذره پول خرج کردن بالئامت خرج کردن
luck penny
U
پولی که بطور دست لاف هنگام خرید و فروش بکسی بدهند
penny gaff
U
نمایشگاه ارزان
penny cress
U
خردل پارسی
penny barber
U
دلاک ارزان یا دینار گیر
penny bank
U
دیناری
penny bank
U
بانکی که تا یک پنی هم میتوان در ان گذاشت
penny a liner
U
کسیکه مقالات ارزان برای روزنامه می فرستد و ازروی سطر شماری پول می گیرد
penny a line
U
ارزان نویس بی مایه
penny a line
U
پست
penny wise
U
یک قازی
penny a line
U
ارزان
penny worth
U
انچه برابر یک پنی میتوان خرید
penny worth
U
مقدار کم
penny worth
U
بها
penny worth
U
معامله
penny worth
U
ارزش یک پنی
penny worth
U
سودا
It is not worth a damn ( penny ) .
U
به مفت هم نمی ارزد
at a great penny worth
U
گران
at a great penny worth
U
به بهای زیاد
penny wise and pound foolish
U
صرفه جو در پنی و ولخرج درلیره
penny wise and pound foolish
U
دینار شناس و ریال شناس
penny-wise and pound-foolish
<idiom>
U
توجه به چیزی کوچک وکم توجهای به چیزهای با اهمیت
Much as the snake hates the penny-royal, the herb .
<proverb>
U
مار از پونه بدش مى آید در لانه اش سبز مى شود .
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com