Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
peak demand
U
حداکثر تقاضا
peak demand
U
بیشترین تقاضا
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
peak to peak voltage
U
ولتاژ مضاعف
peak
U
به قله رسیدن
peak
U
قله مسیرگلوله
peak
U
نقطه ماکزیمم
peak
U
بصورت نوک تیزدرامدن
peak
U
اوج
peak
U
نقطه اوج
peak
U
حداکثر
peak
U
نحیف شدن
peak
U
به نقطه اوج رسیدن
peak
U
قله اوج
peak
U
تیزه
peak value
U
جریان بیشینه
peak
U
رسیدن به بلندترین نقط ه
peak
U
بیشترین مقدار متغیر یا سیگنال
peak
U
بلندترین نقط ه
peak
U
زمانی در روز که بیشترین توان استفاده میشود
peak
U
زمانی که چیزی بیشترین حد استفاده را دارد
peak
U
بلندترین خروجی
peak
U
پیک
peak
U
تیزشدن
peak
U
دزدیدن
off-peak
U
افتقیمتدراثرکاهشتقاضادربرابرعرضه
peak
U
فرق سر
peak up
U
در اوج امادگی
peak
U
نوک
peak
U
قله
peak
U
راس
peak
U
کلاه نوک تیز
peak
U
منتها درجه
peak
U
حداکثر کاکل
base peak
U
پیک مبنا
peak output
U
حداکثر تولید
peak power
U
بار خارجی بیشینه
peak strenght
U
حداکثرقوا
peak sales
U
نقطه اوج فروش
peak speed
U
بیشترین تندی
peak speed
U
حداکثر سرعت
peak strenght
U
حداکثر استعداد مجاز
peak load
U
بار پیک
peak load
U
بار خارجی بیشینه
distorted peak
U
پیک واپیچیده
green peak
U
دارکوب سبز
peak current
U
جریان پیک
peak current
U
جریان حداکثر
peak arch
U
قوس تیزه دار
peak factor
U
ضریب اوج
peak load
U
بار قلهای
peak load
U
بحبوحه مصرف
peak load
U
حداکثر بار
peak tank
U
مخزن نوک
voltage peak
U
پیک ولتاژ
traffic peak
U
تیزه شد امد
traffic peak
U
حداکثر عبور و مرور
peak voltage
U
ولتاژ اوج
peak voltage
U
ولتاژ پیک
peak voltage
U
ولتاژ حداکثر
peak width
U
پهنای پیک
peak tank
U
مخزن زیر سینه ناو
peak load
U
بار حداکثر
peak voltmeter
U
ولتمتری که مقدار برداری رامی سنجد ولتمتر پیک
absorption peak
U
قله جذب
peak cathode current
U
اوج
daily flood peak
U
حداکثر سیل روزانه
daily flood peak
U
بیشینه روزانه سیل
The mountain peak is not in sight.
U
قله کوه پیدا نیست
peak cathode current
U
جریان کاتدی
double amplitude peak value
U
مقدار پیک تا پیک
peak load pricing
U
قیمت گذاری بر مبنای بارحداکثر
earth-wire peak
U
سرتیربرق
peak level meter
U
حداکثردرجهمتر
double amplitude peak value
U
مقدارحداکثر تا حداقل یک موج سینوسی
peak cathode fault current
U
جریان نابهنجار کاتدی
peak forward anode voltage
U
اوج فشار اندی مستقیم
bargraph type peak meter
U
متربهشکلنوکبارگراف
peak inverse anode voltage
U
اوج ولتاژ اندی معکوس
on demand
U
عندالمطالبه
on demand
U
به در خواست به مجرد تقاضا
on demand
U
بنا به تقاضا
demand
U
احتیاج
demand
[of]
U
درخواست
[خواست]
[طلب]
[تقاضا]
[از]
to be in demand
U
خریدارداشتن مطلوب بودن
to be in demand
U
طالب داشتن
demand
U
نیاز
demand
U
خواستارشدن
demand
U
مطالبه تقاضا کردن
demand
U
مطالبه
demand
U
تقاضا برای چیزی و توقع دریافت آن
demand
U
تقاضای خرید کالا
demand
U
پردازش داده وقتی که آماده شد ونه منتظر ماندن برای آن
demand
U
جابجایی فایل هاو داده از وسیله ذخیره سازی جانبی به یک وسیله با سرعت دستیابی بالا در صورتی که توسط پایگاه داده مورد نیاز باشد
demand
U
انتقال داده مستقیم بین پردازنده و فضای ذخیره سازی
demand
U
تکنیک بار کردن بستههای پروتکل در حافظه فقط در صورتی که برای بخش خاصی نیاز باشند
demand
U
نرم افزار سیستم که صفحات را از سیستم حافظه مجازی بازیابی میکند در صورت نیاز
demand
U
یچ کردن بین مدارها وقتی نیاز باشد
demand
U
تقاضا برای انجام چیزی
demand
U
درخواست
demand
U
خواست
demand
U
تقاضا
demand
U
درخواست کردن
demand
U
مطالبه کردن
demand
U
نیاز
demand
U
تقاضا کردن تقاضا
demand
U
طلب
demand
U
درخواست مطالبه
demand
U
نیاز احتیاج
demand
U
تقاضا کردن
payable on demand
U
پرداخت عندالمطالبه
demand code
U
رمز درخواست
composite demand
U
تقاضا برای کالا در موارد استفاده متفاوت مانند استفاده از گازوئیل درمصارف خانگی و مصارف صنعتی
demand accommodation
U
تعدیل درخواستها
demand accommodation
U
تنظیم تقاضای یکانها با موجودی انبار
demand code
U
شماره رمزبرگ درخواست
demand curve
U
منحنی تقاضا
maximum demand
U
بار پیک
measurement of demand
U
اندازه گیری تقاضا
maximum demand
U
پیک بار
maximum demand
U
تقاضای بیشینه
demand deposit
U
سپرده دیداری
demand deposit
U
سپرده جاری
measurement of demand
U
تخمین تقاضا
national demand
U
تقاضای ملی
market demand
U
تقاضای بازار
offer and demand
U
عرضه و تقاضا
to meet a demand
U
تقاضایی را براوردن
maximum demand
U
بار حداکثر
composite demand
U
تقاضای مرکب
complementary demand
U
تقاضای تکمیلی
total demand
U
تقاضای کل
we demand p in our contract
U
ما صراحت ودقت در قراردادمی خواهیم
To demand ones right. To get ones due.
U
حق کسی را خواستن ( گرفتن )
within three days of demand
U
در طی سه روز پس از تقاضا
to make a demand on somebody
U
مطالبه کردن از کسی
information on demand
U
اطلاعات با تقاضا
derived demand
U
تقاضابرای یک عامل تولید که خوداز تقاضا برای کالایی که ان عامل تولید در ان بکار میرودناشی میشود .
complementary demand
U
تقاضای مکمل
change in demand
U
تغییر تقاضا
aggregate demand
U
تقاضای کل
planned demand
U
تقاضای برنامه ریزی شده
quantity of demand
U
مقدار تقاضا
replacement demand
U
نیازمندیهای جایگزینی تقاضای جایگزینی پرسنل
supply and demand
U
عرضه و تقاضا
demand side
U
طرف تقاضا
elastic demand
U
تقاضای انعطاف پذیر
elasticity of demand
U
کشش تقاضا
demand satisfaction
U
تحویل درخواستها
demand report
U
گزارشی که به هنگام نیازتولید میشود
demand note
U
چک تمسک
demand processing
U
پردازش بر اساس نیاز
demand surface
U
سطح تقاضا
demand price
U
حداکثر قیمتی که خریداران کل را در بازار بخصوص جذب میکند
energy demand
U
مطالبه انرژی
demand pattern
U
الگوی تقاضا
excess demand
U
تقاضای بیش از حد
demand shift
U
جابجائی تقاضا
excess demand
U
درخواست بیش از حد درخواست اضافی
elastic demand
U
حساس
elastic demand
U
تقاضای کشش دار
elastic demand
U
تقاضای با کشش
demand surface
U
میزان تقاضا
demand side
U
ستون تقاضا
demand shift
U
تغییر تقاضا
derived demand
U
تقاضای مشتق شده
demand shift
U
انتقال تقاضا
demand factors
U
عواملی که درتغییر تقاضا موثرند عبارتنداز : درامد
demand factors
U
عوامل تقاضا
demand factor
U
ضریب تقاضا
demand schedule
U
جدول تقاضا
demand elasticity
U
درصد تغییرتقاضای یک کالا نسبت به درصد تغییر قیمت ان کالا
demand satisfaction
U
تحویل اماد مورد نیاز
effective demand
U
تقاضای موثر
effective demand
U
تقاضای موثرعبارت است از مقدار کالائی که خریداران در قیمتهای موجود مایل و قادر به خریدان هستند
excess demand
U
درخواست مازاد
demand paging
U
صفحه بندی تقاضا
inelastic demand
U
تقاضای بی کشش
demand function
U
تابع تقاضا
demand frequency
U
نواخت تکرار درخواستها تعداد درخواستهای رسیده
demand forecast
U
پیش بینی تقاضا
demand for payment
U
تقاضای پرداخت
money demand
U
تقاضا برای پول
inelastic demand
U
تقاضای غیر حساس
inelastic demand
U
تقاضای غیر قابل کشش تقاضا برای اجناسی که به علت گرانی بیش از حد فقط طبقه خاصی قادر به خرید ان می باشند
demand for money
U
تقاضا برای پول
joint demand
U
تقاضای مشترک
demand deposit
U
سپرده بانکی که بدون چک میتوان برداشت کرد
law of demand
U
قانون تقاضا
demand factors
U
پیش بینی قیمت کالا در اینده توزیع درامد جامعه
law of demand
U
براساس قانون تقاضا مقدار تقاضای کالا باقیمت ان کالا رابطه معکوس دارد . هر چه قیمت کالا بالاتررود مقدار تقاضا برای کالاکمتر میشود
demand factors
U
جمعیت سلیقه قیمت کالاهای دیگر
demand management
U
مدیریت تقاضا
demand meter
U
تقاضاسنج
demand note
U
مطالبه نامه
demand paging
U
صفحه بندی مورد نیاز
demand paging
U
در سیستم ذخیره مجازی انتقال یک صفحه از حافظه به حافظه واقعی به هنگام نیازمندی است
excess demand
U
تقاضای زیادی مازاد تقاضا
excess demand
U
فزونی تقاضا
factor demand
U
تقاضای عوامل
demand elasticity
U
کشش تقاضا
final demand
U
تقاضای نهائی
demand note
U
سفته
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com